به گزارش ۸ دی به نقل از صبح شفت، همانطور که می دانید هنوز ” علت ” وجود عضو آپاندیس در بدن انسان معلوم نشده و چون خاصیت آن توسط علم پزشکی مشخص نگردیده است حتی آن را زائده ی آپاندیس هم می نامند و بود و نبود آن هیچ توفیری برای سلامتی انسانها نخواهد داشت.

اما در همین حوالی، بحث ما در مورد بدن سیمین و اندام های زیبای ولایت شفت است که وجود اداره اوقاف و امور خیریه این شهرستان، با آن همه پتانسیل و دارایی های حاصل از موقوفات – که در اندرون وجود شهر وجود دارد – متولی آن به سان آپاندیس عمل می کند و شاید بود و نبود آن فرقی برای مردم نداشته باشد.
اینکه کارکنان این اداره در اتاقک های دربسته چکار می کنند همواره برای مردم در هاله ای از ابهام بوده است. شرکت نکردن در – تقریبا – هیچ یک از برنامه های فرهنگی شهر، درست به همان اندازه مبهم است تا آنکه به طور مثال انتظار داشته باشیم سی و هشتمین دوره ی مسابقات قرآنی – ویژه همین اداره – که روز گذشته در همه ی ایران برگزار گردید در شهر ما نیز به اجرا درآید که البته هیچگاه خبری از آن نشنیدیم.

اینکه اداره کل مربوطه در مرکز استان چطور عملکرد متولی خود در شهرستان را رصد می کند باز هم مسئله ناشناخته ای است و شاید خیلی از شهروندان شفتی به دنبال حل این معما باشند که اصولا چنین دایره و تنبکی چه گلی بر سر خود و مردم می زند و از بیت المال عمومی کشور ارتزاق می نماید.
حال تصور فرمائید شهرستان شفت مانند بسیاری دیگر از شهرهای کشورمان دارای املاک وقفی فراوانی است که لازمست توسط همین عزیزان مورد پایش مستمر قرار گیرد و وجوهات حاصل از آن صرف امور جامعه مسلیمن شود که قطعا درآمدهای حاصل از وقف – مانند بسیاری دیگر از شهرهای کشور – می تواند بهار اقتصادی اجتماعی اجتماع را رقم بزند اما متولیان مربوطه در این شهرستان بیشتر مواقع طول سال، این بهار را به پاییز تبدیل کرده اند تا به خواب زمستانی آن فرو روند.
در کنار آن وجود امام زادگان بزرگواری مانند امام زاده ابراهیم (ع) و امام زاده اسحاق (ع) به همراه خواهرش خیرالنساء – از نسل امام موسی کاظم (ع) در حوزه جغرافیایی شهرستان شفت قرار دارند که مانند نگین هایی در دل کوهستانهای حاشیه البرز می درخشند و سبب می شوند ارزش افزوده اجتماعی و حتی اقتصادی را در بحث توریسم مذهبی نصیب شهرستان نماید اما با جود این دو پتانسیل منحصر بفرد احیای این امام زادگان شاید و باید صورت نگرفته است و در خدمت توسعه فرهنگی منطقه قرار ندارد و حضور مردم از اقصی نقاط کشور به بهانه زیارت این دو بزرگوار هیچ منفعتی برای تبادل فرهنگی متقابل به همراه نداشته است و تنها خروپف هایی از ابواب جمعی این اداره به گوش می رسد که در زمستان کنار بخاری و در تابستان زیر کولر گازی نشسته اند و البته سیر هیچگاه از حال گرسنه خبر نخواهد داشت.
پیگیری نیات واقفین تنها بخش کوچک دیگری از وظایف این نهاد معتبر اسلامی است که منشاء خیر و برکت بسیاری از نقاط کشور به حساب می آید که آیا نیاتی که واقفین در پی آن بوده اند عملی شده است یا خیر، نیاتی که هم امام خمینی (ره) و هم رهبر فرزانه نظام شدیدا با تغییر در آن مخالف بوده اند و بر اجرای نیات واقفین، دستورات موکدی خطاب به مسئولین ادارات اوقاف سراسر کشور داشته اند که البته در این بخش نیز هیچگاه پایش های مستمری را شاهد نبوده ایم.اجرای جشن های متنوع برای ارتقای فرهنگ وقف و جهت پیدایش واقفان جدید همیشه مهجور مانده است و البته با اداره بی تحرکی که در بلادمان وجود دارد این مهم نیز هیچگاه انجام نخواهد شد.
در مجموع هنوزعلم بشریت به جواب این سوال مهم نرسیده است که فلسفه ی وجودی اداره ی اوقاف شهرستان شفت چیست، بنابراین لفظ آپاندسیت برای آن بی راه نبوده و با این نگاه ناچاریم بودنش را هضم کنیم. اما نقطه ی مقابل آن است چنانچه در اثر فعل و انفعالات درون این زائده متورم گردد و محتویات باکتریایی آن در اندرون بدن آدمی پخش شود مرگ انسان حتمی خواهد بود.
بنابراین عقل حکم می نماید به خاطر دوری جستن از خطر در مواقع مخصوصی آنرا جراحی نموده و به کناری بگذاریم و شاید اینجا نیز لازمست اداره کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان سری به این ” وادی السلام ” بزند، کارکنانش را با خود به ولایت رشت ببرد و درب این ساختمان بی خاصیت را برای همیشه گل بگیرد تا مردم نیز از تماشای وجودش آزار نبینند و این سوال، خار چشمشان نباشد که اینها اینجا چکار می کنند و مصرف آب و سوزاندن برق، گاز، تلفن و پرکردن چاه مستراح چه نفعی برای مردم شفت دارد؟؟؟