هشت‌دی: پهلوی اول که حاصل تغییر سیاست بریتانیایی در نظام بین‌الملل پس از انقلاب مارکسیستی اکتبر ۱۹۱۷ شوروی بود با کودتای انگلیسی اسفند ۱۲۹۹ شمسی به قدرت نامشروع رسید و در سال ۱۳۲٠ توسط خودشان برانداخته شد.

پهلوی دوم که پس از بی‌کفایتی قلدرمآبانه پدر و ورود مفتضحانه و تحقیرآمیز ارتش‌های بیگانه متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران، با پشت پا زدن به پدر و البته مانند پدر با کودتای انگلیسی به قدرت رسید.

در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ نیز درحالی‌که مدتی بود از کشور گریخته بود، با کودتای انگلیسی- آمریکایی و اغتشاش جریان شعبان بی‌مخ علیه دولت مردمی دکتر مصدق به ایران بازگردانده شد.

اکنون نیز ربع پهلوی سوم، متوهمانه پا جای پای پدران خود می‌نهد، درحالی‌که در بند بند حیات سیاسی‌شان به استناد تاریخ؛ خیانت، وابستگی و سرسپردگی به بیگانه موج می‌زند، رؤیای براندازی با روش شعبان بی‌مخ‌ها در اغتشاش ۱۴٠۱ را در سر می‌پروراند و در تمام ۴۴ سال پس از انقلاب اسلامی با ارتزاق از اموال غارت‌شده ملت ایران، همواره از قدرت‌های غربی درخواست هجمه، حمله، تحریم و تهدید ایران را داشته‌اند.

سپس جالب و مضحک اینکه، هنوز دلیل اصلی برکناری از قدرت خود را در مواضع رسمی و غیررسمی، عدم حمایت و پشتیبانی آمریکا و اروپا از خود غر می‌زنند و این یعنی اینکه همچنان نگاه واقع بینانه‌ای به تاریخ ندارند و فلسفه حکومت در جامعه اسلامی ایران را نفهمیده‌اند.

اما دودمان و مرتجعان پهلوی باید به یک سوال مهم پاسخ دهند که؛

در دوران پرمحنت پهلوی، مردم در انتخاب کدام شاه پهلوی و مشروعیت کدام حکومت پهلوی نقش داشته‌اند؟

پاسخ به این سوال، راز شکست کمپین وکالت می‌دهم برای ربع پهلوی است.

«مجتبی قنبردوست»
کارشناس مسائل سیاسی