پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
شباهت های دولت یازدهم با دولت حسنعلی منصور؛
سرنوشت نخست وزیر ترور شدهی پهلوی در کمین حسن روحانی؟ / چرا منصور مرگ خودخواسته بیدرد را پذیرفت
سه ماه گذشته بود و منصور نتوانسته بود خواسته اربابان انگلیسی را در تصویب توافق برآورده سازد. عطش عجیب سفارت انگلیس در به نتیجه رساندن این قرارداد و بیعملی و بیعرضگی منصور باعث شد دولتش به «مرگ خودخواسته بیدرد» تن در دهد.
به گزارش ۸دی، زمانی که علی منصور در سال ۱۳۲۹ به قدرت رسید، مسأله تصویب قرارداد الحاقی (یا همان قرارداد گس-گلشاییان) در مجلس، موضوع اول کشور بود. حسین مکی پنج روز پیاپی در مجلس سخنرانی کرد تا نگذارد این قانون در مجلس پانزدهم تصویب شود و موفق هم شد و به پاس این خدمت خود لقب «سرباز فداکار وطن» را از روزنامهها دریافت کرد.
با تشکیل مجلس شانزدهم، کمیتهی نفت مجلس تشکیل شد و با بررسیهای قوی حقوقی، مانع بزرگی برای به غارت بردن منابع نفتی کشور و تاراج حق مردم ایران ایجاد کرد.
سه ماه بعد از آغاز مجلس شانزدهم (که اکثریت آن را مخالفان قرارداد الحاقی تشکیل داده بودند) ساعد که قرارداد الحاقی را امضا کرده بود مجبور به استعفا شد و علی منصور جای او را گرفت.
اما فضای روانی جامعه به گونهای بود که هیچ کس حتی طرفداران رسمی انگلیس هم نمیتوانستند به صورت علنی از این قرارداد دفاع کنند. سه ماه گذشته بود و منصور نتوانسته بود خواسته اربابان انگلیسی را برآورده سازد.
سفارت انگلستان که عطش عجیبی برای به نتیجه رساندن این قرارداد داشت، از بیعملی و بیعرضگی منصور به تنگ آمده بود و در گزارشی نوشت: دولت منصور به «مرگ خودخواسته بیدرد» نیاز دارد.
این بود که سه ماه بیشتر دوام نیاورد و مجبور به استعفا شد. خودش رفت و یک سال بعد هم خروش مردم مسلمان ایران آبرویی برای اربابش باقی نگذاشت. آخر همان سال نفت ملی شد و سال بعد هم نهضت نفت دم روباه پیر را چید و انگلیس رسماً به عنوان دشمن خونی مردم ایران در تاریخ قطور کشور، ثبت جهانی شد.
اما امروز؛
دولت روحانی قرار بود صد روزه همهی مشکلات اقتصادی را حل کند. هم چرخ صنعت را بچرخاند و هم سانتریفیوژها را. میگفت برجام باید امضا شود تا آب خوردنمان حل شود، جوانانمان سر کار بروند، نان برای خوردن پیدا کنیم، کشاورزیمان رونق بگیرد، بازارهایمان فعال شود و گفت و گفت و گفت.
نیروهای وابسته به اندیشه او هم در مجلس به سرکردگی علی لاریجانی در بیست دقیقه نسخهی برجام را پیچیدند.حتی کمیتهی بررسی برجام را لابی دوستان نادیده انگاشت و گزارش حقوقی و مستند و قانونی این کمیته را به کناری نهاد تا حتی دقیقهای بر زمان تصویب برجام اضافه نشود.
پاسخ نگرانیها و دغدغههای دلسوزان هم با انواع و اقسام فحشها و ناسزاها و تهمتها و کنایهها داده شد: دلواپس، تغذیهشونده از منابع خاص و محدود، بیسواد، بیشناسنامه، لبوفروش و قسعلیهذا.
صالحی در مجلس قسم جلاله خورد که برجام به نفع مملکت است و متن به گونهای تنظیم شده که میتواند مشکلات را حل کند. عراقچی افتخار میکرد که متن تفسیرپذیر امضا کرده است.
روحانی هرجا میرفت ریشخند جدیدی به ناف منتقدین برجام میبست و توپخانهی مطبوعاتی طرفدارانش طی روزهای بعد از آن منتقدین را با خاک یکسان میکردند. اما امروز رنگ آن حنا رفته و باد غبغب آقایان خالی شده است.
طرفداران دو آتشه برجام سپر انداختهاند. صالحی از دبه درآوردن میگوید. سیف از هیچ بودن سهم ایران از برجام مینالد، عراقچی هر چند که هنوز هم ماله خود را در دست نگه داشته تا مالهکشی تخصصیاش از یاد نرود، کمکم سخن از مشکلاتی بر سر راه برجام میزند.
لاریجانی و ولایتی سعی میکنند با برگ برگشتپذیر بودن برجام، گرگ هاری را که بوی خون شنیده، به خیال خام خود رام کنند و حتی دولت هم در سالگرد برجام ترجیح داد سکوت مطلق اختیار کند و دیگر از کارناوالهای شادی و رقصندههای خیابانی خبری نبود.
حتی خبرهای تایید نشدهای شنیده شده که رفسنجانی از روحانی خواسته دیگر در دور بعدی در انتخابات شرکت نکند. ظاهراً سهم دولت روحانی هم یک «مرگ خودخواسته بیدرد» است.
دستان این دولت از خدمت به مردم طی چهار سال گذشته اندکی نزدیک به خالی است. شاید وقتی حسین مرعشی در سال ۸۶ و در اوج خدمترسانی دولت وقت میگفت دولت حتی یک کار مثبت هم برای کشور نکرده است، حتی به خواب هم نمیدید که چند سال بعد، قدرت به او و دوستانش برسد و بعد از گذشت چهار سال برخی مدعی شوند که در دولت دوستانش کار مثبتی انجام نشده است و برخی دیگر بگویند هیچ کاری نشده و کار آن قدر بیخ پیدا کند که در سفر کرمانشاه، مردمی که در کانالهای تلگرامی به عنوان حامیان روحانی معرفی کرده بودند، نگذارند او سخنانش را تمام کند و از گرانی و بیکاری و رکود بر سر روحانی فریاد بکشند و او را و مجبور به واکنش نمایند.
انتهای پیام/
نظرات