پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
مروری بر زندگانی سردار گیلانی فاتح ماووت شهید مهدی خوشسیرت/ تصاویر کمتر دیده شده
مراسم بزرگداشت بیستوهشتمین سالروز شهادت سردار عارف، مهدی خوشسیرت ساعت ۱۹ عصر امروز شنبه، ۶ تیر ۹۴ در گلزار شهدای آستانه اشرفیه برگزار میشود.
به گزارش ۸دی نیوز، سردار شهید اسلام، مهدی خوشسیرت در نوزدهم شهریور سال ۱۳۳۹ در روستای چورکوچان شهرستان آستانه اشرفیه متولد شد.
تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفیه پشت سر نهاد و در سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دیپلم شد و پس از آن لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در خنثی کردن توطئههای نوکران و جیره خواران استکبارجهانی در منطقه گنبد، حضوری دلاورانه داشت. هنوز دوره سربازی را به اتمام نرسانده بود که عضو بسیج شد.
با معنویتی که در سردار خوشسیرت وجود داشت مهر و محبتش در اولین وهله دیدار هر بینندهای در دلش مینشست، کمال عشق، معرفت و خداشناسی مهدی بود که بچههای رزمنده خود را مرید او میدانستند و پروانه وار گرد شمع وجودش میگشتند.
سردار خوشسیرت از روزی که گام در جبهههای حق علیه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روحالله ثبت نام کرد هرگز تسویه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت، در زمان حضورش در جبههها همیشه تلاش داشت در عملیاتها شرکت کند و اگر به دلیل حضور در منطقهای دیگر موفق به شرکت در عملیاتی نمیشد غم تمامی چهرهاش را فرا میگرفت و تا چند روز حال خوشی نداشت.
او با تلاش بی وقفه اش در عملیاتهای افتخار آفرین و غرور آمیز طریق القدس، فتح المبین ، بیت المقدس ، فتح خرمشهر ، رمضان ، مسلم ابن عقیل ، محرم ، والفجر۴، والفجر۶، هور العظیم ، قدس ، بدر ، والفجر۸ ، کربلای۲ ، کربلای۵ ، ونصر۴ حضور پیدا کرد .
اعتقاد راسخش به اسلام، امام و انقلاب و شاگردی این مکتب انسانساز هدفی را برایش ترسیم کرده بود که برای رسیدن به آن سر از پا نمیشناخت و بهترین دلیل اینکه پس از ۱۳ بار مجروحیت در عملیاتهای مختلف، هیچگاه در استراحت کامل بسر نبرد، بلکه پس از بهبودی مختصر، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکریان اسلام قرار گرفت.
خوشسیرت مسئولیتهای خویش را در جبهه از فرماندهی دسته آغاز کرد و پس از گروهان و گردان، با رشادت و مدیریتی که از خود نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان برگزیده شد.
وی که در فراق دوستانش هماره میسوخت و در دل و بر لب آرزوی شهادت داشت، سرانجام پس از سالها حضور مستمر و مداوم در جبهههای جنگ و رزم بی امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر، ششم تیرماه ۱۳۶۶ شهد شهادت را نوشید.
وصیتنامه شهید خوشسیرت:
ساعت حدود ۳ بامداد شب جمعه ۲/۱/۶۴ پاسگاه شهید اسودی (ترابه) می باشد که این مطالب را بر روی کاغذ می آورم .آری ،ای برادران و خواهران و ای عزیزان که دوست دارید جبهه ومظلومیت فرزندان جبهه را بشناسید.
پس دقت در مطالب زیر نمائید وخودتان قضاوت کنید ،من این جملات را موقعی می نویسم که گلوله های آتشین دشمن تمام نقاط پاسگاه ترابه را سوراخ می کند و عزیزان شما در اتاقهای پاسگاه چاره ای جز انتظار ندارند .آری انتظار اینکه گلوله در کجافرود می آید و چه کسی از این جمع به پرواز درمی آید.عجب صحنه هایی است که قلم از نگارش وترسیم آن عاجز است.به هر گوشه ای که نگاه می کنی ،بچه ها زانو بغل کردند و به همدیگر نگاه می کنند .
در یک اتاق دیگر مجروحین برروی تخت افتاده اند و منتظر سرنوشت هستند و درد و جراحت ناشی از مجروحیت به خود می پیچند و ناله می زنند و دشمن نیز ازیک لحظه گلوله باران دست بردار نیست و الان حدود دو ساعت پی درپی پاسگاه را زیر ضربات سنگین گلوله های توپ خود گرفته است در یک سنگری گلوله فرودآمد ودو نفررا به هوا پرتاب کرد.ای برادران و خواهران و دوستان عزیز اگردر صحرای کربلا یاران امام حسین (ع) یکی یکی به خون خود غلتان شدند، اینجا نیز در این ساعت از روز جلِوه ای از کربلابوجود آمده است که برادران در انتظار شهادت خود هستند و چه مظلومیتی بالاتر از این که در عمق خاک دشمن در میان امواج انفجارهای گلوله ها در یک محیط خونین و مقدس انسان فقط و فقط منتظر مرگ باشد ،اما یک چیز است که در تاریکی شب همه را امید و قوت می داد و تنها صدایی که از حلقوم این برادران مظلوم در میان غرش صدای انفجارها به گوش انسان می رسد.
نام یا زهرا(س) و یا حسین و یا مهدی بود که آرامش وجود انسان را فرامی گرفت .نمی دانم با این اوضاع آیا عمر اجازه می دهد که جملاتم رابه آخر برسانم،خدا می داند .
به هر حال تاریکی شب کم کم قصد دارد سیاهی شب خود را به سپیده بسپارد و سپیده روشنایی روزش را به عالمیان بنمایاند. گلوله باران که آخر ساعت ۳ بامداد شروع شد و با همهی غمی که برپاسگاه حکم فرما بود ،ولی عید زیبایی برایمان بود ،چرا که انسان را متوجه خدا میگرداند .خدایا خودت می دانی که ما به جز تو یار و یاوری نداریم و اگر می بینی که همه با ما دشمنند ،به خاطر این است که تکیه بر تو کردیم و نبردمان بخاطر اجرای حدود توست .
پس ای خدای قادر تو ما رایار و یاور باش و یک لحظه ما را به خود وامگذارکه با نصرت تو صددرصد پیروزیم . بارها گفتیم و اینک نیز می گوییم ،اگر تمام دشمنان اسلام در این لحظه جمع گردند و همه گلوله های آتشین خود را بر سر ما درپاسگاه ترابه فرو یزند ما باز فریاد می زنیم که ما پیروزیم چون بر حق هستیم و حق شکست ناپذیر است و همه می دانیم نصرت و پیروزی از آن بندگان خداست وبا چنین عقیده و ایمان رزمندگان مستقر در پاسگاه ترابه ،شب را در دومین روز بهار ۱۳۶۴ به صبح رسانیده اند و خدایا از تو عاجزانه می خواهیم ترا به مظلومیت امام حسین (ع) به قلبهای ما اطمینان و آرامش عطا بفرما تا بتوانیم در این جهاد مقدس ثابت قدم و استوار و صابر باشیم و ما را بر دشمنان اسلام خصوصاً دشمنان درونی پیروز بگردان. بارالها در این لحظاتی که مرگ را جلوی چشمم می بینم در این پاسگاه ترابه تو را به حق مظلومیت علی (ع) قسمت می دهم که تمامی گناهان مرابیامرز خانواده ام و دوستان مرا هر کجا هستند از همه بلیات و لغزشها حفظ بگردان و امام امت انقلاب اسلامی را به حق پهلوی شکسته زهرا(س) طول عمر عطا فرموده و او را پیش امام زمان روسفید بگردان .
خدایا ، شهدای انقلاب وشهدای جنگ تحمیلی به ویژه شهدای مظلوم عملیات بدر وشهدای که امشب در این پاسگاه ترابه به خون خود غلتیدند با شهدای کربلا محشور گردان . آمین یا رب العالمین .
نظرات