آیا مشتاقان مصافحه و ارتباط با آمریکا لایق مذاکره در حوزه محور مقاومتند؟

جالب این است حامیان اصلی جریان تکفیری و تروریستی از یک سوء ایران اسلامی را به نشست و مذاکره مشترک مرتبط با سوریه دعوت و همزمان از ایران به دفعات به عنوان حامی تروریست نام می برند.

آیا مشتاقان مصافحه و ارتباط با آمریکا لایق مذاکره در حوزه محور مقاومتند؟

به گزارش ۸دی، سید گیلانی در آخرین یادداشت خود نوشت:

آنچه مشخص است،دعوت ایران به مذاکرات چندجانبه مرتبط با سوریه قبل از آنکه نشانه استیصال غرب درباره بحران سوریه و یا تغییر سیاست آمریکا و … باشد، می تواند اجرای بخشی از سناریوی اتاق فکر سیاست خارجی آمریکا و نیز سازمانهای امنیتی آن کشور برای نفوذ در ایران و رخنه در دستگاه دیپلماسی تلقی گردد. جالب این است حامیان اصلی جریان تکفیری و تروریستی از یک سوء ایران اسلامی را به نشست و مذاکره مشترک مرتبط با سوریه دعوت و همزمان از ایران به دفعات به عنوان حامی تروریست نام می برند.
یکی از اهداف اصلی سناریو اشاره شده به ویژه پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، می تواند باز نمودن تدریجی پای ایران به مذاکرات  متعدد با آمریکا به منظور تضعیف جایگاه و منزلت رفیع جمهوری اسلامی ایران در جریان محور مقاومت به ویژه در حوزه غرب آسیا “خاورمیانه” و بخصوص در سوریه به عنوان نقطه راهبردی مقاومت باشد. این سناریو در جریان مذاکرات هسته ای و آنچه که طرفین آن را برجام می خوانند به دفعات در عکس العمل محور مقاومت نمایان بود. البته ناگفته نماند دولت یازدهم و آقایان سیاست خارجه بسیار مشتاق به این مذاکرات “شما بخوانید مذاکره دو جانبه با آمریکا” هستند از مصادیق آن می توان به گفتگوی تلفنی رییس دولت یازدهم با آقای اوباما و یا دست دادن وزیر خارجه دولت مذکور با اوباما، قدم زدن های آنچنانی با جان کری، حمایت های عنان گسیخته روزنامه های وابسته به آنها به این گونه ارتباطات و … نام برد. متأسفانه روند این اشتیاق زاید الوصف! به طرق و روش های مختلف همچنان ادامه داشته و دعوت از ایران برای حضور در مذاکرات بحران سوریه، مجدد باب جدیدی برای دولت یازدهم برای مذاکره و به عبارتی ارتباط با آمریکا باز نمود.
با توجّه به سبقه مذکرات مشابه در چند دهه اخیر در خاورمیانه، “گفتگوی صلح خاورمیانه و … ” این مذاکرات برای ایران اسلامی و دولت سوریه و در مجموع برای محور مقاومت نتیجه ی چندانی نخواهد داشت لیکن چند دستاورد برای دولت یازدهم دارد:
۱. خوراک رسانه های وابسته به دولت تا مدت های تأمین می شود.
۲. بهره برداری از این فرصت برای ورود به انتخابات.
۳. به لطف مذاکرات،تا مدّتی هر چند کوتاه، بن بست های دولت یازدهم و  موضوعات اساسی داخلی مانند بیکاری، تورم و . . . به فراموشی سپرده خواهد شد.
۴. کوبیدن به طبل وابستگی و وادادگی ارتباط با آمریکا
۵. گره زدن مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی دولت به مذاکرات
۶. در بوق و کرنا کردن موضوع به عنوان موفقیت دیپلماسی سیاست خارجی ایران! و مورد هجمه قرار دادن منتقدین
۷. و …
ذکر این نکته ضروری است که دولت یازدهم و به ویژه دستگاه دیپلماسی نقش چندانی در مبارزه با تکفیری ها و گروهک های تروریستی نداشته و اصولاً محور مقاومت دولت یازدهم را به عنوان نماینده ی جمهوری اسلامی ایران نمی شناسند. و این واقعیت در سخنان و موضع گیری های نهان و آشکار یکی دو ساله محور مقاومت به خوبی مشخص است.
آنها به خوبی می دانند دولت کنونی جمهوری اسلامی ایران تلاش چندانی در تقویت محور مقاومت نداشته و در یکی دو ساله اخیر فقط به گفتمان کلی و دو پهلو در حوزه مقاوت سوریه بسنده کرده است . آنها به خوبی دریافته اند که خروجی و برون رفت و نتیجه حضور نماینده سیاست خارجی ایران در این گفتگوها و مذاکرات پیش گفته چیزی شبیه برجام و یا بدتر از آن خواهد بود.
مذاکرات در حوزه محور مقاومت تفاوت فاحشی با مذکراه در حوزه انرژی هسته ای خواهد داشت و هر گونه وادادگی در این حوزه زمینه ساز بستر بی اعتمادی محور مقاومت به جمهوری اسلامی ایران و در نهایت ایجاد چنددستگی در محور مقاومت  خواهد و این آن چیزی است که استکبار جهانی و سرکردگان حمایت از جریان تکفیری به ویژه وهابیت سعودی دنبال آن است.
ضرورت ایجاد می کرد که ایران برای ورود به مذاکرات و صیانت از نقطه استراتژیک و راهبردی مقاومت،پیش شرط های متعددی را ارایه نماید و اصلی ترین پیشنهاد ممانعت از حضور وزیر امور خارجه هتاک و خونریز عربستان سعودی در این نشست هاست.
همانگونه که در سطور قبلی اشاره شدواقعیت موضوع این است که محور مقاومت، اصولاً دولت یازدهم و وزیر امور خارجه لایق مذاکره در حوزه محور مقاومت نمی دانند. بنابراین اگر مصلحت کلی نظام اسلامی بر این بود که ایران در مذاکرات شرکت نماید بهتر بود بجای وزیر امور خارجه نماینده ای  از جمهوری اسلامی ایران که به محور مقاومت اعتقاد راسخ دارند و مورد اعتماد جریان مقاومت هستند در این نشست ها شرکت نمایند نه مشتاقان و دلبستگان مصافحه با استکبار جهانی.
بیم از آن است که این آقایان همانگونه که شهدای هسته ای را فدای دست دادن با نماد استکبار نمودند شهدای گرانقدر محور مقاومت به ویژه شهید شاطری ، شهید همدانی و … دهها هزار شهید مقاومت اسلامی را فدای مطامع سیاسی خود نمایند.
و کلام آخر اینکه”در هر برهه‌ای که ما در مقابل جبهه‌ی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیه‌هائی عقب‌نشینی کردیم – مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم – دشمن مواضع گستاخانه‌تری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمه‌ی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا – مجسمه‌ی شرارت – ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملق‌آمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار می کردیم. اینها اینجوریاند.”۱مذاکره‌ی در سایه‌ی تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنی‌ای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکره‌ای را ما با هیچ کس نمی کنیم. لذا آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است”

۱.      بیانات در دیدار کارگزاران نظام۳/۵/ ۹۱
۲.      بیانات در دیدار کارگزاران نظام۲۷/۵/ ۸۹

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه