به گزارش ۸دی به نقل از «لاهیجان»، سیدرضا کیاموسوی بین نسل اول انقلاب چهره شناخته شده ای است، کمتر مبارز انقلابی در لاهیجان و منطقه گیلان وجود دارد که نام این جوان رشید و ورزشکار را نشنیده باشد.

هر موقع در درگیری هایی که با گروه های منحرف از جمله منافقین در لاهیجان داشتیم روی سیدرضا حساب ویژه ای باز می کردیم.منافقین نیز از وی ترس عجیبی داشتند و گاها با شنیدن اسم وی پا به فرار می گذاشتند.

مادر سیدرضا در خاطره ای با همین موضوع می گوید: گاها خانه ما توسط همین منافقین مورد حمله قرار می گرفت و اجسام مشتعل به حیاط یا سقف ما پرت می کردند.

رضاهم معمولا صبح زود به بسیج و سپاه میرفت و بعدالظهر به خانه برمی گشت. روزی به او گفتم که امشب برای شام لوبیا پخت کردم و اگر میتوانی موقع برگشت روغن زیتونی بخر. غروب که شد دیدم رضا پاکت روغن زیتون را در دست دارد و از دور با خنده ای رو لب به خانه نزدیک می شود.

همین که به خانه رسید گفت: مادر امشب روغن زیتونی که گفته بودی، جان من را نجات داد.

گفتم چطور پسرم؟

رضا گفت: موقع برگشت دو نفر از همین منافقین در گوشه ای جلویم را گرفتند و می خواستند با من درگیر شوند. اما با دیدن پاکت روغن زیتون کمی مکث کردند.”روغن زیتون های قدیمی در پاکت قرار داشت و مثل امروز شیشه ای نبود”

شنیدم که زیر لب یک نفرشان به دیگری گفت که درون پاکت حتما کلتی دارد و بهتر است به او نزدیک نشویم و از ترس فرار کردند. من هم به آنها گفتم که خاک برسر ترسویتان که از یک پاکت روغن زیتون این همه ترس دارید.

به گزارش «لاهیجان»، سید رضا بیستم اسفند سال ۴۲ در محله قدیمی خمیر کلایه لاهیجان دیده به جهان گشود. پدرش سید جلال و مادرش مهری نام داشت و اهل رشت بود. تا پایان مقطع متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت، علیرغم قبولی در چند دانشگاه سراسری و اصرار مادر جهت ثبت نام در دانشگاه،سیدشهید به مادرش گفت: من با حضور در جبهه های جنگ در دانشگاه الهی قبول شده ام و نیازی به این دانشگاه ها ندارم.

پدرش قبل از انقلاب اسلامی به علت یک اشتباه پزشکی فوت کرد .سید رضا از سال ۵۹ در جبهه های جنگ تحمیلی حضور مستمر و فعال داشت و سرانجام در عملیات کربلای ۲ در ارتفاعات حاج عمران به شهادت رسید،جنازه وی پس از شش سال به میهن اسلامی و شهر لاهیجان بازگشت و اکنون در گلزار شهدای لاهیجان مدفون است.