۸دی: در اتفاقاتی نظیر آنچه که در ایران اتفاق افتاد، همواره ۳دسته وجود دارند: ۱.بازیگردان ۲.بازیگر ۳.بازیخورده.

دسته اول که می‌توانند خارجی و داخلی باشند چه بسا شاهد تحرکات برخی سلبریتی‌ها جهت تشویش اذهان عمومی و سعی تحریک مردم به ویژه جوانان، برای شرکت در اغتشاشات داشتند و از طرف دیگر رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان و گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌ طلب و کشورهای آمریکایی و اروپایی که از اغتشاشات در ایران حمایت کردند.

دسته دوم نیز که مجریان و اجراکننده‌های برنامه اغتشاش و تحریک افراد جامعه جهت شرکت در اغتشاشات و اما دسته‌ سوم کسانی که در دام برنامه‌های دو دسته اول می‌افتند و فریب می‌خورند و غالبا به جهت هیجان اولیه وارد این فضا می‌شوند.

از اینجا به بعد پرانتزی بازکرده و وارد بحث برجام و بحران انرژی در اروپا می‌شویم.

گفتگوهای مختلف بر سر احیای مجدد برجام به نتیجه نرسید، چرا؟ چون طرف مقابل حاضر نبود که تضمینی بدهد تا مجددا بعد از پیوستن به برجام از آن خارج نشود و تمامی تحریم‌ها را به طور کامل لغو کند‌. این یک ناکامی برای طرف غربی!

جنگ روسیه و اوکراین که سبب بحران انرژی در اروپا گردید. روسیه فلکه‌های گاز خود را بست تا اروپا شاهد بحرانی ترسناک از نظر انرژی قرار بگیرد. آمریکا و اروپا که به دنبال برون‌رفت از این اوضاع بودند به سراغ متحدان قدیمی در حاشیه خلیج‌فارس می‌روند اما پاسخ مناسبی دریافت نمی‌کنند و در نهایت تصمیم اوپک پلاس مبنی بر کاهش تولید که سبب خشم طرف غربی شد، دلیل این تصمیم هم نیز امتیازطلبی عربستان در این موقع بود. رژیم‌صهیونیستی نیز به دلیل درگیری با لبنان توان ارسال انرژی ندارد و اگر هم بخواهد ارسال کند حزب‌الله این اجازه را نمی‌دهد. یمن نیز که اخطار داده عربستان و امارات نزدیک تاسیساتشان شوند، تاوان سختس خواهند داد.

پس ناچارا باید به دست به دامان ایران شوند، حال ایران نیز سعی بر این دارد تا در این موقعیت برجام را طبق خواسته‌های خود به ثمر برساند و تضمین‌های لازم را در ازای صادرات انرژی بگیرد، اما آیا طرف مقابل حاضر بود بعد از آنکه یخهای زمستانی خود را با انرژی ایران آب کرد، تضمین‌های لازم‌ را داده و تحریم‌ها را لغو کند؟ پاسخ روشن است خیر.

پس دو شکست در کارنامه غرب ثبت شد: ۱.برجام ۲.انرژی

حال برای جبران این دو شکست و تحت‌فشار قرار دادن ایران راهی نداشتند جز به آشوب‌کشاندن داخل ایران!

در این اثنا به چند ماه قبل و جشنواره کن هم بازگردیم که بعد از بردن جایزه توسط زر امیرابراهیمی،سخنانی از سوی مسیح علی‌نژاد و ترانه علیدوستی مبنی بر انقلاب زنانه در ایران بیان شد که پس از آن شاهد انتشار ویدئوهای مختلف از ون گشت‌ ارشاد و بانوان بدحجاب یا درگیری آمر به معروف با خانمی بدحجاب در اتوبوس که در همه این موارد موبایل‌های آماده فیلمبرداری وجود داشتند! تا ماجرای فوت مرحومه مهسا امینی!

بلافاصله بعد از پخش شدن خبر به کما رفتن مرحومه مهسا امینی کدها یکی پس‌ از دیگری داده شد و بعد از فوت آن مرحومه شعارهای حزب کومله کردستان زن،زندگی و آزادی بولد شده و هشتگ مهسا_امینی ترند می‌شود و اپوزیسیون خارج‌نشین، گروهک‌های ترورویستی و تجزیه طلب، رسانه‌های فارسی زبان، سلطنت‌طلبان و….. دست به‌کار می‌شوند در داخل نیز برخی سیاستمداران و سلبریتی‌ها هم بنزین بر روی آتش شدند.

سلبریتی‌های خارجی نیز فورا دست به حمایت از اغتشاشات ایران زدند. البته روی کار آوردن این حجم از سلبریتی‌های خارجی از پس یک گروه بر می‌آید، صهیونیست‌ها با پول‌های هنگفت.

پروژه کشته‌سازی نیز طبق معمول در دستورکار قرار گرفت و بحرانی نشان دادن اوضاع از سوی رسانه‌های فارسی‌زبان.

آمریکا و اروپا نیز به بهانه حمایت از حقوق‌بشر، حقوق‌زنان و سرکوب اغتشاشگران به دنبال اعمال تحریم‌های جدید و تحت‌ فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران هستند تا بتوانند امتیاز بگیرند.

نکته‌ای هم‌ که حائز اهمیت است، این است که اینبار قشر جوان به اصطلاح دهه‌  هشتادی‌ها مورد هدف قرار گرفتند، قشر جوانی که اکثرا در فضای‌ مجازی هستند و دول غربی سرمایه‌ گذاری هنگفتی برای تاثیرگذاری بر روی این نسل انجام دادند و حال به دنبال نتیجه‌گیری از آن هستند.

حال آنکه مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کرده و اوضاع کشور در آرامش و تحت‌ کنترل است، هر چند که رسانه‌های فارسی‌ زبان همچنان اصرار دارند طوری جلوه دهند که اوضاع کشور بحرانی‌است.

البته باید برای گسترش سواد‌ رسانه‌ای‌ کشور اقدامی انجام شود و آموزش سواد رسانه محدود به ۲ساعت کلاس درسی در مدارس نشود، چیزی باید آموزش داده شود که با دیدن هر تصویر یا کلیپی شخص هیجانی نشده و واکنش نشان ندهد.

سید محمد شفیعی