پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
هشت دی گزارش می دهد:
نگاهی به زندگی و آثار شاعر فقید گیلانی/ از “روستازاده دانشمند” تا “استادی که رحمدل بود” + اشعار
استاد رحمدل شاعر فقید گیلانی از مفاخر نام آشنای علمی و فرهنگی کشور و تاثیرگذار در حوزه ادبیات دفاع مقدس است که آثار مختلفی را در حوزه ادبیات فارسی، شعر، پژوهشهای دینی و مذهبی، دفاع مقدس و عاشورا به چاپ رسانده بود.
به گزارش ۸دی، دکتر غلامرضا رحمدل در سال ۱۳۳۰ در روستای شرفشاده لاهیجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان روستا و شهر لنگرود به پایان رساند.
وی در سال ۱۳۵۷ کارشناسی خود را از دانشگاه تربیت معلم تهران دریافت کرد و فوق لیسانس را در دانشگاه تهران آغاز کرد که در سال ۱۳۶۴ این دوره را با پایان نامه نقد و تحلیل و بررسی الهی نامه عطار نیشابوری به پایان رساند و دکتری زبان و ادبیات فارسی خود را نیز در سال ۱۳۷۱ از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد.
مرحوم رحمدل علاوه بر آموزگاری و دبیری در لاهیجان، لنگرود و دبیرستان های تهران، مدیریت آموزش و پرورش شهرستان های لنگرود و شهرستان بندرانزلی را بعد از انقلاب اسلامی در کارنامه خود دارد.
وی در سال ۱۳۶۵ با درجه مربی وارد دانشگاه گیلان شد و طی مراحل استادیاری و دانشیاری در سال ۱۳۵۸ به استاد تمامی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان درآمد و در سمت های معاونت جنگ و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشجویی و فرهنگی این دانشگاه انجام وظیفه کرد.
وی در ۲۵ فروردین ماه سال ۱۳۸۸ در سن ۵۸سالگی در بیمارستان گلسار رشت دارفانی را وداع گفت.
نگاهی به آثار «غلامرضا رحمدل» شاعر متعهد گیلان
استاد رحمدل که از مفاخر نام آشنای علمی و فرهنگی کشور و تاثیرگذار در حوزه ادبیات دفاع مقدس بود، دارای دکترای ادبیات فارسی و اولین کسی بود که به کرسی استادی دانشکده علوم انسانی دانشگاه گیلان رسید.
رحمدل آثار مختلفی را در حوزه ادبیات فارسی، شعر، پژوهشهای دینی و مذهبی، دفاع مقدس و عاشورا به چاپ رسانده بود.
“علی اکبرقاسمی گل افشانی”، نویسنده کتاب “استادی که رحمدل بود” که در سال های ۷۴ تا ۷۷ از دانشجویان رشته ادبیات دانشگاه گیلان و از شاگردان دکتر رحمدل بوده است در گفتگویی در رابطه با این شاعر و پژوهشگر سرشناس گیلانی می گوید: دکتر رحمدل ۱۷ جلد کتاب در حوزه های ادبیات فارسی، تاریخ اسلام، دین و مذهب و عاشورا پژوهی دارند و از ایشان ۵۰ مقاله در نشریات مختلف دانشگاهی چاپ شده و حوزه بعدی فعالیت های وی انتشار مجموعه شعر معاصر شامل غزل، سپید و در زمینه شعر پایداری و مقاومت است.
وی ادامه داد: یکی از مجموعه شعرهای وی کتابی است بنام “از زمزمه تا فریاد” که در دهه ۷۰ چاپ شد و جزء آثار فاخر در این حوزه به شمار می رود و بیشتر شعرهایش در زمینه شهدا، جنگ و مسایل اجتماعی نظیر مشکلات اقتصادی مردم و کشاورزان است.
استاد “موسوی گرمارودی” شاعر، نویسنده و حافظ پژوه نیز در مراسمی که مناسبت گرامیداشت شاعر فقید گیلکی در تهران برگزار شده بود مرحوم رحمدل را “روستازاده دانشمند” می خواند و در رابطه با او می گوید: دکتر رحمدل مردی به تمام معنا خودساخته بود که با عنایت حق با اینکه از پائینترین طبقه جامعه برخاست. اما در مقام علمی به بالاترین مقام کشور یعنی استادی دانشگاه رسید و آثاری گرانبها هم در حوزه تحقیق و هم در حوزه شعر از خود بجای گذاشت.
موسوی گرمارودی بر صداقت گفتار و کردار مرحوم رحمدل تأکید دارد و می گوید: بسیاری از شاعران آنچه میگویند با آنچه میکنند جداست. اما استاد رحمدل خود تندیس گفتههای خویش بود و خود تجسم معانی بود که در ذهن داشت و بر کاغذ مینگاشت.
وی با اشاره به اشعاری از زندهیاد رحمدل، بر شباهتهای این شاعر گیلکی با ادیبالممالک فراهانی تأکید کرد و افزود: رحمدل در شعر خود سعی میکند زمینههای سیاسی را از آلودگیها پاک کند. او خیلی صریح و روشن سخن میگفت و اهل مجامله نبود او با روحیه حزب الهی، مقاوم و نستوه و بیهیچ ملاحظه و بدون ریا سخن می گفت و شاید برخی این صراحت او را برنمیتافتند.
اسماعیل محمدپور در بخشی از مقاله اش با نگاهی به اشعار زندهیاد “غلامرضا رحمدل” می نویسد:
شعر انقلاب،شعر شور و هیجان است و سکون درآن راه نداردو شاعران این دوره با بهرهگیری از شور انقلابی ،برای دفاع از آرمانهای خود پا به عرصه نهادند.
چو با صداقت تاریخ دل،قلم زدهایم
بر اوج باور مستضعفین،علم زدهایم…
تبر به دست گرفتیم و همچو ابراهیم
به عزم دفع ستم، بر سر صنم زدهایم
زداغ فرقت گلهای سرخ حزب الله
گلاب اشک به زلف سپیده دم زدهایم…(رحمدل۳، ۱۳۸۵: ۱۴۹)
و شگفت اینکه شاعر همین شعر در همان سالهای جنگ،در کنار آثاری که بیشتر وجههی پیامگرا دارند،آثاری خلق میکند که نمونهی کاملی از شعر روزگار خود به شمار میآیند:
انگیزهی تراوش باران
در نمنم نگاه تو جاری بود
از چشمهی نجابت چشمانت
جنگل،فوّاره میکشید
و زورق رهایی و ایثار
در ساحل تکلّم سبزت
پهلو گرفته بود
دستان پینه بستهی برزیگران فقر
در غربت نگاه تو میتابید
و بوی فقر،بوی نجیب گرسنگی
از جاری صدای تو میبارید… (رحمدل۲، ۱۳۸۵: ۷۴)
پیوند مفهوم دفاع مقدس با فرهنگ عاشورایی یکی از ویژگیهای مهم شعر دفاع مقدس است.
عاشورا و فرهنگ انسانساز عاشورایی در واقع بنمایهی انقلاب و عامل محرّک قیامهای مردمی و رمز پیروزی انقلاب اسلامی بوده وهست.
در مجموعه سرودههای غلامرضا رحمدل نمونههای زیبایی از شعر دفاع مقدس که در آن از نمادها و مفاهیم عاشورایی بهرهگیری شده،آمده که در شمار شعرهای ماندگار سالهای دفاع مقدس است:
خاک تو شفاست یا ابا عبدالله
داروی بلاست یا ابا عبدالله
بر ساحل دجله عاشقان حجله زدند
عباس کجاست؟ یا ابا عبدالله(رحمدل۲، ۱۳۸۵: ۷۷)
وهمچنین غزل ارجمند زیر:
باز از جبههی حق نعش شهید آوردند
ورقی پاره ز قرآن مجید آوردند
چاووشان حرم از علقمهی خوزستان
جسم بیدست اباالفضل رشید آوردند
آن که با یاد لب تشنهی سردار سحر
آب بر آب فشاند و نچشید آوردند (رحمدل۲، ۱۳۸۵: ۲۵)
این ویژگی که در اشعار با مضامین جنگی در جهت تهییج و بر انگیزانندگی روحیّهی رزمی رزمندگان جبههی حق و تضعیف قوای روحی نیروهای دشمن پدیدار میآید،دراشعار باقی مانده از صدر اسلام و بهخصوص اشعار منتسب به حماسهآفرینان کربلا هم به شکلی بارز وجوددارد.
تشجیع و تشحیذ،گاه به صورت اراجیزی که جاودانگی مردان راه حق را بیان مینماید وگاه به شکل دعوت رزمندگان به پایبندی به میثاق الهی ودعوت نفس به مقاومت وایستادگی در مقابل ظلم و ایقان به زندگی جاودانهی پس از مرگ انجام میگیرد.
ای رویش بلند صداهاتان
برتافته ز جنگل گیلان
ایمانتان صلابت البرز!
جنگل حدیث عشق شمارا
تفسیر میکند
دریا حدیث خشم شما را
آواز میدهد
در راستای روشن پیکار
فریاد خون گرفتهیاسلام
در غرش همیشهتان جاریست
ای آیههای شعر و شهامت
گلهای خون گرفتهیگیلان
ما وارثان مذهب کوچکخان
ما راهیان سنّت ابراهیم
در اشتیاقتان، پرواز میکنیم
وز کشتههای صدام
تلی ز پشته میسازیم. (رحمدل۳، ۱۳۸۵: ۱۵۵)
انتهای پیام/
نظرات