بمناسبت ۱۳تیر؛

هیچ گاه دلش نمی خواست کسی از او دلگیر و ناراحت شود؛ او “معین” بود وارث واژه ها!

آرام صحبت می کرد. وقتی لبخند می زد و صدای خنده اش کمی بلند می شد، آدم خیلی خوشحال می شد که او سرانجام لبخند به لب آورده یا خندیده است. هیچ گاه دلش نمی خواست کسی از او دلگیر و ناراحت شود؛ او “معین” بود وارث واژه ها!

هیچ گاه دلش نمی خواست کسی از او دلگیر و ناراحت شود؛ او “معین” بود وارث واژه ها!

به گزارش ۸دی، “محمد معین” در روز نهم اردیبهشت ماه سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در محله زرجوب شهر رشت به دنیا آمد. شش ساله بود که مادرش “طلعت” را بر اثر بیماری حصبه از دست داد و پنج روز بعد پدر ابوالقاسم را نیز به سبب همین بیماری درگذشت. بیماری حصبه در رشت شیوع یافته و در آن سال ۲۸ هزارنفر را از بین برده بود.

“محمد” تحت سرپرستی پدر بزرگش محمدتقی معین العلما که از روحانیون مورد احترام زادگاهش بود، قرار گرفت. اما سیزده ساله بود که پدر بزرگش را نیز از دست داد و تنهایی پر مشقت و غمبار او همچنان ادامه یافت.

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه شماره یک رشت به پایان رساند، سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد. دوره دوم متوسطه را در دارالفنون تهران گذرانید. در دوران تحصیل همیشه شاگردی برجسته و ممتاز به شمار می رفت زیرا علاوه بر استعدادی که در ادبیات فارسی داشت در عربی نیز دارای معلومات و اطلاعاتی بود که حتی معلمان و استادانش را به حیرت می انداخت.

در سال ۱۳۱۳ در شانزده سالگی لیسانس ادبیات فارسی و فلسفه و علوم تربیتی را از دانشگاه تهران گرفت و موضوع رساله او که به زبان فرانسه نوشته شد “لوکنت‌ دولیل‌ و مکتب‌ پارناس‌” بود.

در سال ۱۳۱۴ پس از فراغت از تحصیل و انجام خدمت نظام به ریاست دانشسرای مقدماتی اهواز منصوب شد در حالی که تنها ۱۷ سال داشت؛ سپس ریاست دانشسراهای وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) را به عهده گرفت و در همین زمان توانست دوره روانشناسی عملی، خط شناسی، قیافه شناسی و مغز شناسی را به صورت مکاتبه یی در آموزشگاه روانشناسی بروکسل بلژیک بگذراند و تصدیق نامه آن دوره را کسب کند.

در سال ۱۳۲۱ در سن ۲۴ سالگی با نوشتن رساله “مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات فارسی” اولین کسی بود که در ایران به اخذ درجه دکترای ادبیات فارسی نایل شد. در همین سال با بانو مهین امیرجاهد دختر امیر جاهد(مدیر سالنامه پارس) ازدواج کرد که ثمره این ازدواج پنج فرزند است. بعد از اخذ دکترا به عنوان استاد کرسی ” تحقیق در متون ادبی” دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و استاد در دانش سرای عالی مشغول تحقیق و تدریس شد.

در سال ۱۳۲۴ طبق تصویب مجلس شورای ملی و توصیه علامه قزوینی همکاری با علامه دهخدا را در تنظیم لغت نامه شروع کرد و معاون او در کار لغت نامه بود و پس از وی ریاست سازمان لغت نامه را به عهده گرفت و با کمال دقت در انتشار این اثر کوشید.

دکتر محمد معین به زبانهای اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتینی و سانسکریت آشنایی داشت و در مسافرت های متعدد از موسسات فرهنگ نویسی کشورهای دیگر مانند لاروس در پاریس و بروکهاوس در ویسبادن دیدار کرد و از نزدیک به روش کار آنان آشنا شد و در ملاقات با نویسندگان، شاعران، منتقدان و هنرمندان رشته های مختلف استفاده ها برد و یادداشتها برداشت و مدتی نیز در موزه های کشورهای مختلف (آمریکا، انگلستان، فرانسه، سویس، آلمان، هلند، ایتالیا، سوئد، فنلاند، روسیه و کشورهای دیگر) به مطالعه و تهیه یادداشت مشغول بود و پس از تهیه مواد اولیه که بیش از نیمی از عمر پر برکتش را صرف تحقیق و تتبع در لغت فارسی کرده بود به تدوین فرهنگ فارسی کنونی که به نام فرهنگ فارسی معین معروف است همت گماشت.

قریب یک سوم جلد آخر آن رو به اتمام بود که مصادف با بیماری او شد و ادامه آن به همت دوست و همکارش مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی به پایان رسید.

از آثار تالیفی معین می توان به “ستاره ناهید” یا “داستان خرداد و امرداد” ، ” یوشت فریان مرزبان نامه( به فارسی و روسی)”،” یادنامه پورداوود”،” برگزیده شعر فارسی (دوره طاهریان، صفاریان، سامانیان، آل بویه)”،” قاعده های جمع در زبان فارسی”،”مزدیسنا و ادب پارسی ( در دو جلد)”، ” برگزیده نثر فارسی(دوره های سامانیان و آل بویه)”،” مفرد و جمع”،” تحلیل هفت پیکر نظامی”،” اسم جنس”،” حافظ شیرین سخن (در دو جلد)”و ” مجموعه مقالات (در دو جلد)” اشاره کرد و تحصیحات او شامل ” برهان قاطع ( در ۵ جلد)” ، ” دانشنامه علایی ابن سینا”،” چهار مقاله نظامی عروضی”،” جامع الحکمتین ناصر خسرو”،” شرح قصیده فارسی خواجه ابوالهیثم”،” مجموعه اشعار دهخدا”،”جوامع اشعار دهخدا”،” جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی”،” عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی” و ” حواشی بر اشعار خاقانی” هستند و ترجمه های او نیز عبارتند از: “روانشناسی تربیتی”،” کتبیبه های پهلوی”،” خسرو کواتان و ریدک وی” و” ایران از آغاز تا اسلام”.

معین در دوران فعالیت خود نشانها و افتخاراتی را کسب کرد که از آن جمله: نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۱۶، نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱، نشان درجه دوم سپاس در سال ۱۳۲۷، نشان لژیون دونور، دریافت جایزه Tambour در سال ۱۳۲۲، دریافت نشان هنر و ادبیات از دولت فرانسه در سال ۱۳۴۰، دریافت نشان Order des palmes Academiques از ژنرال دوگل رئیس جمهور فرانسه هستند.

حسن انوری، فرهنگ پژوه معاصر، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی که تاکنون کتابهای فراوانی را در زمینه زبان و ادبیات فارسی تالیفات و تدوین کرده است در باره دکتر محمد معین نوشته است: «مرحوم معین یکی از پژوهندگان پرکار بود که در عمر نسبتا کوتاه خود آثار بسیار ارزنده ای به جامعه فرهنگی ایران عرضه داشت که من در این گفتار کوتاه به سه مورد اشاره می کنم: اول، تصحیح “برهان قاطع “: “برهان قاطع” کتاب لغتی است که در قرن ۱۱ هجری قمری در دوران پادشاهان گورکانی در هند تالیف شده است و در زمان خود یکی از مهمترین فرهنگهایی بود که برای زبان فارسی تالیف شده و در قرن یازدهم در واقع بزرگترین فرهنگ فارسی بشمار می رفت چرا که از جهت احتوا بر واژگان فارسی، پر واژگان ترین کتاب لغت محسوب می شد. نسخه هایی از فرهنگ ” برهان قاطع” که در دست بود و چاپ ایران و هندوستان اغلب مغلوط بود.

مرحوم دکتر معین، تصحیح بسیار جانانه ای از این کتاب انجام داد که نه تنها اغلاط نسخه ها را تصحیح کرد بلکه اغلاط متن برهان را هم درحاشیه توضیح داد و علاوه براین، ریشه لغات را نیز از متون معتبر در حاشیه آورد به طوری که تصحیح برهان قاطع در زمان خود یکی از بهترین منابع ریشه شناسی زبان فارسی بود. جدا از اینها مرحوم معین سقطات برهان قاطع را نیز یادآور شد. بهرحال تصحیح ایشان نمونه والایی از برخورد با متون کهن بشمار می رود.

اثر دیگری که از مرحوم معین در اینجا نام می برم ” چهار مقاله نظامی عروضی” است که از متون معتبر قرن ششم بشمار می رود. او این کتاب را به وجهی عالی تصحیح کرده و مشکلات آنرا در حاشیه و نیز در تعلیقات مفصل یادآور شده است به طوری که حواشی و تعلیقات استاد معین بر چهار مقاله چند برابر متن اصلی کتاب است.

اثر دیگری از معین که باید نام برد ” فرهنگ فارسی” در ۶ مجلد است که ۲مجلد از این فرهنگ شامل واژگان زبان فارسی و ۲ مجلد آخر اعلام است.

فرهنگ فارسی معین نخستین فرهنگی است در زبان فارسی که با متد جدید با عنایت به آوانگاری دقیق و هویت دستوری لغات و ریشه شناسی تدوین شده است، علاوه بر این اصطلاحات علمی را نیز دارد و به ویژه در مورد دانش گیاه شناسی، اطلاعات بسیاری را در مورد گیاهان در اختیار خوانندگان می گذارد.»

عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار موسسه انتشارات امیرکبیر نیز خاطرات خود را که در طی همکاری خود با دکتر معین درزمینه چاپ فرهنگ او داشته، در کتاب ” در جستجوی صبح” چنین بازگو کرده است: « من، دکتر معین را از تالیفات و آثارش می شناختم و به دانش و علم و معلومات او واقف بودم ولی از نزدیک با او آشنایی و مراوده نداشتم. دکتر معین سوای همکاری با انتشارات دانشگاه تهران و بنگاه ترجمه و نشر کتاب، در بخش خصوصی با کتابفروشی ابن سینا کار می کرد. کتابهای دستور زبان فارسی او را ابن سینا چاپ و منتشر کرده بود. با کتابفروشی زوار نیز همکاری داشت. کتابفروشی زوار از او چهار مقاله عروضی و یکی دو کتاب دیگر چاپ و منتشر کرده و همچنین پس از انتشار فرهنگ امیرکبیر، “فرهنگ برهان قاطع” تصحیح دکتر معین را هم به نحو بسیار نفیسی چاپ و منتشر کرده و الحق برای حروفچینی آن زحمات بسیاری متحمل شده بود. ولی متاسفانه دکتر معین با هر دو آنها اختلاف پیدا کرده و حتی با کتابفروشی زوار کارش به دادگستری کشیده و چاپ دوم ” فرهنگ برهان قاطع” را که کتابفروشی زوار آن همه برایش زحمت کشیده بود بر اثر ناراحتی و بروز اختلافات به کتابفروشی ابن سینا واگذار کرده بود. اما بر خلاف انتظار دکتر معین، کتابفروشی ابن سینا هم برای تجدید چاپ آن کتاب نفیس به طریق افست، از زینکهای ارزان قیمت استفاده کرده و کتاب به وضع بسیار نامطلوبی منتشر شده بود و دکتر معین هم از این جهت و هم از جهت پرداخت حق التالیف از هردو آنها ناراضی بود.

دکتر معین تالیفات بسیاری داشت. در حدود پانزده سال قبل از این تاریخ هم کتاب ” حافظ شیرین سخن” را توسط شرکت طبع کتاب منتشر کرده بود. در کار خود متبحر و علاقه مند و بر خلاف بعضی از همکارانش بی ادعا و متواضع بود، و باز بر خلاف بعضی از همکاران خود، اصلا” در سیاست و بعضی از اموری که خارج از رشته تخصص و علاقه اش بود دخالت نمی کرد. کار سرپرستی ” لغت نامه دهخدا” کار سنگینی بود و این لغت نامه به همت او جزوه جزوه، هر جزوه در قطع رحلی باروکش کاغذی چاپ و منتشر می شد. معاون او آقای دکتر ” سید جعفر شهیدی” و عده ای از اساتید و مدرسان دانشکده ها در رشته های مختلف با او همکاری می کردند و چون به کار خود اعتماد داشت، در عین بی ادعایی به کار خود می بالید و حق هم داشت. در ضمن اینکه خوش برخورد بود با کوچکترین ناملایمی از کوره در می رفت. از کثرت کار عصبی و زودرنج بود. هیچ تفریح و عادت و اعتیادی نداشت. خانواده دوست بود، از محل کارش در دانشگاه یا لغت نامه یکسر به خانه می رفت و پس از مختصر استراحتی به کار می پرداخت و تا پاسی از نیمه شب غرق در کتاب و مطالعه و تحقیق و تالیف و نوشتن بود. آرام صحبت می کرد. وقتی لبخند می زد و صدای خنده اش کمی بلند می شد، آدم خیلی خوشحال می شد که او سرانجام لبخند به لب آورده یا خندیده است. هیچگاه دلش نمی خواست کسی از او دلگیر و ناراحت شود.»

محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی، سکته کرد و پنج سال آخر زندگی‌اش را در حالت اغما گذراند.

وی را جهت معالجه بیشتر در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۴۶ به کشور کانادا منتقل کردند؛ ولی چون بهبودی در وضعیت او مشاهده نشد، در ۱۵ آبان ۱۳۴۶ به ایران بازگردانده شد و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. محمد معین در روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ در همان بیمارستان درگذشت.

محمد معین را پس از تشییع پیکر از مسجد فخرالدوله به سمت زادگاهش شهر رشت و آرمیدن در آرامگاه خانوادگی معین در شهر آستانه اشرفیه به خاک سپردند.

دکتر مهدخت معین فرزند دکتر معین دربارهٔ سنخیت زادگاه با آرامگاه وی گفته‌است: «پدر بزرگ شان، مرحوم معین العلما روحانی بودند. به جهت آسید جلال الدین اشرف به آستانه علاقه داشتند. در سال‌های طاعون بزرگ رشت که جمعیت زیادی تلف شده بودند معین العلما که سرپرستی دکتر معین و برادرش را به عهده داشتند حدود دو سالی به این شهر مهاجرت کردند و مقیم شدند. معین العلما دوست شفیقی در این شهر داشت که حتی پس از مراجعت به رشت مرتب به دیدار دوست شفیق و زیارت آستانه اشرفیه می‌آمدند و نوه‌های خودشان، محمد و علی معین را با خودشان می‌آوردند.

در مدت اقامت کوتاه دو ساله و رفت‌وآمدهای مکرر دکتر معین بهمراه جدش به آستانه اشرفیه و هم بازی شدن با بچه‌های محل در باغی که امروزه آرامگاه دکتر در آن قرار دارد موجبات تعلق خاطرش را به این شهر فراهم آورد.

در سال ۴۲ وقتی پدرم با برادرشان مرحوم مهندس علی معین در آستانه قدم می‌زدند، پدرم محل فعلی آرامگاه را نشان می‌دهند و به برادرشان می‌گویند: اینجا، کنار حشمت رود محل بازی دوران کودکی ماست، خوب است که در اینجا آرامگاه خانوادگی بسازیم. بلافاصله عمویم اقدام می‌کنند، زارعان آن محل را راضی و باغ را خریداری می‌کنند و سه سال بعد یعنی سال ۴۵ آن حادثه – بیهوشی – برای پدرم اتفاق می‌افتد و سال ۵۰ که فوت می‌کنند، ایشان را به این محل منتقل می‌کنند و عموی من آن آرامگاه را به صورت اولیه می‌سازند».

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه