پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
کوثر اشرافی
سرش رفت؛ اما قولش نه!
در واپسین روزهای شهریور سال ۱۳۹۶، مردی از دیار کریمان در مراسم اربعین شهید «مرتضی حسینپور» فرمانده نابغه گیلانی، وعده عجیبی داد و درست دو ماه بعد، آن وعده عجیب محقق شد. آری سرش رفت؛ اما قولش نه.
پایگاه خبری تحلیلی «هشتدی»: در واپسین روزهای شهریور سال ۱۳۹۶، مردی از دیار کریمان در مراسم اربعین شهید «مرتضی حسینپور» فرمانده نابغه گیلانی در شلمان وعده عجیبی داد.
همان وعدهای که هنوز با هر بار یادآوری این صدا در گوشمان میپیچد؛ «کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان حکومت داعش در این کره خاکی خواهد بود».
از هر طرف صدای تکبیر جمعیت به گوش میرسید و درست دو ماه بعد، آن وعده عجیب محقق شد. آری سرش رفت؛ اما قولش نه.
حالا ۶ سال از آن روزها میگذرد شاید باورش هنوز سخت باشد که دیگر در میان ما نیست اما حضورش در همه جا احساس میشود.
به هر طرف که رو کنی، او را میبینی. همیشه بوده و همیشه هست؛ هر جا که یادِ خدا هست، یادِ او زنده است.
ایثار، فداکاری، عدالتطلبی، ایستادگی، همه و همه از نشانههایی است که این ملت پای کارِ این مکتب، مشقِ عشق کردند در همان راه و مسیری که پایان ندارد.
در دنیایِ او پیدا شدیم؛ جهان و هر آنچه که در آن هست را به فراموشی سپردیم و در دنیای او بود که خدا را دیدیم.
بیقرارِ شهادت
هیچ انسانی بدون حرکت نیست و حرکت منشاء تعلقات انسان است و این تعلق است که انسان را وادار به حرکت میکند و هرچه این تعلق متعالیتر باشد بیقراری انسان بیشتر خواهد بود.
بیقرار بودی و این بیقراری بیدلیل نبود؛ عجیب نیست این سخن از زبان کسی است که خودش گفت تا شهید نباشی، شهید نخواهی شد.
این جمله را از زبان زینبت شنیدهایم؛ پدرم حتی وقتی میان ما بود، «شهید» بود این را همه ما انگار میدانستیم و حقیقتی بود که با آن زندگی میکردیم.
عجیب نیست وقتی از قافله رفقایت جا ماندهای و از پس این دنیایِ کوچک، چهل سال انتظار، چهل سال دوری، چهل سال اشک نصیبت شده باشد و جسمی که یارایِ همراهی با روح بلندت را ندارد.
وقتی گفتی که از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهای و به اُمیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان در حال گذر هستی.
تو رفتی اما تا ابد ردِ پایت بر دلها باقی مانده است و کشوری که زیر سایه نامِ بلندت در امنیت است و دشمنانت حتی لحظهای آسایش ندارند.
در روزهای اوج این بیقراری برای دخترت دست نوشتهای به یادگار گذاشتی تا بلکه کمی عُقده دل باز کنی، امروز تو نیستی و ما حیران از این غمی که بر دل چنگ میزند و بغضی که در گلو رسوب کرده است و به گریه نمیرسد.
ما ملتِ شهادتیم
این شهادت است که ملت ما را شکست ناپذیر کرده است تا جایی که امام گفت ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.
با این جمله انگار در ذهنم هیاهویی برپا میشود، چطور دشمنی که پس از سالها به هر طریقی هنوز نمیخواهد و نمیتواند بفهمد که هیچ چیز نمیتواند این ملت را شکست دهد همان ملتی که امام گفت از شهادت ترسی ندارد.
به جوانترها یاد دادی که به دنبال تعلقات پَست نباشند؛ وقتی که همه ما راهی به یک سمت و سو هستیم وقتی که وجودِ انسان پر شود از محبت خدا، وجودش از سایر محبتها خالی و تهی خواهد شد و اوج این بندگی، شهادت است.
همان راهی که امام آن را ارثیه اولیاء برای بشریت میداند و میگوید که بدخواهان ما گمان نکنند که این مردم از مردن و شهادت باکی دارند؛ حال میخواهد این مرگ با توپ و خمپاره باشد یا بمب و موشک…
ما ملتِ امام حسینیم
آری ما ملت امام حسینیم و به آن میبالیم، همان ملتی که روح و جان آن با حسینِ فاطمه (ع) عجین شده است و مادرانی که با ذکر حسین جان فرزندانشان را شیر دادهاند و پدرانی که پایِ دلمان را به روضهها کشاندند…
به این فکر میکنم که سرنوشت ملتی که با عشق به حسین (ع) گره خورده با هیچ دستان پلیدی باز نخواهد شد اما این مسئله حتی ذرهای از مسئولیت ما در راهِ حفظ این امانت کم نخواهد کرد؛ همان مسئولیتی که شهدا به زیبایی هرچه تمام آن را به نمایش گذاشتند و امروز نوبت ماست.
خیالِ خام
اما عدم فهم از فرهنگ درونی جامعه ما سبب اشتباه کسانی شده است که با هر بار تکرار جنایتهایشان این خیال خام را در سر میپرورانند که ملت ما تسلیم خواهد شد؛ مگر غیر این است که امام گفت ما با شهادت، زندهتر خواهیم شد و امروز خونی تازه در شریانهای این آب و خاک جاری شده است
شرطِ موفقیت
این حاج قاسم بود که به ما یادآور شد: شرط اساسی برای موفقیت و پیشرفت یک ملت، وجود انسانهای فداکاری است که با ایثار و گذشت موانع را برطرف و تهدیدات را به فرصت بدل کنند این ایثار و فداکاری منشاء قدرت یک ملت است و تعالی و پیشرفت را برای ما به ارمغان میآورد.
و امروز امنیت، آرامش و سربلندی این ملت، مرهون و مدیون بزرگمردانی است که از وجودِ خود در راه حفظ و پیشرفتِ این کشور گذشتند.
چراغِ راه
تو رفتی اما راهت همچنان ادامه دارد و امروز خون پاک و مطهرِ این جوانان و زنان و مردان و کودکان گواهِ این مسیر بیانتها و چراغِ راهی است تا در این جهانِ موازی راهمان را گم نکنیم.
حواسمان باشد ادامهِ این راه و این مسیر امروز بر دوش ماست و باید از آن با تمام وجود پاسداری کنیم تا آیندگان نیز بدانند در راهِ حفظ این خانه اجدادی چه مادرانی که از پاره تن خود گذشتند، چه جوانانی که چشم را بر روی آرزوهایشان بستند، چه پدرانی که بغض خود را فرو خوردند تا کسی متوجه شکستن غرورشان نشود و چه کودکانی که معنای پدر را نچشیدند تا این پرچم همیشه سرافراز بماند و دست هیچ بیگانهای به سوی این آب و خاک دراز نشود.
قرارگاهِ حسینبنعلی (ع)
امروز ایران قرارگاه حسینبنعلی (ع) است و اگر این خیمه با وجود تمام مشکلات برافراشته مانده است به برکتِ وجود از خود گذشتگیهایی است که هیچگاه از ذهن و یادِ این ملت پاک نخواهد شد و قرنها بعد فرزندانِ میهن، در کتابهای درسی خود جلوههایی از آن را مرور و به آن افتخار خواهند کرد.
کوثر اشرافی
انتهای خبر/
نظرات