ابرو باد و مه و خورشید «وزارت علوم» درکارند/ تا تو «ارزش‌ها» از کف بدی و به غفلت افتی!

نگاهی به فعالیت وزارت علوم از ابتدای روی کار آمدن دولت اعتدال، حاکی از برنامه ریزی دقیق مسئولان برای انجام اقدامات افراطی در جهت حاکم کردن عناصر مسئله دار و تضعیف ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب است.

ابرو باد و مه و خورشید «وزارت علوم» درکارند/ تا تو «ارزش‌ها» از کف بدی و به غفلت افتی!

به گزارش هشت دی نیوز به نقل از خبرگزاری دانشجو، دولت تدبیر و امید ۵ وزیر علوم به مجلس معرفی کرده بود ابتدا جعفر میلی منفرد معرفی شد اما میلی منفرد نتوانست رای اعتماد بگیرد. جعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم شد. رضا فرجی دانا دومین وزیر پیشنهادی وزارت علوم بعد از جعفر میلی منفرد توانست رای اعتماد مجلسی‌ها را بگیرد اما ۹ماه بعد به علت ناتوانی در اداره وزارت، استیضاح شد. محمدعلی نجفی، موقتا جایگزین فرجی دانا شد و شاید مدیریت چند ماهه او رکوردار بی ثباتی در دوره وزارت علوم بود. اما محمود نیلی احمدآبادی و فخرالدین احمدی دانش آشتیانی گزینه‌های پیشنهادی نیز نتوانست مجلسی‌ها را قانع کند.

 

این تعدد انتخاب وزرا از یک جریان خاص، پیام مهمی داشت و آن تثبیت این شعار بود که، وزارت علوم قرار است تجلی حضور، و آرمانی ترین حوزه ماموریت اصلاح طلبان شود. در آنجاست که می‌توانند خود را عرضه کنند. اینجا منطقه استراتژیک آنها و همان جایی است ، که این افراد می‌توانند از احساسات پاک جوانان و دانشجویان استفاده ابزاری کنند. و این جوانان را نردبان صعود به قلعه آرزوهای خود قراردهند. آنها کسانی هستند که فرزندان خود را با هزینه‌های سنگین به کشورهای خارجی برای ادامه تحصیل می فرستند. و در واقع به منطقه امن هدایت می‌کنند. ولی با سوء استفاده از  دیگر دانشجویان ، بعنوان نظام جریان اصلاح طلب، جهت تحقق  همان شعار معروف ، فشار از پایین وچانه زنی از بالا و نهایتا فتح سنگر به سنگر استفاده می نمایند. این حربه با رویکردی دیگر در فتنه ۸۸  و با راه انداختن جنبشهای جنسی تحت عنوان دختران فیروزه ای وهزارن طرح ونقشه دیگر سعی در سوءاستفاده از احساسات پاک جوانان داشتند واکنون هم دارند.

 

این افراد در برنامه‌های اصلی خود در حوزه رسانه اعم مجازی و مکتوب شعارهای خود را با جهت گیری خاص برای مخاطب جوان تنظیم می‌کنند. در ابتدای این دولت پس از ۸ سال دوری از محل اصلی ماموریت خود(وزارت علوم) به دنبال راهی برای مهندسی افکار مردم بودند، لذا انگشت اتهام را به سمت دانشجویان بورسیه نشانه رفتند، همان بورسیه‌ای که سالها در دوره سازندگی و اصلاحات بصورت فله‌ای به خارج از کشور اعزام می‌کردند و خیلی از آنها هم پول ملت را هزینه و دیگر به کشور برنگشتند ، آماری که اعلام شد ۱۱هزار نفر بورس آن دوره‌ها بود که هفتاد درصد آنها به کشور بازنگشتند. (وبه قول یکی از مدیران سابق وزارت علوم که می‌گفت در دوره معین، ایشان حتی در را پله‌ها هم که رد می‌شد حکم هیئت علمی امضاء می‌کرد.) لذا  این گروه به سبب همزمانی رسیدگی به پرونده ۳هزار میلیاردی در قوه قضائیه، آمار دانشجویان بورسیه را ۳۰۰۰ بورسیه غیرقانونی نامید و آخر هم به ۳۹ نفر رسید و به قول دیگری (کوه بورسیه ها موش زائید) تا با تکیه بر رسانه‌های جریان ساز خود، افکار عمومی را نسبت به فساد در وزارت علوم دولت وقت حساس کند و فکر و ذهن دانشجویان و والدین خسته از تامین هزینه‌های تحصیل، و فارغ التحصیلان بیکار را با خود همراه گرداند، و ضمن گرفتن ژست عدالت طلبی و مبارزه با فساد، کار خویش را در حذف جریان نخبه ارزشی و انقلابی به دور از نگاههای تیزبین نهادهای نظارتی به پیش ببرد. لذا جریانی خاص بیرون از وزارت علوم تصمیم سازی و برای اجرا به فریدون مدیرکل حوزه وزارتی ابلاغ می‌نمایند زیرا کسانی که از نزدیک باوی آشنایی دارند از جمله شاگردان وهم دانشگاهی‌های فریدون  می‌دانند که فاقد قدرت مدیریتی جهت اداره امورات می‌باشد،و در وزارت علوم هم صرفا منویات و برنامه‌های جریان فتنه را اجرا می‌کند. ایشان همان فردی است که محمد فرهادی علیرغم قول قطعی به نمایندگان بعلت خویشاوندی با ریس جمهور قادر به جابجایی او نبوده است. و این جریان با این تفاسیر در حال فتح سنگر به سنگر هستند و بر اسب ذین شده مراد سوارند و می‌تازند، ودر حال حرکتهای انتحاری خود هستند. با همان طبیعت خاص خود که صرفا ویژه این جریان است.

 

گویی از گذشته و خسارتهایی که با تندرویهای خود به این ملت تحمیل کرده‌اند هنوز درس عبرت نگرفته‌اند و درسایه انفعال برخی مسئولان، بی محابا می‌رانند. و هیچ دست اندازی را در جلوی خود احساس نمی‌کنند.

 

بخشی از ابن فعالبت های فتنه گرانه را می توان چنین برشمرد:
۱- خبرها در گوشه و کنار دانشگاه‌ها حکایت از آن دارد  به دلایل مختلف اساتید ارزشی و مخالف طیف فکری خود را به بهانه‌های مختلف و حذف دروس آنها از گروهای آموزشی از دانشگاها اخراج می‌کنند.
۲- دعوت عناصر تابلودار و ضد انقلاب به دانشگاه‌ها جهت میتینگ سیاسی، که این برنامه با شعارهای ساختار شکن همراه است و تداعی گر بازگشت به دوران تنشهای سیاسی و رکود علمی در دانشگاه‌هاست.
۳-  صدور بخشنامه‌ توسط دانشگاه آزاد برای محدودیت‌ جهت  فعالیت‌های بسیج دانشجویی. طبق این بخشنامه از این پس بسیج دانشجویی باید تایید برنامه‌های خود را از شورایی به نام شورای سیاست گذاری بگیرد که این شورا هم مبهم است و عملا جوری این برنامه چیده شده است کار و پیگیری کارها از دست بسیج دانشجویی خارج شود.
۴-صدور حکم لغوبورس دانشجویان بورسیه به بهانه های مختلف ، باتشکیل کمیته های غیر قانونی. آنقدر عجله  برای حذف این دانشجویان داشتند که یادشان رفت حداقل به آئین نامه های انضباطی وقانونی نگاهی کوتاه بیندازند، که حداقل کمیته بدوی وتجدید نظر باید فرق داشته باشد، که این عمل از دولت حقوقدانان باسوادها بعید بود. و شاید روزی به طنز تاریخ تبدیل شود. و هزارن یک عمل غیر قانونی دراین پرونده مرتکب شدند که در این مقال نمی گنجد.
۵-این افراد برای اجراشدن تصمیمات خود دبیر شورای انقلاب فرهنگی را مانع بزرگی برای خود می داند. لذا اقدامی که این روزها در پی آن هستند تغییر دبیرشورای انقلاب فرهنگی می باشد.
۶- این افراد در حال تصویب طرحی هستند که انتخاب روسای دانشگاها را از صحن علنی شورا خارج ودر اختیار وزارت علوم قرار دهند ودر واقع به دنبال تحدید اختیارات شورا درخصوص انتخاب روساهای دانشگاهها هستند. زیرا مدتهاست که ریاست شورا بحث انتخاب روسای دانشگاه ها را از دستور جلسه خارج و یا باتوجه به تفکر حاکم برشورا و بیم مخالفت با افراد معرفی شده اقدامی انجام نمی دهد؛ زیرا درحال تصویب دستورالعمل جهت اعمال افکار و سپس تحمیل افراد مورد نظر می باشند.
۷-پیشنهاد هیات عالی تجدید نظر از طرف وزارت علوم و سپس تصویب آنها توسط شورا. این درحالی بود که برابر مصویه ۶۳۰مورخه ۱۲/۶/ ۸۷  تعیین و تصویب  و تعیین شیوه نامه نحوه رسیدگی به این شکایات  با اشورای انقلاب فرهنگی بود ولی با نفوذ وزارت علوم توانستند این اعضاء را به شورا تحمیل کنند.
۸- اخیرا به دانشگاهها مکاتبه کرده اند که دانشجویان بورسیه که هئیت علمی شده اند درصورتی که نیاز ندارید با صدور عدم نیاز آنها را از دانشگاه‌ها بیرون کنید.
۹- بازگرداندن اساتید اخراجی و دانشجویان ستاره دار که برخی از آنها مشکل اخلاقی وامنیتی در پرونده خود دارند.
این جریان مدعی دمکراسی و آزادی بیان هستند. و از رعایت حقوق شهروندی صحبت می کنند. اما اینچنین مستبدانه برای حذف رقیب از هیچ حربه ای فروگذار نیستند. در سایه قدرت اجاره ای وانفعال رقیب به فتح سنگر به سنگر اقدام، که گویی قدرت را  برای خود دائمی می پندارد. ماشین این جریان تندرو به سرعت درحال عبور از تمام موانع است، آیا کسی هست این ترمز رابکشد؟ یا همچنان باید نشست و به این نمایش مبتذل جماعت فتنه گر خیره شد.

 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه