وقتی این سینما را با الگوی معیار آن یعنی هالیوود یا بهتر بگوییم سینمای غرب مقایسه می کنیم به نکته جالبی پی می بریم و آن این است که سینمای ایران که در همین کپی سازی ها هم دیالوگهای دهه چهل فیلمفارسی را تکرار می کنند.
جالب است وقتی احمد و سه همکارش سوار بنز شده و دوربین از پشت تعقیبش می کند؛ با اینکه تیتراژ بالا می آید ولی تماشاگر دل از صندلی نمی کند که شاید فیلم ادامه یابد و آن شمایل دل برده برگردد. ولی هیهات که آن بنز لعنتی برنمی گردد و تو با چالش فکر و دل میخکوب می مانی. سینما یعنی همین: چنان کند با دلت که فکرت به کار افتد. ایستاده در غبار همین کار را می کند.
نام بردن از معتمد آریا در جشنواره ای که نامش عجین با انقلاب است به عنوان نماد “گل بانوی ایرانی” و سکوت بازیگران و هنرمندان در قبال سخنان و فعالیتهای جسارت گونه اش قابل اغماض نیست.