فیلم سینمایی آواتار ، دین نوین جهانی

در این دنیا دین از مفهوم ادیان ابراهیمی تا درجه عرفان سرخ پوستی تنزل می کند و خدا همان روح جاری در جهان می گردد. آواتار با تأکید بر آموزه های الهیات طبیعی مولفه های اصلی باور به دین طبیعی را در قالبی تأثیرگذار و قابل پذیرش به مخاطبان خود عرضه می کند.

فیلم سینمایی آواتار ، دین نوین جهانی

سرویس سینما ۸دی؛ طرح این فیلم از سال ۱۹۷۷ یعنی حدود ۳۳ سال پیش توسط جیمز کامرون شکل گرفته بود. وقتی که وی برای بار اول در مورد طرحش با تیم فنی صحبت کرد، به وی گفته شد که امکان ساخت چنین فیلمی با تکنولوژی فعلی وجود ندارد.

این فیلم به دوربین های پیشرفته HD نیاز داشت که امکان تصویربرداری به صورت دو بعدی و سه بعدی را داشته باشد و افراد هنگام تماشای یک فیلم طولانی سه ساعته دچار سردرد نشوند. کامرون مطلع شد که شرکت سونی چنین دوربینی را ساخته است اما مشکل در این بود که این دوربین ۲۰۴ کیلوگرم وزن داشت و عملا برای پروژه آواتار قابل استفاده نبود. برای همین در سال ۲۰۰۰ جیمز کامرون به ژاپن سفر کرد و با سونی به توافق رسید تا دوربین هایی مخصوص این فیلم ساخته شود.

اما محتوا

به طور کلی هالیوود از سال ۲۰۰۰ به این سو در دو فاز پی در پی، پروژه دین نوین جهانی را دنبال می کند. فاز نخست که باید آن را از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ دانست دوره تثبیت مفاهیم بنیادین مورد نیاز در پروژه دین نوین جهانی است. همانطور که مستند و مستدل خواهد شد، مفاهیمی چون تعادل طبیعی، تناسخ و تجسد با به کارگیری مدل پلکانی مدیریت پیام، اکنون به مفاهیمی آشنا و مأنوس برای طیف وسیع مخاطبان جهانی هالیوود تبدیل شده اند. اکنون و پس از تثبیت این مفاهیم در جان و ذهن مخاطبان، زمان استفاده عملیاتی از این مفاهیم و معرفی نظام فکری-معنوی است که بر پایه این مفاهیم بنیان نهاده شده است.

داستان در سال ۲۱۵۴ شکل می گیرد.

ابتدای فیلم با توضیحات و روایتگری سوم شخص آغاز می شود.

جیک (نقش اصلی داستان) درباره خود و رؤیای خود سخن می گوید، او در جنگ فلج شده است و در رویاهای خود پرواز را تصور می کند.

تصویر فیلم با این جمله ی کلیدی آغاز می شود: «اما بالاخره باید یک روز بیدار بشوی.»

از همین ابتدا نویسنده هدف خود را از داستان بیان می کند: بیدار کردن انسان ها (البته خواب از نظر نویسنده)

سکانس تصویری ابتدای فیلم شهری شلوغ را به تصویر می کشد که آنچنان آلوده است که اکثر مردم از ماسک و دوچرخه (حتی اتومبیل های پدالی) استفاده می کنند، حضور و پیشرفت فن آوری در همان سکانس اول فیلم قابل مشاهده است. فضای نوری کاملا سیاه و نا امید کننده است.

روایتگری ابتدای فیلم تا معرفی شیخصیت کامل جیک ادامه پیدا می کند. او مردی جسور و با اعتماد به نفس بالا است. پس از روایتگری اولیه، دو نفر پیش جیک می روند تا مرگ برادر جیک را به او اطلاع دهند، برادر جیک یک دانشمند و در استخدام یک شرکت معدنی جهانی (البته از نوع بین سیاره ای) بوده است.

 

آنها در یکی از قمرهای سیاره پولیفِموس، ذخائر عظیم زیر زمینی از عنصری نایاب و بسیار گرانبها به نام آنوپتانیوم (Unobtanium) را شناسایی کرده اند. انسان ها این قمر بسیار بزرگ را پاندورا (Pandora) می‏ نامند.

مامورین شرکت به جیک پیشنهاد کار برادرش را می دهند و او که دچار مشکل مالی شدید است به راحتی می پذیرد.

پاندورا با موجوداتی آبی رنگ و بلندقد شبیه به انسان پر شده است. این موجودات هوشمند خود را ناوی (Na’vi) می نامند.

آنها در هماهنگی با طبیعت حیات خود را پیش می برند و یک الهه مؤنث به نام ایوا (Eywa) را پرستش می کنند. ساکنان بومی پاندورا مانع بزرگی در دسترسی به تمام منابع آنوپتانیوم هستند. گروهی از دانشمندان به سرپرستیِ دکتر گریس آگوستین (Grace Augustine) پروژه آواتار را تحقق بخشیده اند تا بوسیله آن به درون دنیای بومی ها راه یابند. آواتار بدنی شبیه به بدن بومی ها و تولید شده از ترکیب DNA ساکنان بومی و انسان است که می تواند بوسیله یک انسان کنترل شود و به درون قبایل بومی برود.

برادر جیک نیز یکی از کاربران آواتارها بوده و چون دی ان ای جیک و برادرش به یکدیگر مشابه است شغل برادرش را به او پیشنهاد کرده اند.

جیک طی شش سال به صورت یخ زده به وسیله یک سفینه با عده ای بسیار زیادی سرباز به پاندورا میرود.

اسطوره های فیلم

در اینجا لازم است تا به صورتی کوتاه به نام هایی چون آواتار، پاندورا و ایوا توجه شود. آواتار به خوبی پس زمینه اسطوره ای فیلم را بیان می کند که با توجه به آن می توان دریافت این فیلم بیشتر از زمان و مکانی دور در آینده، به گذشته های دور آدمی توجه دارد. آواتار واژه ای سانسکریت و مربوط به آیین هندو است. این واژه در سانسکریت به صورت avatära تلفظ می شود که در مجموع به معنای پایین آمدن است و در آیین هندو به معنای هبوط خدا به صورت تجسد است.

معنای اعم این واژه، تجسد هر کیفیت یا ویژگی است و از این رو، آواتار در فضای مجازی صورت متجسد فرد کاربر در این فضاست که واکنش های او را در حالات مختلف نمایش می دهد. آواتارها در این فیلم نیز تجسد انسانها به شکل ناوی ها، هستند.

نام سیاره «پاندورا» است و به اسطوره اولین زن در اساطیر یونان اشاره دارد، البته پاندورا نام یکی از اقمار سیاره زحل در منظومه شمسی نیز هست و به نظر می رسد که همین امر توجیه گر نامگذاری محل مورد نظر در فیلم آواتار باشد. واژه پاندورا، در اسطوره های یونانی به معنای هدیه است که در کلمات قصار هومر در وصف زمین به کار رفته و در دو اثر هسیودوس به نام های زایش خدایان و کارها و روزها، نام اولین زنی است که خدایان به او هدایایی داده و تقدیم انسان کرده اند. از سوی دیگر، بیان کننده زن محوری در این فیلم است.

هویت زنانه پاندورا در کانون اصلی حیات این سیاره تجلی پیدا می کند که ناوی ها آن را در درخت مقدس خود به نام ایوا، Eywa، می دانند. ایوا به چه معنا است؟ در فیلم به خوبی ایوا و نقش آن در سیاره پاندورا توصیف شده است. درختی که مرکز شعور سیاره و پیوند حیاتی تمام موجودات آن است و از این رو، ایوا درخت حیات نام گرفته است. برخی سعی کرده اند تا این درخت را به آیین کابالا از فرقه های عرفانی یهودی، و تاثیر صهیونیسم در فیلم آواتار نسبت دهند. ایوا چه به لحاظ نام و چه به لحاظ کارکرد آن در فیلم تداعی کننده اسطوره های باستان از خاورمیانه تا قبایل سرخپوست آمریکایی است.

خب برگردیم سر داستان فیلم

جیک در اولین آزمایش موفق به کنترل آواتار برادرش می شود، او چنان از این موضوع احساس شعف می کند که به زور از آزمایشگاه خارج می شود و شروع به دویدن می کند، گویی رویاهایش به یک باره به واقعیت تبدیل شده است.

پس از آن او طبق ماموریتش سعی در رخنه کردن در بومیان و کشف رموز و اطلاعات سری آنان می‌کند. اما تدریجا طی ماجراهایی با نی تری، شاهزاده و دختر بزرگ قبیلهٔ ناوی‌ها پیوند عاطفی برقرار می‌کند. نی تری در رؤیت اول می خواهد جِیک را بکُشد. چه چیزی مانع او می شود؟ دانه درخت مقدس که بر روی تیر او می نشیند.

ماجرا از اینجا آغاز می شود که جیک به خاطر فرار کردن از یک حیوان درنده از هلکوپتر تحقیقاتی جدا می شود، زمانی که وارد قلمرو ناوی ها می شود نی تری قصد کشتن او را دارد که یک دانه ی درخت مقدس روی تیر او می نشیند.

در ادامه جیک که در میان جنگل ناوی ها تنها افتاده شروع به روشن کردن آتش می کند تا خود را از گزند حیوانات حفظ کند اما پس از چندی مجبور می شود با حیوانات جنگل درگیر شود، او در حال شکست خوردن است که نی تری به کمک او می رود، و چند حیوان را می کشد. او از این کار بسیار آشفته می شود و از جیک می خواهد جنگل را ترک کند زیرا تعادل را به هم می زند، اما جیک از او می خواهد تا آداب ناوی ها را به او بیاموزند.

طی مکالماتی که درمی گیرد دانه های درخت مقدس به تعداد زیاد روی جیک می‌نشینند، دانه هایی که نی تری آنها را این گونه معرفی می کند: دانه های درخت مقدس، روح های پاک…

نی تری این را نشانه ای فرض می کند و جیک را به قبیله خود می برد.

مادر نی تری در مقام کاهن و جادوگر اعظم با جیک صحبت می کند:

– به جیک می گوید ما قبلا تلاش کردیم که روح جاری و تعادل را به مردمان آسمان (اصطلاحی که در اطلس ابر هم به آن اشاره می شود) بیاموزیم اما لیوانی که پر است دیگر پرتر نمی شود.

جیک- می گوید لیوان من خالی است و دانشمند نیستم و قدرت آموختن دارم.

در نهایت کاهن، آموزش جیک را بر عهده ی دخترش می گذارد.

توجه کنید پیام این قسمت فیلم این است که اگر می خواهید به آگاهی و تعادل برسید و بفهمید باید خالی الذهن (چه دین چه علم) بشوید.

اهالی ناوی در تنه یک درخت غول‏پیکر زندگی می کنند. جیک به کمک دکتر آگوستین در می یابد ناوی ها ارتباط وثیقی با روح طبیعت دارند. از نظر آنها الهه مقدس ایوا تعادل همه جهان را بر قرار می کند.

جان هر جاندار ودیعه ای از سوی ایوا است و روزی باید به سوی او باز گردد. ناوی ها به طبیعت آسیب نمی زنند، طبیعت نیز از آنها حمایت می کند. آنها روح مقدس یا ایوا را از طریق درختی مقدس (Tree of Secrets) احساس می کنند و با آن مرتبط می شوند. جیک شیفته فرهنگ و عقاید ناوی ها و البته معلم خود، نی تری می شود.

آنها با هم ازدواج می کنند اما پس از دواج آنها یکی از ماشین های معدن در طول شب به طرف آنها می آید، این اتفاق زمانی می افتد که جیک در داخل آواتار نیست و پیکر بی روح آواتار در کنار نی تریست، نی تری برای اینکه جان جیک را نجات دهد تلاش بسیاری می کند تا آنکه ناگهان جیک به آواتار باز می گردد و به طرف خودرو معدنی حمله می کند و دوربین آن را می شکند.

این واقعه باعث می شود شرکت از کار دکتر و جیک جلوگیری کند و همچنین ورود خودرو معدنی به جنگل که باعث واکنش ناوی ها شده باعث می شود به دیگر ماشین های معدن حمله کنند.

فرمانده نظامی شرکت تصمیم می گیرد محل زندگی ناوی ها را تخریب کند اما با اصرار مجدد دکتر آگوستین او راضی می شود یک بار دیگر جیک و دکتر را به قبیله بفرستند تا قبیله را راضی به کوچ نمایند. اما پس از اینکه قبیله متوجه می شود جیک در مورد وظیفه اش و… به آنها دروغ گفته تصمیم می گیرند او را بکشند و راضی به کوچ نمی شوند.

فرمانده نظامی شرکت پس از عدم موفقیت جیک به محل زندگی قبیله حمله کرده و آنجا را موشک باران می کند (این صحنه از تاثیرگذارترین صحنه های فیلم است)

پس از آن جیک و آگوستین تصمیم می گیرد به ناوی ها در برابر نیروهای نظامی شرکت یاری رساند. اما بومی ها دیگر به او اعتماد ندارند و او را عامل رنج بزرگ (Great Sorrows) می دانند. اما جیک موفق می شود با به زانو در آوردن پرنده غول‏پیکر و مقدسی به نام تروک (Toruk Maktao) اعتماد بومیان را جلب کند و همه ی ناوی ها را متحد کنند.

آنها همه با هم به جنگ با نیروهای نظامی شرکت که برای نابود کردن درخت مقدس حرکت کرده اند، می روند اما جنگ به نفع آنها پیش نمی رود، تا اینکه اتفاق عجیبی می افتد، تمام حیوانات جنگل در دفاع از درخت مقدس (خدا) به نیروهای نظامی شرکت حمله می کنند. (شاید الهام گرفته شده از واقعه ی سپاه ابرهه).

در جنگی سخت جیک موفق می شود شرکت و نیروهایش را از بین ببرد، اکنون جیک دیگر نمی خواهد به دنیای انسان ها بازگردد. در مراسم آئینی خاصی پای درخت مقدس، روح جیک از بدن انسانی او خارج می شود و نزد ایوا می رود و سپس همان روح از جانب ایوا در بدن آواتاری جیک حلول می کند.

آواتار داستانی نمادین از سیر تاریخی تمدن غرب است، دنیایی که امروز برای آینده غرب تصور می شود دنیایی شبیه به آغاز سفر جیک است و دنیایی که کامرون و هم پیمانانش در پی آن هستند دنیایی مانند دنیایی ناوی ها است.

در چنین دنیایی، ماورایی کاملا عینی و قابل لمس وجود دارد (سلسله اعصابی که توسط ریشه های درختان به درخت مقدس متصل است).

در این دنیا دین از مفهوم ادیان ابراهیمی تا درجه عرفان سرخ پوستی تنزل می کند و خدا همان روح جاری در جهان می گردد.

دنیایی که در آن به تعادل در طبیعت احترام می گذارند و خود را جزیی از آن می شمارند.

آواتار با تأکید بر آموزه های الهیات طبیعی مولفه های اصلی باور به دین طبیعی را در قالبی تأثیرگذار و قابل پذیرش به مخاطبان خود عرضه می کند.

دقت به این نکته بسیار حائز اهمیت است که آواتار تنها نیست. ما با یک پروژه گسترده رسانه ای برای تثبیت دین نوین جهانی مواجهیم، نه فقط یک فیلم. آواتار به دلیل جامعیت و عمق مفهومی و همچنین قرار گرفتن در نقطه عطف زمانی این پروژه رسانه ای، طبیعتا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می تواند به ما نشان دهد در آینده باید منتظر چه خُرده پروژه ها و جریان‏‌هایی باشیم.

آنچه گذشت تنها گوشه ای از مطالب بود که می شد در این مجال اندک درباره پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما به آن پرداخت. بدون شک حرفهای بسیار مانند ارتباط درخت مقدس با درخت کابالا (و درخت های ادیان دیگر)، رنگ آبی ناوی ها، محل زندگی آنها، زندگی در بدنی دیگر و ارتباط آن با جهان های موازی، استفاده از نمادها و خرده داستان های بسیاری از ادیان، مفهوم اتصال عصبی ناوی ها به تمامی موجودات پاندورا و… باقی خواهد ماند.

اما آنچه بار دیگر توجه مخاطبین عزیز را به آن جلب می کنم نوع و روش کاری است که غرب برای دست یافتن به اهدافش انجام می دهد. بدون شک با دیدن این فیلم و توجه به زوایایی که اشاره شد به کسری بزرگ برای نظام تبلیغی مسلمانان پی می بریم؛ این کسر چیزی نیست جز استفاده از هنر.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه