به‌مناسبت سالروز درگذشت آیت‌الله وحید گیلانی؛

مجتهد عالم‌پروری که حیاط مدرسه را جارو می‌کشید

«آیت‌الله شیخ حسین وحید» عالم گیلانی است که در دوران استبداد پهلوی، منشأ کار خیر بود؛ او از فرصت‌های تبلیغی بهترین بهره را می‌برد و دارای بیانی شیرین بود به‌نحوی‌ که مشکل‌ترین مسائل علمی و دینی را با بیانی ساده برای همگان بیان می‌کرد.

مجتهد عالم‌پروری که حیاط مدرسه را جارو می‌کشید

به گزارش هشت‌دی در قسمت شرقی رودخانه خروشان «سفیدرود»، شهر با صفایی قرار دارد که به‌واسطه وجود بارگاه منور حضرت سید جلال‌الدین اشرف (ع) از فرزندان امام موسی‌بن‌جعفر (ع)، آستانه‌اشرفیه نام گرفت.

در این شهر کوچک و مذهبی، کودکی در سال ۱۲۷۵ شمسی، در منزل با صفای حاج ربیع دیده به جهان گشود که نام او را «حسین» گذاشتند. حاج ربیع مردی متدین شب‌زنده‌دار بود که علاوه بر انجام کار کشاورزی، سمت پرافتخار خادمی حضرت سید جلال‌الدین اشرف (ع) را نیز به عهده داشت و با عشق زائدالوصفی به این خدمت افتخار و مباهات می‌کرد. حسین دوران کودکی و نوجوانی را به‌سرعت پشت سر گذاشت و به تشویق والدین خود برای تحصیل علوم دینی رهسپار لاهیجان گردید. کتب متداول مقدماتی را در این شهر و در نزد اساتید فرزانه به‌خوبی آموخت و آن‌گاه به رشت عزیمت کرد و اغلب درس‌های حوزوی را در این شهر در محضر اساتید این فن دنبال کرد.

آیت‌الله وحید در سال ۱۳۰۳ شمسی برای ادامه تحصیل رهسپار نجف اشرف شد و در مسیر مدتی را در قزوین و در مدرسه «التفاتیه» این شهر گذراند و در کنار آیت‌الله سید موسی زرآبادی در علوم مختلف خصوصاً حکمت مطالبی فراگرفت.

و پس از آن، عازم کربلای معلی و نجف اشرف شد. مهم‌ترین اساتید این عالم بزرگوار عبارت‌اند از آیات عظام، شیخ مرتضی طالقانی، شیخ شعبان رشتی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسین اشکوری، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا حسین نائینی، ملا فتح‌الله شریعت اصفهانی، این در حالی است که آیت‌الله شیخ حسین وحید، علاوه بر فراگیری دروس خارج فقه و اصول، حکمت، تفسیر، عرفان و سیروسلوک الهی را نیز از محضر عارف نامدار شیخ مرتضی طالقانی که از اوتاد و عرفای بزرگ اسلامی نجف اشرف به شمار می‌رفت، فراگرفت و به مدت سه سال تمام در خدمتشان تلمذ کرد و از دریای علوم و معارف آن بزرگوار بهره‌مند شد.

آیت‌الله وحید حدود سه سال در نجف اقامت کرد و در سال ۱۳۰۶ ه.ش وارد شهر رشت شد. یک سال پس از ورودشان به رشت با آزار و اذیت رضاخانی روبرو شد که عمامه از سر روحانیون برمی‌داشت، علما و بزرگان شهر آستانه و لاهیجان و لنگرود به دیدارشان می‌رفتند. پس از مدتی در حدود سال ۱۳۱۶ ه. ش ایشان تصمیم بازگشت به زادگاهشان را گرفتند؛ لذا به شهر آستانه که آن زمان یکی از بخش‌های شهرستان لاهیجان بود وارد شدند و چند سالی به اقامه جماعت در مسجد کنار حرم حضرت سلطان سید جلال‌الدین اشرف مشغول شدند.

ایشان در میان مردم آستانه‌اشرفیه و حومه، محبوبیتی خاص داشت و از نفوذ سیاسی و اجتماعی یک مرجع برخوردار بود و محبوبیت فراوان آن مجتهد وارسته، تنها در سایه اخلاق و پرهیزگاری شکل گرفت.

او از فرصت‌های تبلیغی بهترین بهره را می‌برد. دارای بیانی شیرین بود به صورتی که مشکل‌ترین مسائل علمی و دینی را با بیانی ساده برای همگان بیان می‌کرد.

آیت‌الله وحید هرروزه مقید بود که برای ارشاد و هدایت مردم به منبر برود. در کتاب پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان به نقل از آیت‌الله قربانی، نماینده سابق ولی‌فقیه در استان گیلان آمده است: «وقتی جوان بودم، روزی پای منبر ایشان در مسجد کنار حرم سید جلال‌الدین اشرف ـ علیه‌السلام ـ حاضر شدم و یادم هست که ایشان این شعر را می‌خواندند: دائماً هر کَر اصلی گنگ گشت/ ناطق، آن کس گشت کز مادر شنید. ایشان درباره اینکه حواس ظاهری راه ارتباط با دنیای خارج است، صحبت می‌کردند».

این عالم گیلانی بعد از شهریور ۱۳۲۰ ه.ش تصمیم به ساختن مسجد و مدرسه علمیه در شهر آستانه‌اشرفیه گرفت و درحالی‌که خود بسیار فقیرانه می‌زیست با دست‌خالی اقدام به این کار بزرگ کرد. در مقابل حرم سید جلال‌الدین اشرف در زمینی متروکه معروف به «اوکله» اقدام به تأسیس یک مسجد و مدرسه علمیه با ۱۲ اتاق به نام ۱۲ امام کرد و پس از ۴ سال این زحمت‌ها به نتیجه رسید.

در شماره ۶۵ مجله مبلغان آمده است: علت تأسیس این مسجد و نیز مهاجرتشان به آستانه‌اشرفیه به‌خاطر خوابی بود که معظم له در نجف اشرف دیده بودند. ایشان در این باره فرمودند: «در خواب دیدم مرا بر هودجی سوار و در شهر آستانه‌اشرفیه مقابل حرم حضرت سید جلال‌الدین اشرف ـ علیه‌السلام ـ باعزت و احترام پیاده کردند و امر فرمودند در آنجا مسجد و مدرسه علمیه بنا سازم، که الحمدللّه این توفیق به لطف الهی به دست آمد».

آیت‌الله وحید همواره در مدرسه علمیه جلالیه که با دست توانای خویش آن را پایه‌گذاری کرده بود، مشغول تدریس طلاب بود.

در کتاب دین ما، علمای ما به نقل از حجت‌الاسلام محمدمهدی تاج لنگرودی واعظ آمده است: «حقیر در دوران تحصیل در حوزه، به‌عنوان گذراندن ایام تعطیلی به وطنم لنگرود رفته بودم، روزی تصمیم گرفتم از لنگرود به آستانه رفته تا هم مدرسه را ببینم و هم محضر آقای وحید را درک نمایم. وقتی وارد آن مدرسه شدم با بعضی از طلاب آشنا نشستیم و مشغول صحبت شدیم، در همین حین پیرمردی با پیراهن بلند، حیاط مدرسه را جارو می‌زد و آشغال جمع می‌کرد. به یکی از طلاب گفتم: خیلی مایلم آقای وحید را ببینم. ایشان گفتند: همین پیرمردی که پیراهن بلند پوشیده و عرقچین بر سر دارد و حیاط مدرسه را جارو می‌زند، آقای وحید است که هم درس می‌گوید و هم هنگام نماز به مسجد جوار سید جلال‌الدین اشرف رفته و نماز جماعت می‌خواند و هم خدمت به طلاب می‌کند».

سرانجام این مرد وارسته و عالم جلیل‌القدر در شب جمعه، دوم جمادی‌الثانی ۱۳۷۴ قمری مطابق با ۸ بهمن ۱۳۳۳ شمسی دار فانی را وداع گفت و مردم گیلان را داغدار کرد.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه