خواهر مقتول درباره حادثه گفت: مدتی قبل با دختر جوانی به نام مهتاب در یک مؤسسه خیریه آشنا شدم. از آنجایی که دختر خوبی بود برای ازدواج به برادرم خلیل معرفی کردم. شبی که برای خواستگاری به خانه‌شان رفتیم خانواده مهتاب مدعی شدند پسرشان نظامی است و در یکی از شهرهای غربی کشور مشغول به خدمت است. چند روز بعد در حالی که برادرش نبود مراسم عقد برگزار کردیم.

مدتی گذشت و عروسمان به خانه ما رفت و آمد داشت و برادرم نیز به خانه آنها می‌رفت تا اینکه روزی خلیل به خانه‌مان آمد و گفت برادر مهتاب معتاد Addicted و سابقه دار است و در این مدت هم در زندان Prison قزل‌حصار حبس بوده و اصلاً کارمند یا نظامی نیست. برادرم به من گفت که او را در حال مصرف مواد دیده است. وی ادامه داد: شب قبل از حادثه برادر مهتاب با خانه ما تماس گرفت و گفت با خواهرش می‌خواهد حرف بزند.

وقتی به او گفتیم خواهرش خانه ما نیست عصبانی شد و تلفن را قطع کرد تا اینکه ساعتی بعد به در خانه ما آمد و شروع به داد و فریاد کرد. من و برادرم به در خانه رفتیم و در باز کردیم و به او گفتیم که مهتاب خانه ما نیست اگر باور ندارد داخل خانه ما را ببیند، اما او به داخل خانه نیامد و از کوچه رفت.

روز بعد مهتاب به خانه ما آمد و گفت شب قبل با برادرش به خاطر ارثیه درگیر شده و از ترس به خانه دوستش رفته و آنجا پنهان شده‌است‌. ما از مهتاب خواستیم به خانه‌شان برود و با برادرش حرف بزند، اما او از ترس نرفت و شب پیش ما ماند که ساعت ۱۲ شب برادر مهتاب دوباره به در خانه ما آمد و شروع به داد و فریاد کرد. ما به پلیس اطلاع دادیم و او فرار Escape کرد، اما دوباره نیمه‌های شب به داخل کوچه آمد و شروع به فحاشی کرد که این بار برادرم به داخل کوچه رفت و او هم در تاریکی با چاقو به برادرم حمله کرد و با دوضربه چاقو خلیل را به قتل رساند.

برادرم خبرنگار بود و امید و آرزوهای زیادی داشت، اما برادر زنش او را به قتل رساند.

پس از این مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی قاتل The Murderer فراری آغاز کردند، اما پس از گذشت دو سال از حادثه هنوز هیچ ردپایی از قاتل پیدا نکرده‌اند. در چنین شرایطی قاضی پرونده دستور انتشار عکس قاتل فراری را صادر کرد و از شهروندان درخواست کرد چنانچه از مخفیگاه وی اطلاعی دارند موضوع را به پلیس خبر بدهند.