پدر که رومینا را به خانه برگردانده، به قصد خرید از منزل خارج می شود، به سوپرمارکت پدر خانمش می رود. چند بستنی و صابون می خرد و به سمت خانه باز می گردد. در مسیر بازگشت یک تماس تلفنی پدر را به مرز جنون می رساند.