در نشست خبری اخیر استوارت جونز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا و سرپرست دفتر امور خاور نزدیک این وزارتخانه، یکی از خبرنگاران با طرح پرسشی جالب باعث شد که جونز برای یافتن پاسخی و ایراد آن حدود ۲۰ ثانیه مکثی طولانی کرد.
مبلغ اختصاص داده شده برای پروژه براندازی نرم در ایران مشخص نشده و ظاهرا محرمانه و شناور است؛ اما در بند ۷۰۳۲ همین قانون، که به «تعریف مفهومی» و «تعیین رقم بودجه» مربوط به «برنامههای دموکراسی» میپردازد، کل این پروژه که چند کشور دیگر را نیز شامل می شود، بالغ بر دو میلیارد و ۳۰۸ میلیون دلار ذکر شده است.
علاوه بر آمریکا تقریباً تمامی کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه،انگلستان، ایتالیا، اسپانیا به همراه کانادا، استرالیا و به این قطعنامه ضدایرانی رای مثبت دادهاند. بنابراین باید به این نکته اذعان داشت که طرح ادعاهایی چون « تغییر برخورد دنیا با ایران پس از توافق»، « ایجاد چهره جدید از ایران» و « فصل جدید روابط ایران با جهان » بیشتر از آنکه به واقعیت نزدیک باشد ناشی از خوشبینی مفرط به مذاکرات و طرف مقابل میشود.
شبیهسازی تحولات سوریه با جنگهای ۳۰ ساله قرن هفدهم، قابل تسری است به عراق، پروژه کردی و سایر پروژههایی که دارای ویژگی ناهمگونی هویتی هستند؛ و عملاً میتواند شرایط را برای تحقق طرح کلانتر غرب که همانا تجزیه جهان اسلام به کشورهایی کوچک، ضعیف و دارای مشکلات اساسی با یکدیگر است، مبدل سازد. تکرار مکرر کلیدواژه «جنگهای ۳۰ ساله» از سوی نخبگان سیاسی و دانشگاهی غرب برای تشریح بحران سوریه، نمیتواند مقصودی جز زمینهسازی روانی و سیاسی برای تجزیه داشته باشد.