پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
وقتی استاد از شاگرد عقب میافتد/تلاشهای پارتیزانی دانشجویان برای زنده نگه داشتن یاد همکلاسیهای آسمانی
واقعیتها نشان میدهد که اگرچه نام و یاد شهیدان همیشه محترم و گرامی است، اما تفکر و آراء ایشان در دانشگاه، مهجور بوده و همواره در حاشیه تحوّلات و پیشرفتهای علمی نگاه داشته شده.
به گزارش هشت دی نیوز، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی، کنگره سراسری شهدای دانشجو که این روزها در استانهای مختلف به همت دانشجویان بسیجی و همکاری مسئولین دانشگاهها برگزار میشود، در کنار برکات و عطر و گرمایی که روح “عقیده و جهاد” در محیط رخوتزده و زمستانی دانشگاه منتشر میسازد، دغدغهها و ای کاشها و اگرهایی را هم در ذهن انسان بر میانگیزد که نباید به سادگی آنها را فراموش کنیم. بلکه اگر همه برکات کنگره را در همین برانگیختگیِ افکار خلاصه کنیم، گزاف نیست.
دانشجویان بسیجی در دل کنگرههای ملی و استانی، با تولید آثار فرهنگی و هنری و برگزاری یادوارههای مختلف، مخصوص شهدای دانشجو، سعی دارند تا یاد و نام مسافران سفر الیالله را در خاطرهها احیا کنند و در فضای سرد و ملالآور دانشگاهها دانشجویان را به آن اراده و همت، و انگیزه درونی که دانشجویان شهید را از دانشگاه بیرون کشید و به دانشگاه جبهه جنگ حق و باطل آورد، متذکر و متوجه سازند. این بچهها چه با این زحمات، با همیاری مسئولین دانشگاهها و چه وقتی که خود را به آب و آتش میزنند تا یک اردوی راهیان نور – با تمام کم و کسریها و ناهمیاریهای مسئولین – برگزار شود هم همین انگیزه را در سر میپرورانند.
ناگفته پیدا است که همه تقلاها، یک مبارزه است. تلاشهایی برای مبارزه با آنچه در دانشگاهها روح و تفکر دانشجویان را به سمت سکولاریزم و نفی باورهای دینی و انقلابی میکشاند.
کنگره شهدا در استانها با استقبال اقشار دانشگاهی مواجه شده و یادوارهها با حضور جمعیتی فراتر از پیش بینی برگزار میشوند. به قولی همه پای کار آمدهاند و وقتی همه، از هر تفکر و گرایشی پای کار میآیند، باید بپرسیم چهگونه است که برای شهدا همه داوطلب و حاضربهیراق هستند و از وُسع خود کم نمیگذارند؟
همه اینها برای این است که دانشجویان خوب میدانند شهدا، قهرمانانی هستند که جان خود را برای آرامش و امنیت امروز ما فدا کردهاند. امنیتی که امروز بستر و زمینهی زندگی آحاد ما، و پیشرفت کشورمان است. آنها با فداکاری و فتح آرمانهای انسانیی که پیش از ایشان تحققشان ناممکن مینمود، راهی را گشودهاند که از این پس پیش روی نسلهای بعد کشور است تا از فداکاری و جانفشانی برای کشورشان کم نگذارند و این خود یک بیمه و تضمین است. به چنین شهدایی همه احترام میگذارند و برای همه عزیز هستند و هیچ کس در کمک به بزرگداشت یاد و نام ایشان تردید نمیکند. حتا اگر کسی باشد که تردید کند و یا قبول نداشته باشد، از فرط همهگیری و اقبال عامی که شهدا در بین مردم دارند، اجازهی اظهار و کوتاهی به خود نمیدهد تا اعتبار و وجاهت خویش را خدشهدار نکرده باشد. اما در میانهی تاریخی که جانفشانی و قهرمانی شهدا را در خود ثبت کرده، اتفاقت دیگری هم افتاده که پیش آن جانفشانی و قهرمانی شهدا، کمترین و کوچکترین وجه عظمت و ارزش شهدا است.
ما بسیجیها هویت و فضائل وجودی شهدا را در یک تفکر و بینش ویژه میبینیم که از آن، شعائر، آرمانها، و سبک زندگی ویژهای هم استخراج میشود. و اینها لزوماً با تفکرات دیگر و سبکهای دیگر همگونی و همراهی ندارند؛ بلکه تناقضهای بسیاری بینشان پنهان است.
وقتی یک شهید در وصیتنامهاش زنان را به حفظ حجاب توصیه میکند، یعنی از بدحجابی و برهنگی تبرّی میجوید. وقتی شهیدی توصیه به اطاعت از امام میکند، یعنی با مخالفان ولایت فقیه سر ناسازگاری دارد. شهیدی دیگر مادیگرایی و رفاهطلبی و اشرافیگری را نفی میکند و مسئولین را از این صفات بر حذر میدارد؛ یعنی از آنها که امروز مردم را به مسابقهی ثروتاندوزی و رفاهطلبی سوق میدهند، بیزار است. فرمانده شهیدی که نیمهشبها دستشوییها را میشسته، یعنی از احساس ریاست و پشت میز نشینی و کلاس آن فراری بوده است. شهیدی که از پذیرش مسئول سر باز میزده، یعنی جاهطلبی را سرکوب میکند و دست و پا زدن برای قاپیدن مسئولیت را زشت و مکروه میداشته است. شهیدی که لطف و خیرخواهی و انفاق خود را پنهانی انجام میداده، یعنی تبرّج و تبلیغ خویشتن در برابر مردم را رد میکرده است.
پس شهدا بیش از آن که ازجانگذشتگانی دوستداشتنی باشند که ما را بیمهی امنیت کردهاند، داعیهدار تفکر و اندیشهای معنوی هستند که البته امروز در وضع موجود اجتماع ما و در میانهی رفتار فرهنگی موجود، مورد چالش بسیار است. و قاعدتاً نگاه آنان به اکنون ما نمیتواند نگاهی با چندان رضایت و تبسّم باشد.
نیاز به اثبات نیست که هویت جمعی بسیج در طول حیات تاریخی خود، همواره مدافع و علمدار تفکر شهدا بوده و خاصه امروز در پی پیادهسازی و ترویج سبک زندگی شهدا در جامعه است و درست به همین علت دست به برگزاری این کنگرهی عظیم برده است. و البته که سبک زندگی و همچنین انتقادهای شهدا، مطلوب طبع همهی گرایشات نخواهد بود و دستهبندیها و جناحبندیهای سیاسی و اجتماعی موجود، با این رویکرد برخورد یکسانی نخواهند داشت.
در این مقیاس، دانشجوی بسیجی مواجه میشود با این واقعیت که افکار بلند و نغز شهید آوینی در حوزهی فرهنگ و هنر، و بهخصوص سینما تا کنون یک کرسی آموزشی در دانشگاههای هنر کشور نداشته است. همچنین مفاد فکری آثار شهید مطهری، در حوزههای علوم انسانی (اعم از روان شناسی، علوم اجتماعی، تاریخ، علوم تربیتی و…) دپارتمان نداشته و حتا مورد بررسی و پژوهشهای دانشگاهی نبودهاند. از تفکرات شهید بهشتی در عرصهی مدیریت، آموزش و پرورش، علوم سیاسی و… بهرهبرداری نمیشود. تجربهها و شیوههای ابتکاری شهید چمران در تعلیم و تربیت یا جنگ و… در کجا مورد استفاده قرار گرفته است؟ منش مدیریتی فرماندهان جنگ کی در کرسیهای رشتهی مدیریت دانشگاهها مورد مطالعه یا بازخوانی بوده است؟
یعنی واقعیات نشان میدهد که اگرچه نام و یاد شهیدان همیشه محترم و گرامی است، اما تفکر و آرا ایشان در این مهد علم و آموزش، دانشگاه، مهجور و نامعتبر بوده و همواره در حاشیهی تحوّلات و پیشرفتهای علمی نگاه داشته شده. البته منکر نیستیم که تلاشهای بسیاری در راستای تفکر شهدا اتفاق افتاده است. دروههای بازخوانی آثار شهدا (مانند طلیعهی حکمت دربارهی آثار شهید مطهری و…) فراوان بودهاند، اما همهی این تلاشها، خارج از چهارچوبهای آکادمیک و به صورت پارتیزانی، توسط همین بسیجیان دانشجو، و نه اساتید و دپارتمانهای دانشگاهی انجام گرفتهاند.
لذا معتقدیم تا تفکر شهدا پایگاه رسمی و تثبیت شدهی خود را در دانشگاهها پیدا نکند و دستآوردهای بینظیر و منحصربهفرد ایشان در عرصه های مختلف علمی مورد بهره برداری و حداقل نقد علمی قرار نگیرد، یاد شهدا – جز به تعارف – گرامی داشته نشده و وجوه مختلف ارزشهای وجودی ایشان به متن جامعه رو به پیشرفت ایران وارد نشده است.
از این بایت، فراگیری کنگره ی شهدای دانشجو که برپا دارندهی “ذکر شهید” در مراکز علمی و دانشگاهی کشور است را مقدمهای مبارک تلقی میکنیم بر یک جنبش بلندمدت برای ترویج تفکر و سبک بینش و زندگی شهدا در نهاد دانشگاه که در قالب دو رویکرد اساسی بسیج دانشجویی، مطالبهگری و نقشآفرینی، به ساختارسازی علمی بر اساس تفکر و سیرهی شهدا خواهد شد. و در مرتبهای عالیتر، انشاءالله تحوّل علوم و نظام دانشگاهی را به دنبال داشته باشد.
دلمان گواهی میدهد که بسیجیان دانشجو به فضاسازی و عطرآگین شدن نام شهدا قناعت نمیکنند و در پی نفوذ و اثرگذاری زنده و بهروز سبک زندگی و تفکر شهدا در دانشگاهها هستند. و تا به تحول بنیادین دانشگاه نینجامد و تأسیس ساختارها و چهارچوبهای جدید را به بار نیاورد، عَلَم شهادت را زمین نخواهند گذاشت.نمیدانم آیا تا آن مرحله هم باز همهگان پای کار و حاضربهیراق هستند؟
نظرات