در پشت پرده لغو مجوز اکران نمایش فیلم های سینمایی چه می گذرد؟ً!

نفس حضور شورایی که با نظارت صحیح بر محتوای آثار تولیدی نقاط منفی و یا ضعف این آثار را گوش زد کند اتفاقی نیک است و لزومش الزامیست، اما فیلم های توقیفی امروزِ سینما از عدم وجود یک لیست ثابتِ ممیزی برای اعمال ممیزی بر روی فیلمنامه ها رنج می برند.

در پشت پرده لغو مجوز اکران نمایش فیلم های سینمایی چه می گذرد؟ً!

۸دی: سینمای ایران پس از انقلاب به واسطه  ایجاد مبانی شریف نظری، سبک و سیاق محترمانه تری را در پیش گرفت و از نظر کیفی تا سطح قابل قبول و چشم گیری پیشرفت کرد.

حضور کارگردانان و هنرمندانِ نامی نظیر: مرحوم علی حاتمی، مجید مجیدی، کمال تبریزی و …و خلق آثار هنری فاخر از ایشان سبب شد تا نشان دهند میتوان هنر را شریف تر به سمع و بصر مخاطبین رساند.

اما با سرچ کوتاهی در درگاه های اینترنتی میتوانید به لیست نسبتا بلندی از فیلم های توقیف شده  سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی دست پیدا کنید.

آثاری از کارگردانان مطرح و مختلف، با تفکرات فکریِ متمایز، که دچار لغو صدور پروانه اکران فیلم های خود شده اند.

بخشی از این فیلم نامه ها با بازبینی های مجدد و اصلاحیه های پیاپی شانس اکران بر روی پرده ی سینماها را پس از سالیان
متمادی بدست آورده اند و اما بخش دیگر همچنان از سال های دور انتظار اکران را می کشند.

گزارش یک جشن، به رنگ ارغوان، عصبانی نیستم و … من جمله ی آثاری هستند که تاکنون اجازه ی اکران را پیدا نکرده اند.

نفس حضور شورایی که با نظارت صحیح بر محتوای آثار تولیدی نقاط منفی و یا ضعف این آثار را گوش زد کند اتفاقی نیک است و لزومش الزامیست، اما فیلم های توقیفی امروزِ سینما از عدم وجود یک لیست ثابتِ ممیزی برای اعمال ممیزی بر روی فیلمنامه ها رنج می برند.

لیستی که عوامل وابسته ی زیادی دارد، از تغییر هر روزه ی مدیران نظارتی تا اعمال سلیقه های شخصی!

به راستی که در پشت پرده ی لغو مجوز اکران فیلم های سینمایی چه اتفافاتی رخ می دهد؟

لبریز کردن کاسه ی صبر کارگردانان جوان، و ایجاد نگرش منفی آنها نسبت به کشور، و وجود تنگناهای سلیقه ای اتفاقیست که ممکن است، سبب ایجاد گمان های منفی و بعضا خروج این جوانان از کشور شود.

و اما این دل زدگی و ایجاد یأس و نا امیدی در دل فیلمسازان برای چه افرادی سودمند است که اینچنین آن ها را وارد چرخه ی ممنوعیت اکران می کنند؟!

همراهی و همدلی شوراهای صدور پروانه نمایش و مسئولین فرهنگی کشور با فیلمنامه نویسان و کارگردانان سبب ایجاد روحیه ی مودت و همدلی می گردد.

باید آگاه بود که در جامعه ی امروز عدم پردازش به معضلات سیاسی و اجتماعی سبب باقی ماندن این مشکلات در سطح ابتدایی خود می شود!

آموزش و درخواست شیوه  بیان صحیح این موضوعات و معضلات، راهکاریست بهتر از حذف کلی مساله ی مذکور که بعضا بنا بر مصلحت اندیشه های کاذب صورت می گیرد.

زبان هنر و رسانه بهترین و لین ترین روش برای تاثیر گذاری و ابلاغ مفاهیم مهم در بطن جامعه است.

بدیهیست که استفاده از تریبون سینما و میدان دادن به کارگردانان و ایجاد آزادی عمل در چهارچوب ضوابطِ ثابت سبب می شود تا سطح کیفی تحلیل جامعه از مشکلات ارتقاء یابد.

آیا بهتر نیست به جای تقطیع های چند باره ی سناریوی این فیلم ها و آمد و شد هزار باره ی کارگردانان، نظارت منصفانه و ایجاد چهارچوبی ثابت برای ممیزی و اعمال آن بر روی فیلم جایگزین روش های پیشین شود؟

بهتر نیست تا واقع نگری جایگزینِ سیاسی کاری های مقطعی مربوط به هر دوره ی سیاسی کشور شود تا این پروسه ی مریض قربانی کمتری بگیرد؟
حفظ هنرمندان کشور در همین مرز و بوم، بها دادن به آثار هنری و نظارت منصفانه و اعتدال گرایانه آنقدر ها هم کار دشواری نیست، کافیست تا زبان هنر را به رسمیت بشناسیم و دغدغه های هنرمندان با تفکرات فکری مختلف را محترم بشماریم.

امید است که سینما در روزهای آتیِ خود شاهد مهربانیِ بیشتری با اهالی هنر باشد.

نویسنده: زینب حسین پور

 

هشت دی: انتشار یادداشت‌ و متن های ارسالی به تحریریه پایگاه خبری هشت دی به معنای تائید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع و احترام به دیدگاه مخاطبان منتشر می‌شود.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه