شبهادت دینی؛

متن روایت شیعه تنوری و چند نکته

روایت معروف به شیعه تنوری از جمله روایات مشهوری است که توسط واعظان و سخنوران در مجالس اهل بیت (ع) ذکر می شود اما این روایت از جمله روایات با سند ضعیف است که باید واعظان در نقل آن جانب احتیاط را مراعات کنند.

متن روایت شیعه تنوری و چند نکته

به گزارش ۸دی، روایت معروف به شیعه تنوری از جمله روایات مشهوری است که توسط واعظان و سخنوران در مجالس اهل بیت (ع) ذکر می شود اما این روایت از جمله روایات با سند ضعیف است و بسیاری از علما بر این عقیده هستند که این روایت صحت ندارد.

متن روایت:

یکی از شیعیان امام صادق(ع) به نام سهل بن حسن خراسانی به آن حضرت میگوید:

«چه چیز شما را از باز پس‌گیری حق خویش بازداشته است؛ در حالی که صد هزار شیعه پا در رکاب و شمشیرزن در اختیار شماست؟»

پاسخ امام:  امام دستور می دهد تنور آتشی فراهم شود. چون شعله های آتش بالا گرفت رو به سهل کرده، میفرماید:

«ای خراسانی! برخیز و در تنور بنشین». سهل که گمان کرده است امام از او خشمگین شده، شروع به عذر خواهی میکند و میگوید:
«آقا ! حرف خود را پس گرفتم. شما نیز از تصمیم خود منصرف شوید».

امام می فرماید:  «از تو گذشتم».
در این حال، هارون مکی از شیعیان راستین حضرت وارد شده، سلام میکند.
امام صادق(ع) به او پاسخ میدهد و بدون هیچ مقدمهای به او دستور می‌دهد نعلین خود را رها کرده، در تنور بنشین.
هارون مکّی بیدرنگ و بدون یچ پرسشی، این کار را انجام میدهد.

امام صادق(ع) در همان حال با مرد خراسانی گفت و گو میکند و درباره خراسان خبرهایی میدهد؛ چنانکه گویی خود شاهد آن بوده است.

پس از مدتی به سهل میفرماید: «برخیز‌ای خراسانی و داخل تنور را نگاه کن». سهل برخاسته، به داخل تنور می‌نگرد و با کمال تعجب میبیند هارون میان شعله های آتش چهار زانو نشسته است.

آنگاه امام(ع) از او میپرسد:  «در خراسان، چند نفر مثل هارون وجود دارد؟».
خراسانی میگوید: «به خدا قسم ! یک نفر هم اینگونه سراغ ندارم»

حضرت می فرماید: «آگاه باش! زمانی که پنج نفر یاور و پشتیبان یافت نمی شود، اهل بیت قیم نمیکنند. ما بهتر میدانیم کدام زمان وقت قیام است».

توضیح اسلام ملکی معاف سردبیر مذهبی ۸دی و کارشناس علوم حدیث درباره این روایت:
سند این روایت ضعیف است.  آیت لله خویی به صراحت بیان کرده اند مطلب شیعه تنوری صحیح نیست.
در توضیح این مطلب نیز باید بدانیم که به طور کلی پیامبر (ص) و ائمه (ع) مردم را با بصیرت دعوت به انجام کاری میکرده اند.

هر چند با قاطعیت تمام نمی توان گفت این روایت جعلی است اما بررسی ها نشان می دهد به احتمال بسیار زیاد روایت شیعه تنوری جعلی است.
توضیح بیشتر اینکه این روایت فقط در یک منبع متأخر یعنی مناقب ابن شهرآشوب آمده است و فاقد سند معتبر است. ضمن اینکه محتوای روایت شک برانگیز است و چنین روایتی را نباید مبنای عقیده قرار داد.
قرآن صریحا می فرماید تبلیغ دینی رسول الله (ص) بر پایه بصیرت بوده است:  قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (سوره یوسف: آیه ۱۰۸) بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!».

اینکه بگوییم رسول الله (ص( یا ائمه علیه السلام معتقد بوده اند که شیعه راستین کسی است که کورکورانه و بی چون و چرا تابع دستورات غیرمنطقی باشد تنها یک ادعاست.
سیره رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) نیز نشان می دهد همواره بخشی از حکمت دستورات خود را حداقل بطور کلی و اجمالی بیان می کردند و پس از آنکه که مخاطب قانع می شد توقع اطاعت داشتند.

اهل سنت از امام علی عیه السلام نقل کرده اند که :
عن علی (علیه السّلام) قال بعث رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) سریّه و استعمل علیهم رجلا من الأنصار فأمرهم أن یسمعوا له و یطیعوا قال فأغضبوه فی شی‏ء فقال: إجمعوا لی حطبا فجمعوا له حطبا، قال: أوقدوا نارا فأوقدوا نارا، قال: ألم یأمرکم أن تسمعوا له و تطیعوا؟ قالوا: بلى، قال: فأدخلوها فنظر بعضهم الى بعض و قالوا إنما فررنا الى رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) من النار فسکن غضبه و طفئت النار فلما قدموا على رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) ذکروا له ذلک فقال: «لو دخلوها ما خرجوا منها إنما الطاعه فی المعروف».

مشابه این را در منابع شیعه نیز داریم:
وَ رُوِّینَا عَنْ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: «۱» بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَرِیَّهً وَ اسْتَعْمَلَ عَلَیْهِمْ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُطِیعُوهُ فَلَمَّا کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ غَضِبَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَ لَیْسَ قَدْ أَمَرَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تُطِیعُونِی قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَاجْمَعُوا لِی حَطَباً فَجَمَعُوهُ فَقَالَ أَضْرِمُوهُ نَاراً فَفَعَلُوا فَقَالَ لَهُمُ ادْخُلُوهَا فَهَمُّوا بِذَلِکَ فَجَعَلَ بَعْضُهُمْ یُمْسِکُ بَعْضاً وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا فَرَرْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النَّارِ فَمَا زَالُوا کَذَلِکَ حَتَّى خَمَدَتِ النَّارُ وَ سَکَنَ غَضَبُ الرَّجُلِ فَبَلَغَ ذَلِکَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَوْ دَخَلُوهَا مَا خَرَجُوا مِنْهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ إِنَّمَا الطَّاعَهُ فِی الْمَعْرُوفِ.
وَ عَنْ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا طَاعَهَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَهِ الْخَالِقِ. (دعائم الاسلام ، ج۱ ، ص۳۵۰)
براساس دو روایت فوق، رسول الله (ص) نفرمودند: “چون فلان فرمانده معصوم نبوده است نباید از او اطاعت کنید” بلکه فرمودند: “اطاعت فقط در معروف است”
“معروف” یعنی آنچه درستی و نیکویی آن در نظر عقل و فطرت و شرع به رسمیت شناخته شده است.

برداشت ما اینست که معصوم (ع) هیچگاه دستور به وارد شدن شیعیان به آتش یا خودکشی و امثال آن را نمی دهند مگر آنکه شرایط طوری باشد که انسان ارجحیت این عمل را درک کند به عنوان مثال برای نجات جان تعداد کثیری یا برای نابودی دشمنی که اگر پیشروی کند کشتار عظیمی خواهد کرد و …
اینکه روایتی نقل کنیم که محتوایش به این شکل است که “معصوم علیه السلام از یک شیعه خراسانی توقع داشته اند کورکورانه به دستور حضرت (ع) وارد آتش شود و خودسوزی کند” می تواند مصداق نشر خرافات و تهمت زدن به اهل بیت علیه السلام باشد بنابراین در نقل این مطالب باید احتیاط کرد.

ممکن است افرادی بگویند منطق روایت این است که در واقع حضرت با این آزمایش می خواستند به آن فرد خراسانی بفرمایند این حرفی که می زنید و ادعا می کنید که شیعه ما هستید و الان ۱۰۰ هزار یار مطیع در خراسان داریم ادعایی بیش نیست. ما اینچنین یاری می خواهیم که این کار را نیز  انجام دهد. بلاتشبیه در شرایط جنگ خودمان لازم شد افرادی روی مین نیز بپرند و یا وارد عملیاتی شوند که امکان زنده برگشتن در آن ۱۰ درصد و یا پائین تر بود. آیا این ۱۰۰ هزار نفر در این حد پای کار هستند یا خیر؟

در پاسخ باید گفت: اگر روایات متعددی وجود داشت که رسول الله (ص) و اهل بیت علیه السلام احیانا با اموری که طبق عقل و فطرت افراد بطور کامل غیرمنطقی بوده است پیروان خود را آزموده اند می توانستیم این یک روایت را نیز بپذیریم ولی وقتی در این مورد، تنها همین یک روایت وجود دارد و با سیره عملی و همیشگی معصومین علیه السلام فاصله داشته و قابل اتکا نیست. ضمن اینکه اصل بر اینست که آزمون بشر توسط انبیاء و اوصیاء و حاکمان با اموری باشد که دستکم برای آنها قابل درک باشد.
البته در شرایط جنگی این قابل درک است زیرا مصلحت اهم و اعظم مطرح است اما روایت مورد نظر می گوید امام علیه السلام از سهل خراسانی توقع داشته اند که بی دلیل خودسوزی کند!! و این یک امر بی سابقه بوده و در سیره اهل بیت علیه السلام وجود نداشته است.

همچنین اینکه اگر حضرت علیه السلام می خواستند داشتن چند یار اینچنین را برای جهاد بیان کنند به شیوه های دیگری به سادگی قابل بیان و تفهیم بود و نیاز به این کار و بعد انجام معجزه نداشت.

ما کرامات و معجزات را قبول داریم ولی تکثیر معجزات در جاهایی که نیازی به آن نبوده از ویژگیهای غالیان بوده است یعنی غالیان طوری درباره کمیت و کیفیت معجزات مبالغه می کردند که گویی ائمه (ع) “کارخانه معجزه سازی” هستند و به نظر می رسد این رویکرد غالیانه در این روایت نیز وجود دارد.

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه