رضا دانش

فاتحانِ ستاره وُ کهکشان

در این یادداشت آمده است: حالا کدام واژه ، کدام قصه ،‌کدام غزل ، کدام قصیده ، کدام تصویر وُ تعبیر وُ تأویل ، جسارت آنرا دارد که تنها حرفِ اوّل نامِ هرشهید را ، به مدح وُ وصف وُ تفسیربنشیند ؟ تو اگر می خواهی بدانی شهید کیست ؟ از کجا می آید وُ به کجا می رود ؛ تو اگر

فاتحانِ ستاره وُ کهکشان

به گزارش ۸دی، رضا دانش در یادداشتی نوشت:

وقتی مسافری ، مقصدش آسمان باشد ، تو رَدِّپایش را در باران وُ دریا ، چه می جویی ؟ نشانی اش را ، از کوه وُ جنگل وُ‌صحرا ، چه می پرسی ؟ اصلاً این زمینِ گیج وُ گنگ وُ گرفتارِ روز مرگی ها که سری پرُ مشغله از هیاهو برای هیچ و پوچ دارد ، کجا فرصت می کند ، که رَدِّ پاها را بر جاده ببیند وُ به ­خاطر بسپارد .

اگر تو را دلی با شقایق هاست اگر لاله ی وجودِ‌ تو را هم با داغ زاده اند

اگر تو را هم چشمانی است که شب های پُرفیض دعا را ، ‌ به شعله ی بلندَ ‌آه سحر ، پیوند میزند ، با من بیا تا از ستارگانِ درخشنده ، نشان آن مسافرانی را بپرسیم ،‌که تنها در یک لحظه ،  در یک دم ، در یک پلک بر هم نهادن ،‌ به کهکشان ، رسیدند و از آن هم برگذشتند ؛  یک شیخی ، عالمی ، اهل دلی ، اهل فضلی ، سالیانی را بر سرِ این مقصود می گذارد که شاید ، عنایتی ببیند و گوشه ی چشمی به او نشان داده شود ، اما این مسافرِ یگانه ی خاکی پوش ، این فانوسقه ی عشق بر کمر بسته ، این تفنگِ معرفت وُ غیرت وُ همت در دست گرفته ، تنها وَ تنها وَ تنها . . .

در یک آن ، در یک دم ، در یک لحظه ، برگزیده ی خداوند می گردد ، و بر بالِ فرشتگان ، به رفیع ترین سرزمینِ آسمان سفر می کند وُ مقیم ولایتِ عشقِ الهی

می گردد . باری مقامِ شهید وُ شُهدا اینچنین است .

حالا کدام واژه ، کدام قصه ،‌کدام غزل ، کدام قصیده ، کدام تصویر وُ تعبیر وُ تأویل ، جسارت آنرا دارد که تنها حرفِ اوّل نامِ هرشهید را ، به مدح وُ وصف وُ تفسیربنشیند ؟ تو اگر می خواهی بدانی شهید کیست ؟ از کجا می آید وُ به کجا می رود ؛ تو اگر

می خواهی رمزی از رازِ این سیاحانِ هفت اقلیمِ آسمان بشنوی ، که چگونه به فتحِ ستارگان وُ کهکشان های نامکشوف می روند ، دلت را ، جانت را ،‌ نفس هایت را ،

لحظه هایت را کربلایی کن . از سرور وُ سالارِ این شهدا مددی بگیر ، وَ‌ پای در راه نِه ، که اگر لایق باشی وُ‌  ذره ای از غبارِ خاکِ شلمچه وُ فَکه وُ مجنون وُ‌ . . . به مشامِ جانِ تو برسد ، از مسافرانِ گمنامِ این کاروانِ بهشتی خواهی بود . که هنوز بانگِ جرس های دعوت گرِ آن ، از هر جای این خاک ، که در ظلماتِ کفر وُ‌ ستم ، فرومانده باشد ، به گوش می رسد .

از شهدای ای انقلابِ اسلامی ، تا شهدای هشت سال دفاع مقدس ، وَ‌ از شهدای فناوری هسته ای ، تا شهدای مدافع حَرَم ، فاصله فقط یک بال زدن است .

اینان پروانگانِ شوریده وَ سرازپا نشناسِ جان بر کفی بودند وُ هستند ، که شجره ی طیبه ی شان ، آن سلسله ی جاوادنه ای است که تا ظهورِ حضرت موعود ، دقیقه ای منقطع نمی گردد .

آری این باران ، تا آسمان باقی ست ، خواهد بارید تا جان وُ‌ جهان وُ‌ هرچه در آن هست را ، به گُل افشان ترین بهاران ،‌گره بزند ؛ وَ خواهد زد . . .

سید رضا سید دانش – فعال فرهنگی و رسانه ای 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه