پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
بهمن ابراهيميان
بازار بورس و آیندههای محتمل!
در یک بازار کارآمد بین جریان ارزش در بازار اولیه و بازار ثانویه همبستگی وجود دارد یعنی اگر کارخانهای عملکرد خوبی داشته باشد به همان نسبت، سهامش هم گران میشود و بالعکس.
به گزارش ۸دی: در یک دستهبندی کلی یک بازار اولیه و یک بازار ثانویه داریم.
بازار اولیه: جاییکه سرمایهگذاری مستقیم انجام می شود مثل خرید ماشینآلات ، احداث سالن تولید ، پرداخت دستمزد کارگران.
بازار ثانویه: جایی هست که سهام شرکت های ایجادشده در بازار اولیه مبادله می شود اصطلاحاً می گوییم securization اتفاق افتاده است یعنی دارایی مالی ایجاد میشود و این دارایی مالی در بازار مالی به جریان میافتد و زندگی خود را در بازار جدید ادامه میدهد.
در یک بازار کارآمد بین جریان ارزش در بازار اولیه و بازار ثانویه همبستگی وجود دارد یعنی اگر کارخانهای عملکرد خوبی داشته باشد به همان نسبت، سهامش هم گران میشود و بالعکس. اما در برخی بازارها به دلایل گوناگونی این رابطه گم میشود. انگار کل بازار دچار پیچیدگی مرکب شده باشد. یعنی سهامداران در جهان خودساخته ای زندگی میکنند که لزوماً با جهان واقعی شرکتها ارتباطی ندارند مثلاً مثلاً شرکتی که داخل (الف) سال گذشته این موقع سهامش ۱۰۰ تومان بوده و امروز ۱۰۰۰ تومان شده است عملکرد خاصی نداشته است یعنی در همان سطح عملکرد گذشته قرار دارد اما ثروت سهامش ۱۰ برابر شده است درحالیکه ثروت خود شرکت تغییر چندانی نکردهاست.
امروز در اقتصاد ایران دو مدار موازی و چرخه رقیب داریم. این دو چرخه دائماً با هم رقابت میکنند مسئله مهم سیاستگذاری اقتصاد ایران ایجاد تعادل بین این دوچرخه است. شواهد نشان می دهند که سیاستگذار در ایجاد این تعادل ناموفق بوده است یعنی چرخه ثانویه چندین برابر چرخه اولیه رشد کرده است و این عدم تعادل روزبه روز درحال شدت یافتن است یعنی انباشتی از نقدینگی در بازار ثانویه شکل گرفته و نزدیک به اشباع است اما چرخه اولیه نهتنها رشد نکرده بلکه بعضاً لاغرتر و رنجورتر شده است. هرروز که میگذرد کفه ترازوی بازارهای مالی سنگینتر و کفه بخش واقعی اقتصاد بیشتر مبتلا به بی وزنی می شود،یعنی شاکله اقتصاد ایران به بیماری بدخیمی مبتلا می شود و وابستگی به مسیر پیدا میکنند و برگرداندن آن به مسیر اصلی دشوارتر و پرهزینهتر میشود این وضعیت ناشی از بازخوردهای پنهان و ناتوانی سیاستگذار در سنجش و تشخیص به موقع حلقههای معیوب که باعث نشتی منابع از بازار اولیه به بازار ثانویه شده است.سابقه چنین اتفاقی برای شرکت دوپانت دیده شده است در آنجا بین چرخه تعمیرات و نگهداری واکنشی و چرخه نگهداری و تعمیرات برنامهریزی شده اختلال ایجاد شده بوده و چرخه اول بر چرخ دوم غلبه کرده بود البته اتفاق شرکت دوپانت در سطح خرد بوده و اتفاقی که در بورس در رخ میدهد در سطح کلان است.
آنچه از چشم سیاستگذار پنهان مانده است رقابت پنهانی است که بین این دوتا چرخه ایجاد و تشدید شده است.
سیاستگذار تصور میکرد با تشویق مردم برای ورود به بورس نقدینگی سرگردان را به نقطه امنی هدایت کرده و آن را درگیری تولید و صنعت و کسبوکار میکند، اما بازار بورس تهران ظاهری اغواگر و جذاب داشت و باطنی بدخیم و ویرانگر. این بازار نهتنها نقدینگی را به سمت تولید و صنعت هدایت نکرده بلکه یک نیروگاه بدخیم برای حمله به بازارهای بعدی ایجاد کرد یعنی مسیر کنش سفتهبازان و سوداگران را هموار و رهوار کرد و متقابلاً مسیر کنش صنعتی و تولیدی را ناهموار و دشوار کرد. این همان پیچیدگی مرکبی است که شاکله سیاستگذاری ایران بدان دچار شده است و برون رفت از آن بسیار پرهزینه خواهد بود. سر خط نکته مهم دیگر این است که بازار ثانویه ظرفیت نامحدودی ندارد و بی تدریج به اشباع نزدیک می شوند اما در این اشباع هم به یک اندازه خسارت نمیبینند.
بیشترین خسارت به تازهواردها وارد میشوند؛ چراکه تازهواردهای بازار سهام، سهم ها را از سهامداران کهنهکار به قیمت گران خریدند پس این بازی یک برنده و دو بازنده دارد.
برنده بازی سهامداران کهنهکار هستند و بازنده بازی آخرین سهامدارانی که وارد بازار میشوند و البته بازنده دیگر هم غیر سهامدارانی هستند که پس از چندی باید آثار حمله و هجوم سرریز بازار بورس را به بازارهای موازی تحمل کنند و این مزید بر علت اولیه نرخ تورم که همان نقدینگی بوده است می باشد یعنی تورم ناشی از نقدینگی سر جای خود عمل می کند این یک تورم ثانویه ناشی از اخبار پاره کردن غول بازار ثانویه است هرچند که این غول دوم روی شاخههای غول اول نشسته است و بخش اعظم توان خود را از غول اول داخل (نقدینگی) می گیرد اما دستان غول دوم درازتر و ضربههایش سنگینتر از غول اول است.
اینستاگرام: @dr.b.ebrahimian
نظرات