پلیس، مجری نظم است و باید به وظیفهاش بپردازد. وقتی پلیس را مجری موضوعات فرهنگی و اجتماعی میکنیم؛ ضمن آنکه باری مضاعف بر دوشش نهادهایم که مشخص نیست به سر منزل برسد یا نه، اجرای درست وظیفه اصلیاش را نیز دچار چالش میکنیم.
گشت ارشاد به جای آنکه در خیابانها و کوچه پس کوچههای شهر به گشتزنی بپردازد، باید برای مدیر متخلف، بازیگر بیادب، هنرمند بیحجاب و بدپوش، بلاگر و سلیبریتی لیچارگوی، رگ گردن کلفت کند؛ اینجاست که وظیفه ذاتیاش را به خوبی انجام داده است.
دیشب در رشت شعار می دادند “گشت ارشاد بهانه است، هدف اصل نظام است”؛ این ها همان کسانی هستند که پیکر بی جان یک دختر ایرانی را بهانه کردند برای رسیدن به مقاصد شوم شان، در واقع “مهسا امینی” برای شان بهانه بوده و اصل نظام نشانه است.
فضای مجازی امروز نقش زیادی در ابعاد زندگی مردم دارد. فضایی که بیش از هر زمان دیگری در اذهان و افکار مخاطبانش تأثیر می گذارد. اگر چه در استان ها نظارت بر رسانه ها بسیار بالاست اما گویی این موضوع در رسانه های پایتخت آنطور که باید مورد توجه قرار نمی گیرد تا جایی که برخی از آن ها از انتشار خبر کذب و دروغ هیچ ابایی ندارند، زیرا گویی نظارتی بر این همه دروغ پراکنی وجود ندارد.
گشت ارشاد بانویی را که مطابق با استانداردهای او عمل نکرده برای توجیه و آموزش به جایی برده و نهایتا آن بانو جان باخته است. دو کلیدواژه توجیه و آموزش را به خاطر داشته باشید.
من با همین دو واژه و همین بُعد ماجرا کار دارم.