علی جعفرآبادی

آقایی که جان داد، برای توجیه و آموزش

گشت ارشاد بانویی را که مطابق با استانداردهای او عمل نکرده برای توجیه و آموزش به جایی برده و نهایتا آن بانو جان باخته است. دو کلیدواژه توجیه و آموزش را به خاطر داشته باشید. من با همین دو واژه و همین بُعد ماجرا کار دارم.

آقایی که جان داد، برای توجیه و آموزش

 ۸دی،خبر درگذشت بانو مهسا امینی سهمگین و جان‌کاه بود.

جزییاتِ ماجرا چیست؟ نمی‌دانم، ولی هرچه بود و هست؛ این اتفاق با طرحِ موسوم به گشت ارشاد گره خورده و با اربعین سیدالشهدا هم‌زمان شده است.

این پیوندها باعث شد تا نکته‌ای را که به ذهنم آمده در این نوشته به اشتراک بگذارم.

یک
در اطلاعیه نهادِ مسئول در این خصوص آمده بود که خانم امینی برای “توجیه و آموزش” به یکی از بخش‌های پلیس تهران هدایت شده بود.

جمعبندیِ یک:
گشت ارشاد بانویی را که مطابق با استانداردهای او عمل نکرده برای توجیه و آموزش به جایی برده و نهایتا آن بانو جان باخته است.
دو کلیدواژه توجیه و آموزش را به خاطر داشته باشید.
من با همین دو واژه و همین بُعد ماجرا کار دارم.

دو
امروز اربعین است. در بخشی از زیارت اربعین نمونه‌هایی از مواهب و کرامات عنایت شده از پروردگار به سیدالشهدا علیه‌السلام ذکر شده است:
با شهادت او را گرامی داشتی ،
به سعادت مخصوص گردانیدی،
به پاکی نسل برگزیدی،
آقایی از آقایان و پیشوایی از پیشوایان و مدافع اسلام قرارش دادی،
و میراث پیامبران را به او عطا کردی،
و او را حجت بر خلق گردانیدی…

پس از شمارش همه این ویژگی‌های سترگ، که گویی لازمه رسالتی بزرگ هستند؛ به دو هدف از قیام عاشورا اشاره می کند:

نجات انسان ها از نادانی، و
رهایی آنان از سرگردانی حاصل از گمراهی.

«و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»

اگر موافق باشید، دو هدف بالا را در دو عبارت خلاصه کنم:
دومی آموزش و اولی توجیه.
مهجه یعنی خونِ میانِ دل. یعنی ثمره قلب. یعنی خالصِ یک چیز.

جمعبندی دو:
سیدالشهدا دید مردم در حال لغزش به پرتگاه گمراهی‌اند.
تصمیم گرفت گشت ارشاد راه بیندازد؛ برای توجیه و آموزش.
خودش راه افتاد.
دستِ خالی؟ نه.
بذلِ مهجه کرد.
خالصِ قلب را،
و ثمره وجود را،
و حتی آن خونی که در بدن می‌ماند و با ذبح شدن هم خارج نمی‌شود و بصورت لخته درون قلب می‌ماند، همه و همه را داد… برای توجیه و برای آموزش.
از خالص‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین دارایی‌هایِ شخصی‌اش برای توجیه و آموزش مردم ایثار کرد… و آقای عالم شد.

نتیجه‌گیری:
گشتن و ارشاد کردن،
توجیه کردن و آموزش دادن،
امنیت بخشیدن و هدایت و صیانت کردن،
اگر بخواهد موثر و ماندگار و زلال و خارج از قیل و قال باشد؛
و اگر بخواهد جان‌بخش باشد، نه جانکاه؛
قواعدی دارد.
اگر آن‌گونه بود که باید،
و با ایثارِ مطلق و فداکاری محض باشد،
بعد از چهارده قرن، سیاه و سفید و زن و مرد، خودشان التماس می‌کنند که ما را هم در کشتی گشت ارشاد سوار کنید، ای پدران و مادرانمان به فدای شما.

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

نویسنده: علی جعفرآبادی

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه