در حالیکه امام خمینی غرب زدگی فرهنگی را بالاترین خطر برای انقلاب اسلامی میداند و آن را مبدا همه ی انحرافات میداند، جناب سریع القلم در کمال تعجب پذیرش فرهنگ سرمایه داری را ضلعی از اضلاع مثلث جهانی شدن میداند که ملت ایران باید آن را در کنار تغییر و تطبیق ساختارهای سیاسی و اقتصادی خود با ساختار سیاسی، اقتصادی غرب همراه نماید!
با نگاه «آبگوشت بزپاش مئابانه» که مدل جدید همان تفکر تقی زاده ای است نمی توان کشور را در رشته های علمی پیشرفته کرد بلکه ابتدا باید رزم آراهای زمان را از چهره دولت زدود.
سریع القلم وانمود میکند گردش مالی برخی از همسایگان ایران چنان فزونی یافته است که اقتصاد ایران به گرد پای آنها هم نمیرسد! گویی ایران کشوری قحطیزده است و سال ها از تکنولوژی و پیشرفت به دور مانده است!
سریع القلم را باید بعد از نجفی دومین قربانی حسام الدین آشنا در دولت به شمار آورد. اما این قصه سر دراز دارد و بعید است اختلافات آشنا با بسیاری از دولتی ها به همین جا ختم شود.
پس از ۷ ماه از مطرح شدن نام سریع القلم در خبرگزاری ها و رسانه های مکتوب رسمی کشور به نظر می رسد جریانی در دولت ترجیح داده است که با پاک کردن صورت مساله و تکذیب انتساب سریع القلم به دولت مانع هزینه های بیشتر از سوی وی برای دولت شود.
نماینده رانندگان تاکسی شهر رشت، در واکنش به سخنان سریع القلم گفت: جناب مشاور رئیس جمهور شما که فقط یک دستور دهنده ای می فهمی ولی راننده تاکسی که در متن جامعه ایرانی زندگی می کند از خواسته مردم چیزی درک نمی کند؟