اندر حکایت تجربه‌ورزی مدیران در دانشگاه مدیرپروری شفت؛

چه بیاید، چه نیاید، ما بدبختیم!

چند روزی است حرف از انتصاب جدید در فرمانداری شفت به گوش می‌رسد و این در حالی است که این فرد جوان اولین بار است فرماندار می‌شود و عده‌ای بر او خرده گرفته‌اند که تجربه لازم را ندارد!

چه بیاید، چه نیاید، ما بدبختیم!

هشت‌دی: سوالی که باید از منتقدان جناب فرماندار آینده شفت پرسیده شود این است مگر “محمدرضا محسنی” یا “یونس محمودی” یا همین فرماندار جدید آقای “موسوی” و … یا برخی از رؤسا و مدیران محترم فعلی شهرستان، قبل از اینکه در شفت کسب تجربه کنند جای دیگر مدیر بودند یا تجربه لازم را داشتند؟

نه! نداشتند. پس دیگر چه عیبی است که بر این بنده‌ی خدا می‌گذارید! بگذارید بیاید. مثل این سال‌ها که دیگران کسب تجربه کردند ایشان هم در شفت کسب تجربه کند تا بتواند مشکل فومن، لاهیجان، آستانه و… را حل کند. مردم دیگر شهرستان‌های استان چه گناهی کرده‌اند که فرماندار یا مدیر بی‌تجربه را در رأس کار خود ببینند!

در این اوضاع و احوال کرونایی خدا را خوش نمی‌آید که دانشگاه مدیرپروری شفت یک بی‌تجربه را باتجربه نکند! اصلاً مگر انصاف ندارید جلوی روزمه‌دار شدن این بنده خدا را می‌گیرد.

بگذریم. باید “واداد و ول کرد” که اوضاع احوال مردم شفت شبیه آن داستان است که گویند، مردی دو دختر داشت؛ یکی را به کشاورز و دیگری را به یک کوزه‌گر شوهر داد… چندی بعد همسرش به او گفت: ای مرد به خانه دخترانت برو و احوال آن‌ها را جویا شو!

مرد نیز اول به خانه کشاورز رفت و جویای احوال دخترش شد؛ دخترک گفت که زمین را شخم زده و بذر پاشیده‌ایم اگر باران ببارد خیلی خوب است اما اگر نبارد بدبخت می‌شویم.

سپس مرد به خانه کوزه‌گر رفت، دخترک گفت کوزه‌ها را ساخته‌ایم و در آفتاب چیده‌ایم اگر باران ببارد بدبخت می‌شویم و اگر نبارد خوب است.

مرد به خانه خود برگشت، همسرش از اوضاع پرسید، مرد گفت: چه باران بیاید و چه باران نیاید ما بدبختیم!

| میثم گوهرپور |

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه