به مناسبت سالروز شهادت شهید اردشیر رحمانی؛

سردار شهیدی که نشانی مزارش را به مادرش داد

مادر اصرار داشت برای پسر جوانش آستین بالا زده و زن بگیرد؛ گفت: آدرس می‌خواهی مادر؟ یک برگه کاغذ گرفت و نوشت: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهدا، قطعه ۲۵۵».

سردار شهیدی که نشانی مزارش را به مادرش داد

به گزارش هشت‌دی یک پیام داشت و می‌ گفت: «شهدا مواظب اعمال و رفتار شما هستند، شما هم مواظب رفتار و اعمال خودتان باشید».

سردار شهید «اردشیر رحمانی» فرمانده گردان مکانیزه لشکر ۲۵ کربلا بود و در سوم بهمن سال ۶۵ در«عملیات کربلای پنج» شهید شد؛ اما قبل شهادتش در جواب اصرارهای مادر برای ازدواج، نشانی مزارش را به مادرش داده بود. آن وقت‌ها که مادر اصرار داشت برای پسر جوانش آستین بالا زده و زن بگیرد.

به مادر گفت: آدرس می‌خواهی مادر؟ یک برگه کاغذ گرفت و نوشت: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه ۲۵۵».

اردشیر مرد میدان بود و در جریان پیروزی انقلاب نیز فعالانه در تظاهرات علیه طاغوت شرکت می‌کرد و به پخش اعلامیه و پوستر و نوار امام و شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مشغول بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز در صحنه‌های مختلف دفاع از انقلاب حضوری چشمگیر داشت و به عضویت سپاه پاسداران رشت در آمد و در واحد روابط عمومی سپاه، ادای وظیفه کرد و با شروع جنگ تحمیلی، راهی جبهه‌ها شد؛ این در حالی بود که مدرک دیپلم تجربی‌ را با نمرات عالی از دبیرستان آزادگان رشت گرفته بود و اکبر برادر بزرگش، اصرار داشت تا اردشیر تحصیلات عالیه را در خارج از  کشور ادامه تحصیل دهد اما اون جانفدا بود و راه دفاع از وطن و انقلاب اسلامی را برگزید.

غلام امام حسین (ع) هستم

مادر این سردار شهید گیلانی که در سال ۹۷ دار فانی را وداع گفته و به فرزند شهیدش پیوست در گفتگویی به بیان خوابی از او پرداخت و گفت: آخرین باری که به خانه آمده بود، وقتی می‌خوابید، می نشستم سیر نگاهش می‌کردم؛ یک حال دیگری داشت، توی خواب گاهی فریاد می‌کشید: «گردان حمله!» می‌گفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز می‌کرد و می‌گفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی داری؟ گفت: غلام امام حسین (ع) هستم مادر.

مادر می‌گفت: اردشیر ۱۱ سالش که بود، خواب دیدم، داخل اتاقی شدم، سه جوان رعنا در آنجا هستند، یکی لباس سفید داشت با یک شمشیر که برق می‌زد، چکمه‌اش تا زانو بود، بلند شد ایستاد، خیلی اهل معرفت بود، به من سلام کرد، دو نفر دیگر  آنجا کنارش خوابیده بودند، گفتم آقا، شما کی هستید؟ گفت: شما برای چه کسی نذر می‌کنید؟ من همیشه برای ابوالفضل‌العباس(ع) نذر می‌کردم، گفتم: شما ابوالفضل العباس(ع) هستید؟ من این صحنه را یک بار دیگر در سردخانه بیمارستان رشت دیدم. آنگاه که شنیده بودم عملیات کربلای پنج شده و شنیدن آوردن پیکر  بیش از ۳۰ شهید من را به بیمارستان شهر کشانده بود.

اردشیر در سوم بهمن سال ۶۵ در«عملیات کربلای پنج» شهید شد و سپس در مراسمی با شکوه در رشت تشیع و در گلزار شهدای شهرستان رشت به خاک سپرده شد.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه