پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
آخرین طنز نوشته گیلمردای؛
مفهوم دقیق شورا در لهجه گیلکی / شبنشینی شورانشینان در رستوران، خدمت است نه گناه!
گیلمردای نوشت: میخواهم به مفهوم واژه «شورا» در لهجه گیلکی بپردازم تا به سوءتفاهمها پایان داده و گناه این شورانشینان را نشوریم!
به گزارش ۸دی، به نقل از آستانخبر؛ گفتهاند که «پشمه چال» نام دهی بوده که واعظ آن با ورود هر تازهواردی، روضه را از سر میگرفته است و به خاطر همین وقتی یک نفر بهدفعات مکرر یک موضوع یا داستان را بیان میکند، مَثَلِ «روضهخوان پشمه چال است» را در موردش بکار میبرند.
بههرحال امیدوارم که با توجه به نزدیکتر شدن بهروز انتخابات و احیاناً لزوم یادآوری شیرینکاریهای چهارساله تعدادی از «شُو – را – نشینان» بهجهت فراموشی یهویی! اذهان ما در ثانیههای واپسین و دوباره نوشتن اسامی کاندیداهای مردود از نظر ما «تا چند ثانیه قبلترش!» روی برگه رأی و بهنوعی خودمان را به «کوچه علی چپ زدن»؛ مشمول مَثَل «گیلمردای هم شده روضهخوان پشمه چال» نشوم.
در ابتدا میخواهم به مفهوم دقیق واژه «شورا» در لهجه گیلکی بپردازم تا به برخی از سوءتفاهمهای رایج در بین خود، پایان داده و الکی گناه این شورانشینان را نشوریم!
شاید بارها در طی این چهار سال از منابع مختلف شنیده باشید که اعضای شورا در فلان «شب» و در فلان رستوران شهر مجاور… جلسه داشته و احیاناً در خصوص انتخاب شهردار یا سرپرست شهرداری یا سایر مسائل … تصمیمگیری کردهاند!
نمیدانم که چقدر برایتان سؤال پیشآمده که چرا این جلسات شبانه است؟ ولی اگر تاکنون به جواب نرسیدهاید، بیدقتی از خود جنابتان بوده! و شایسته است که خود را بابت این مسامحه، بسیار سرزنش کنید!
حال چرا؟ توضیح میدهم: همانطور که بهتر از من میدانید، در لهجه شیرین گیلکی «شُو» یعنی «شب» و «رَا» یعنی «راه» که خود تداعیگر همزمان «راه و جاده» و «راه و چاره» است!
بنابراین اگر شوراهای زحمتکش ما! در طی این چهار سال «شبهای زیادی»«مسافت چند کیلومتری» تا رستورانهای شهرهای مجاور را باکمال احتیاط طی میکردند تا در آنجا «راهِ چارهای» برای مسائل و مشکلات شهر ما بیندیشند، نهتنها نباید بر آنان خرده گرفته، بلکه باید به آنان در انجام دقیق و موبهمو وظایفشان تبریک بگویید!
پس تا دیر نشده، دستهای انابت را به امید اجابت بلند کرده و دعا نمایید که آنان در «انتهای خدمتشان» به «امتداد خدمتشان» ادامه دهند!
البته و صدالبته، یادمان باشد که همانگونه که در مثال مناقشه نیست در شهر کورها، یک چشم پادشاست!!
و این داستان ادامه دارد…
انتهای پیام/
نظرات