پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
دروغ ۱۱
سؤالی که در مورد ۱۱ سپتامبر مطرح میشود این است که چگونه ممکن است هواپیماهایی که سال ۲۰۰۱ سقوط کرده بودند، چهار سال بعد، دوباره پرواز کنند؟
به گزارش هشتدی چوبدستها یکی بعد از دیگری بر زمین بوسه زدند و تبدیل به مار شدند که مردمان بیچاره را دهان باز کنند تا اینکه ندا آمد «فانقلب السحر علی الساحر» و سحر جادوگران به خودشان بازگشت؛ آنهم درست زمانی که معجزه موسی مثل آفتابی، سیاهی جهل جادوگران را نقشبرآب کرده بود. در دوران معاصر هم جادوگران عصای خود را بر زمین کوفته و حادثهای به نام ۱۱ سپتامبر خلق کردند تا یکبار دیگر جهانی را دهان باز نگهدارند.
علاوه بر روایتهای متعدد از این حادثه، سؤال این است که واقعیت ۱۱ سپتامبر چیست؟
آنچه از منظر علم سیاست میشود در مورد حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) گفت این است که این حادثه نقطه عطفی در سیاست خارجی آمریکا و تاریخ معاصر منطقه غرب آسیا است که در این روز به دنیا مخابره شد. چهار هواپیما ربودهشده و دو هواپیما بافاصله چند دقیقه به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک برخورد میکنند و هواپیمای سوم به ساختمان پنتاگون برخورد کرده و هواپیمای چهارم در منطقه «شنکسویل» در ایالت پنسیلوانیا، سقوط میکند. هیچکدام از مسافران چهار پرواز زنده نماندند. کشتهشدگان این حادثه هم با احتساب ۱۹ هواپیماربا به ۲ هزار و ۹۹۳ نفر رسید.
واکنش آمریکا به این حملات، تدوین و اجرای سیاست «جنگ با ترور (War on Terror)» و تصویب لایحه قانون میهنپرستی آمریکا (USA PATRIOT Act) مخفف عبارت: یکپارچه کردن و تقویت آمریکا با تأمین ابزارهای لازم برای رهگیری و جلوگیری از تروریسم بود که اختیارات دولت در جاسوسی و تصویب قوانین بهاصطلاح ضدتروریستی را افزایش میداد. ارتش آمریکا بلافاصله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر به افغانستان حمله کرد. همچنین راه برای حمله این کشور به عراق و لیبی هموار شد؛ چنانکه «جیمز فتزر» توضیح میدهد، حمله به سوریه و نهایتاً ایران نیز از همان زمان در دستور کار قرار گرفت.
تأثیر حادثه ۱۱ سپتامبر بر تاریخ آمریکا آنقدر عمیق است که بسیاری از کارشناسان این حادثه را با حادثه حمله ژاپن به بندر «پرل هاربر» و بازشدن پای آمریکا به جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند. ۱۱ سپتامبر نقطه آغاز تمام تلاشهای دولت آمریکا برای دستیابی به هژمونی و گسترش امپریالیسم به تمام جهان و به طور خاص، منطقه غرب آسیا بود.
«جیمز فتزر» درباره این نقطه عطف در تاریخ آمریکا میگوید: سیاست خارجی آمریکا تا پیش از ۱۱ سپتامبر، دستکم به طور رسمی این بود که «آمریکا به هیچ کشوری حمله نمیکند، مگر آنکه آن کشور، اول به آمریکا حمله کند.» بااینحال، بعد از ۱۱ سپتامبر این سیاست تغییر کرد و آمریکا «آغازکننده تهاجم» به یک کشور تبدیل شد؛ بلافاصله به افغانستان، سه سال بعد به عراق و در ادامه به ۶ کشور دیگر حمله کرد.
دولت جورج بوش پسر، رئیسجمهور وقت آمریکا، نهتنها ابعاد زیادی از واقعه ۱۱ سپتامبر را پنهان کرد، بلکه با دروغهایی که دراینخصوص به مردم آمریکا گفت، افکار عمومی را هم در این کشور و هم در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا فریب داد. «مایک گراول» رقیب انتخاباتی اوباما (رئیسجمهوری که سال ۲۰۱۱ بخشهای کلیدی قانون میهنپرستی آمریکا را بار دیگر امضا کرد)، دراینخصوص توضیح میدهد: «گزارشهای دولت آمریکا درباره اتفاقات ۱۱ سپتامبر، ساختگی هستند. نقاط مبهم زیادی در این گزارشها وجود دارد. برای همین است که نه دولت آمریکا و نه گروههایی که از این حادثه منفعت میبرند، یعنی صنعت نظامی آمریکا، نمیخواهند حوادث ۱۱ سپتامبر بار دیگر مطرح و درباره آنها مطالعه شود. رسانهها هم تلاش میکنند افرادی را که به دنبال تحقیق مجدد درباره حوادث ۱۱ سپتامبر هستند، به حاشیه برانند تا مردم توجهی به آنها نکنند.»
نقاط مبهمی که «گراول» به آنها اشاره میکند موجب شد تا فعالان آمریکایی و بینالمللی، و گروههایی که بعضاً «کمیتههای حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر» نام گرفتند، تحقیقات مستقلی را برای کشف آنچه واقعاً ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد، آغاز کنند. برای هیچیک از فعالان باورکردنی نبود که ۱۹ تروریست بتوانند طی یک نقشه بینقص، در یک روز، چهار هواپیما را در آمریکا بربایند و با آنها به نقاط مختلف آمریکا حمله کنند.
درهرصورت آنچه در این مجمل باید گفته شود این است که ادعای دولت آمریکا، مبنی بر نابودی کامل برجهای مرکز تجارت جهانی در اثر برخورد هواپیماهای مسافربری، با شواهد مختلف رد شده است. «آلبرت استابلباین» فرمانده بازنشسته مقر فرماندهی امنیتی و اطلاعاتی ارتش آمریکا، احتمال اجرای چنین نقشه پیچیدهای در آمریکا را منتفی میداند و میگوید: آن روز، هیچ هواپیمایی با پنتاگون برخورد نکرد. هیچ هواپیمایی در «شنکسویل» سقوط نکرد.
هواپیماهایی هم که ادعاشده به برجهای دوقلو برخورد کردند، نوعی تصاویر ساختگی به روش هولوگرافی بودند که دولت آمریکا برای فریب مردم از آنها استفاده کرد. از نظر فیزیکی غیرممکن بوده که آن هواپیماها اول با ساختمانها برخورد کنند و وارد آنها شوند، و بعد منفجر بشوند. امکان نداشته که برخورد دو هواپیما بتواند برجهای دوقلو را کاملاً تخریب کند.
صحبت از تصاویر هولوگرافیک هواپیماهای ربوده شده، شاید در ابتدا شبیه به توهم توطئه یا بزرگنمایی درباره دروغهای جورج بوش درباره ۱۱ سپتامبر به نظر بیاید، اما توضیحاتی که فتزر میدهد، تا اندازهای این سناریو را قابلباور میکند: اطلاعات دفتر آمار حملونقل آمریکا نشان میدهد که آن روز، هواپیماهای پرواز ۱۱ (که گفته میشود به برج شمالی برخورد کرد) و پرواز ۷۷ (که به پنتاگون برخورد کرد) اصلاً برنامه پروازی نداشتهاند. از طرف دیگر، طبق گزارشهای دفتر فدرال پروازهای آمریکا، هواپیماهای پرواز ۹۳ (که میگویند در شنکسویل سقوط کرد) و پرواز ۱۷۵ (که به برج جنوبی برخورد کرد) تا ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۵ حتی ثبت هم نشده بودند. چگونه میشود هواپیماهایی که آن روز، پرواز نکرده بودند، با برج شمالی و پنتاگون برخورد کنند؟ و چگونه ممکن است هواپیماهایی که سال ۲۰۱۱ سقوط کرده بودند، ۴ سال بعد، دوباره پرواز کنند؟
بااینحال، همه واقعیتها و اهداف پشت پرده ۱۱ سپتامبر هم از مردم پنهان نمانده است. نهتنها فعالان بینالمللی، بلکه حتی مقامات آمریکایی هم درباره توطئههای پشت این حادثه، افشاگری کردهاند. بهگونهای که «فتزر» میگوید: «وسلی کلارک» ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا و فرمانده کل ناتو بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰، اینگونه بیان میکند: وقتی مأموریتم در ناتو به پایان رسید و به پنتاگون برگشتم، از برنامه حمله به عراق خبردار شدم. پرسیدم: «آیا این حمله بهخاطر ۱۱ سپتامبر است؟» گفتند: «نه. ربطی به ۱۱ سپتامبر ندارد.» چند ماه بعد دوباره پرسیدم: آیا هنوز هم میخواهیم به عراق حمله کنیم؟ گفتند: «وضعیت، خیلی بدتر شده است. وزیر دفاع، دستور داده که باید تا ۵ سال آینده، به ۷ کشور حمله کنیم و دولتهایشان را از بین ببریم. اول عراق و لیبی هستند و نهایتاً به سراغ سوریه و ایران میرویم.»
درباره واقعه ۱۱ سپتامبر و پیامدهای آن برای تمام دنیا دو سؤال بزرگ را باید پرسید. اولاً اینکه اگر القاعده، بنلادن و تروریستهای عربستانی پشت این ماجرا نبودند، پس چه کسی ۱۱ سپتامبر را به وجود آورد. فتزر که خود، یک گروه حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر تأسیس کرده، در پاسخ به این سؤال توضیح میدهد: قطعاً القاعده و اسامه بنلادن هیچ ارتباطی با ۱۱ سپتامبر نداشتند. این ماجرا، زیر سر اسرائیل بود. آنچه احتمالاً خیلیها نمیدانند این است که نتانیاهو پیشبینی کرده بود که سقوط شوروی، فرصتی تاریخی برای نومحافظهکارهای آمریکا به وجود میآورد تا یک امپراتوری آمریکایی در جهان ایجاد کنند. نخستوزیر اسرائیل معتقد بود برایآنکه این امپراتوری شکل بگیرد و تا یک قرن ادامه پیدا کند، آمریکا باید به خاورمیانه هجوم نظامی و دیپلماتیک بیاورد.
درعینحال، یک نگرانی هم وجود داشت: افکار عمومی آمریکا نمیتوانستند به این سرعت، اهمیت این فرصت تاریخی را درک کنند، مگر آنکه یک اتفاق بزرگ میافتاد، مثلاً تکرار حادثهای شبیه حمله ژاپن به بندر “پرل هاربر. برای تحول در سیاست خارجی آمریکا و ورود این کشور به جنگ با کشورهای عربی (به نفع اسرائیل) به چنین حادثهای نیاز بود.
سؤال دوم این است که چگونه میتوان با افشاگری و رسواکردن دولت آمریکا، جلوی کاخ سفید را گرفت تا نتواند بیش از این از یک دروغ بزرگ، برای پیشبرد منافع خود در منطقه ژئوپلیتیک خاورمیانه استفاده کند. پاسخ این سؤال را از زبان «گراول» میشنویم: آنچه آمریکاییها نیاز دارند این است که رسانههای خارجی، روی افشاگری درباره ۱۱ سپتامبر تأکید کنند، چرا که اینگونه، حداقل اندکی از فضاسازیهای رسانههای جمعی درون آمریکا جبران میشود. در حال حاضر رسانههایی مانند رسانههای ایرانی بر این موضوع تمرکز کردهاند که خیلی کمککننده است. بااینحال، باید بگویم که تا کنون نتوانستهایم آنگونه که باید، دولت آمریکا را رسوا کنیم. اگر ایرانیها میخواهند به ما کمک کنند باید بعد از نهاییشدن توافق هستهای و در ارتباطات جدیدشان با کشورهای اروپایی، به آنها نشان دهند که پیروی از آمریکا چه نتایج فاجعهباری دارد.”
نکته دیگری که لازم است به آن پرداخته شود، یک باور غلط در میان بسیاری از مردم و حتی اهالی رسانه در کشورمان است. در رسانهها، عمدتاً وقتی به واقعه ۱۱ سپتامبر پرداخته میشود، پیامدهای آن را حمله به افغانستان و نهایتاً عراق میدانند. این یعنی تصور غالب در میان مردم ایران و حتی بسیاری از کارشناسان و اهالی رسانه در کشورمان این است که وقتی فرماندهان و مقامات دولتی آمریکا و اسرائیل جمع شدهاند تا پرونده ۱۱ سپتامبر را طراحی کنند، پرونده معضل ایران را موقتاً بسته و روی میز دیگری گذاشتهاند. این در حالی است که ایران نهتنها بخشی از این پرونده بوده، بلکه نتیجهگیری پرونده ۱۱ سپتامبر بوده است. یعنی اگر بعد از ۱۱ سپتامبر حمله به افغانستان و عراق (همسایههای ایران) انجام میگیرد و طرح حمله به سوریه چیده میشود، هدف نهایی همه این جنگها، رسیدن به ایران است.
انتهای خبر/
نظرات