اول رجب میلاد شکافنده علوم/ تفحصی در برخورد فرهنگی و سیاسی امام باقر(ع)

اگر چه در بینش اهل بیت مسئله ولایت، پس از توحید و نبوت مهم ترین اصول به شمار می آید و تضمین کننده حیات اسلام و اجرای قوانین الهی در جامعه اسلامی است، ولی در عین حال، ائمه معصوم هرگز در صدد نبودند تا موضوع ولایت و امامت را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند، بلکه آن را ضامن تداوم خط رسالت و هدایت دانسته اند

اول رجب میلاد شکافنده علوم/ تفحصی در برخورد فرهنگی و سیاسی امام باقر(ع)

سرویس فرهنگی ۸دی؛

اول رجب مصادف با ولادت پنجمین حجت خداوند و جانشین رسول خدا(ص) برزمین است ، برآن شدیم  گوشه ای از شخصیت فرهنگی و سیاسی شخصیت جهان اسلام را بپردازیم،ایشان در۵۷ قمری در مدینه بدنیا آمد. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . کنیه امام ” ابوجعفر ” بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن علیه السلام و از سوی پدر به امام حسین علیه السلام می رسید .

44

 

در عصری امامت خود را آغاز نمود که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نابسامانی به سر می برد؛ چه اینکه عرصه فرهنگی جامعه، درگیر چالش های عمیق عقیدتی و تنش¬های مختلف فقهی میان فرق اسلامی شده بود. اگر چه تنش های سیاسی پس از حادثه دلخراش عاشورا فروکش کرده بود و بنی امیه توانسته بود با شکست برخی از احزاب سیاسی، حاکمیت سیاسی اش را نسبتاً استحکام بخشد، اما در این اوضاع، بسیاری از دانشمندان از صحنه سیاسی کنار کشیده و عمده تلاش خود را متوجه زمینه¬های مختلف علمی نموده بودند. این رویکرد گسترده به مسائل فقهی و علمی، موجب پیدایش مکاتب و سبک های مختلف علمی گردیده است.
بدون تردید در این حرکت اجتماعی و تغییر فرهنگی، نقش بی بدیل امام باقر(ع)  را نمی توان نایده گرفت. با ظهور و حضور این امام همام، گام اصلی و مهم در راستای تبیین آرای شیعه، که همان آراء ناب اسلام و نبی مکرم اسلام  بوده است، بر داشته شده و جنبش عظیمی در میان علمای اسلام به ویژه شیعه پدید آمده و با این جنبش، خطر افکار آلوده و نظریات فرقه های منحرف متزلزل شد و این حقیقتی است که حتی علمای اهل سنت؛ نظیر: «ابن مبارک» «زهری»، «مالک» و «شافعی» نیز به آن اعتراف کردند. ما در اینجا برخی از اقدامات امام باقر(ع) در عرصه تغییرات فرهنگی را مرور میکنیم:

تأسیس دانشگاه گام اول
امام باقر(ع) علی رغم شرایط نامساعد عصر خویش با تلاش گسترده، نهضت بزرگی در زمینه علم طراحی کرد که به بنیان گذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع) به اوج خود رسید. امام با برقراری حوزه درس، به زدودن چالش های علمی و تحکیم مبانی معارف و اصول ثابت اسلامی با تکیه بر آیات رهنمون گر قرآن پرداخت و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست. در حقیقت، این همان روشی است که تحت عنوان تصمیم گیری نخبگان به تغییر در جامعه می پردازند. در این راستا امام(ع) فرهیختگانی را نیز تربیت کرده و تداوم و استمرار این جنبش را تضمین کرده است. این فرهیختگان بالغ بر ۴۶۲ نفر هستند که با آموزش ها و تعالیم ناب خویش، آن ها را سیراب کرده است. در اسناد و آثار نام تک تک آنها ثبت شده است. برجسته ترین آن ها عبارتند: زراره بن اعین، محمد بن مسلم ثقفی و ابوبصیر.
 تحکیم بنیادهای تفکر شیعی
در عصر امام باقر(ع)بسیاری از شیعیان به مراتب عالی تشیع دست نیافته بودند و دسته ای از آنان که علاقه زیادی به فراگیری و بهره مندی از دانش امام نشان میدادند، از احادیث اهل سنت استفاده می کردند. همین موضوع می توانست تا اندازه ای اندیشه شیعه را خدشه دار کند؛ چه بسا امکان اختلاط آموزه های دیگری با آن قسمت از معارفی که آنان از امام می آموختند وجود داشت. امام باقر(ع) برای تحکیم پایه های اندیشه شیعه بسیار کوشید و امامت شیعه را به خوبی برای همگان معرفی کرد. او می فرمود: فرزندان رسول خدا(ص) درهای دانش خداوندی و راه رسیدن به خوشنودی او هستند. آنان دعوت کنندگان مردم به سوی بهشت و راهنمایان به سوی آنند. آن حضرت با توجه به جایگاه رفیع علمی و اخلاقی خود توانسته خلأ اندیشه ای شیعیان را با آموزه های نبوی و ارزش-های الهی پر کند و بنیان های تفکر شیعی را مستحکم کند. چه این که با روی کار آمدن اصحاب سقیفه، قرآن کریم که منشور هدایت مسلمین بود نیز مهجور گردید، زیرا به شهادت قرآن «لا یَمَسَّهُ الا المطهرون» و ائمه معصوم که تنها مفسران واقعی قرآن بودند نیز در عزلت قرار داده شدند و تفکر شیعی که بنیانش قرآن و آموزه¬های وحیانی است، تنها در پرتو تفسیر مطهرون می توانست نضج بگیرد و امام باقرu در عصر خود فرصت مناسبی جهت پر کردن این خلأ فکری شیعه داشته و با بهره¬گیری از این فرصت با اقدامات مهمی که در ادامه می¬خوانیم توانست بنیادهای فکری شیعه را تحکیم بخشد.

 

Demo Veladat Emam Bagher 90

 

. پایه گذاری علم اصول و شیوه صحیح اجتهاد
اگر چه برخی از قواعد اجتهاد را امیرالمؤمنین علی(ع)  بیان کرده است، اما دوران امامت امام باقر(ع)  را باید نقطه عطفی برای استفاده دانشمندان اسلامی از محضر معادن علم الهی و چشمه های جوشان دانش و بینش وحیانی دانست. در این دوره بود که امام باقر(ع)  تلاش های گسترده ای در تبیین شیوه¬های صحیح استنباط احکام شرعی از منابع دینی نموده و بیش از پیش به اعتلا و توانمندی فقه شیعه پرداخت. امام باقر(ع)  خود، اجتهاد را بین دانشمندان اسلامی نهادینه کرد و با تدوین قواعد علم اصول و آموزش آن به شاگردان مکتب خویش، گام مهم و اساسی در عرصه پشبرد اهداف بلند اجتهاد برداشت. به گونه ای که امروز شیعه می تواند با سربلندی اذعان دارد که میراث¬دار دانش نبی مکرم اسلام (ص) و جانشینان بر حق او در بهره گیری از منابع دینی در قالب اجتهاد و استنباط حکم شرعی می باشد.
مرحوم سیدحسن صدر در این باره مینویسد: به واقع، اولین کسی که دروازه علم اصول و اجتهاد در احکام را گشود و به تبیین و ترفیع قواعد آن پرداخت، امام ابوجعفر بن محمدبن علی الباقر(ع)  و پس از او فرزند برومندش ابوعبدالله الصادق(ع)  است. این دو بزرگوار با آموزش قواعد آن به بسیاری از شاگردان خود و آنان نیز با جمع آوری و نگاشتن آن مسائل و قواعد، گام بزرگی در فقه و اصول شیعه برداشته اند که از آن جمله می توان کتاب «اصول آل الرسول»، «الفصول المهمه فی اصول الائمه» و «اصول الاصلیه» را نام برد که همگی آن¬ها بنابر استناد روایت کنندگان راستگو به اهل البیت(ع) نسبت داده شده است.
علامه سید محسن امین در اعیان الشیعه میفرماید: مسلماً بیشترین قواعد اصولی که از امام معصوم روایت شده از امام باقر(ع) تا امام حسن عسگری(ع)میباشد.
امام باقر(ع)  به عنوان مبتکر و تدوین کننده علم اصول در جایگاه برترین مرجع دینی شیعه در روزگار خویش به آموزش اصحاب و شاگردان خود در راستای اجتهاد، با بهره-گیری از شیوه های صحیح اقدام نمود که در کتابهای اصولی، نمونه های فراوانی از آن به چشم می خورد.

 نشر فرهنگ اصیل اسلامی
چنان چه پیش از این گفته شد، نخبگان ایدئولوژیکی در مسیر تغییرات، گاهی ایدئولوژی و ارزش های جدیدی را ایجاد می¬کنند و گاهی نیز مروّج و اشاعه کننده ایدئولوژی خاص هستند. ایدئولوژی ای که سابقه داشته و امروزه به فراموشی سپرده شده و یا رنگ باخته است.
امام باقرu در مواردی ایجاد و ابداعی را صورت دادند و گاهی روش دوم؛ یعنی اشاعه و ترویج فرهنگ و ارزش هایی را که از قبل توسط نبی مکرم اسلام در جامعه ایجاد شده بود و پس از رحلت آن حضرت، اصحاب سقیفه در جهت کمرنگ کردن آن همت نموده و تا آنجا پیش رفتند که امام حسینu در قضیه نینوا فرمودند که با آمدن یزید و علی الاسلام السلام. امام باقرu در عصر امامت خویش توانسته¬اند برخی از آن فرهنگ اصیل اسلامی را که خود منشأ بسیاری از آن تغییرات شده¬اند را ترویج نمایند. در اینجا به چند مورد اشاره می¬کنیم:

. آگاهی بخشی نسبت به جایگاه امام
امام باقر(ع) تلاش فراوانی در جهت توجه افراد به اهل بیت و ایجاد مودّت در مردم نسبت به عترتی که پیامبر اکرم در روزهای آخر عمر شریف خود در مسجد مدینه مردم را به آنها توجه داد، مبذول داشته و در صدد بود تا با این شیوه، ابتدا جایگاه امامت را در میان جامعه و مردم تبیین نموده و سپس به آنان بفهماند که اهل بیت عصمت و طهارت، وسیله نجات و رستگاری هستند و مردم، تنها در پناه آنها میتوانند به ساحل نجات رسیده و سعادت خویش را جست¬جو کنند.
البته این تلاش امام در عصر خودش نیز نتیجه داده است. حکم بن عتیبه، گوشه¬ای از این تأثیرگذاری را روایت می¬کند و در این باره می¬گوید: من کنار اباجعفر در مجلس پر ازدحامی نشسته بودم که پیر مردی عصا زنان وارد مجلس شد. بر آستانه در ایستاد و گفت السلام علیک یا ابن رسول الله و رحمت الله و برکاته. امام نیز در پاسخ فرمود: وعلیک السلام و رحمت الله و برکاته. به حاضرین نیز سلام کرد و آن¬ها پاسخ دادند. سپس نزد امام آمد. عرض کرد: یابن رسول الله جعلنی الله فداک، فوالله انی احبکم و احب من یحبکم و الله ما احبکم لطمع فی دنیا… دشمنان شما را نیز دشمن می¬دارم نه به خاطر ترس، هر آنچه را که حلال می¬دانید، حلال و حرامتان را نیز حرام می¬دانم و منتظر شما هستم. فهل ترجو لی جعلنی الله فداک. حضرت در پاسخ فرمود فردی نیز مثل شما از پدرم امام سجادu پرسید، پدرم در پاسخ فرمود: ان تمت ترد علی رسول الله و علی علیّ و الحسن و الحسین و علی علی بن الحسین و یثلج قلبک یبرد فؤادک و تقرّ عینک و تستقبل بالرّوح و الریحان مع الکرام الکاتبین و… پس از مرگ، بر رسول الله و امیرالمؤمنین امام حسن و حسین و امام سجاد وارد شده، چشم و دلت باز شده و آرامش قلب پیدا کرده و آن پیرمرد از امام پرسید این¬چنین خواهد شد، حضرت دوباره تکرار فرمود آنچه فرموده بود و در این هنگام اشک شوق بر رخسار پیرمرد تراوید، زانویش سست شد، گریه¬اش بالا گرفت و حاضرین نیز با دیدن این عشق بازی، اشک شوقشان بیرون تراوید. امام، اشک از چشمان پیرمرد پاک کرد. پیرمرد، دست امام را بوسید و بر قلب خود گذاشت … در این هنگام، حضرت فرمود: هر که دوست دارد مردی از اهل بهشت را ببیند به او نگاه کند. حکم بن عتیبه می¬گوید هرگز مجلسی را چنین ندیده بودم.
اهمیت کار امام باقرu آنجا روشن خواهد شد که بدانیم این چنین حالاتی که در روایت «ابن عتیبه» آمده، پیش از این نه تنها وجود نداشت، بلکه ارعاب و تهدید و قتل چنان بود که کسی جرأت ابراز و اظهار شیعه¬گری و علاقه اهل بیت نداشت، ابن ابی الحدید در این باره می¬نویسد: ارعاب و تهدید به حدی رسید که مسلمانان ترجیح می¬دادند آنها را کافر و زندیق بنامند؛ ولی شیعه علی نگویند. شیعیان چنان در فشار قرار گرفتند که نه تنها به بیان فضایل و مناقب علی، که بنی امیه از انتشار آن جلوگیری میکردند، نمی-پرداختند، بلکه حتی درباره مسائل و احکام دینی که مربوط به فضایل نبود، از بردن نام علی می¬ترسیدند و با نام مستعار «ابوزینب» از حضرت اسم می¬بردند.
اینکه مردی آن هم در مقابل جمعیت، این گونه ابراز ارادت و علاقه میکند و ابایی ندارد که دشمنانشان دشمن بدارد و بر دوستی اهل بیت افتخار کند، به یقین حاصل تلاش امام باقر(ع) است که البته در این مسیر، آنحضرت، خود ناملایمات فراوانی را به جان خرید.

مرجعیت فقهی و علمی
از دیگر تلاشهای چشم گیر امام در راستای تعالیم اسلامی، مرجعیت علمی امام در پاسخ گویی به مسائل فقهی مردم بود. در حالی که پیش از آن، مسلمانان برای شناخت مسائل و احکام الهی به سراغ ابوهریره ها و ابن هیثمها و امثال آنها رفته و آنان را گروه مرجع خود قرار داده بودند و به جای حلقه زدن اطراف وجود نورانی علی و فرزندانش و بهره¬گیری از کوثر زلال معرفت، سر به آستان نااهلان و نامحرمان ساییده و رسم زندگی دینی می آموختند. برای نشان دادن اوج این انحراف کافی است آن قصّه پر غصه را مرور کنیم که روزی امام حسین(ع)  در مسجد النبی نشسته بود و ابن عباس نیز در کنار حضرتش حضور داشت، عربی وارد مسجد شده و به سراغ ابن عباس رفته و مسئله شرعی از او پرسید. در این هنگام، امام حسین(ع) خواست به او پاسخ دهد که آن مرد عرب با کمال بی ادبی گفت: از شما نپرسیدم! البته ابن عباس به آن عرب گفت ایشان هم میداند!!…
اما این انزوای ائمه معصوم با تلاش امام باقر تغییر کرد و امام باقر و صادق (ع)، خود مرجع فقهی و علمی شدند. ابوحمزه ثمالی در این باره میگوید: در مسجد پیامبرنشسته بودم که مردی نزد من آمد و سلام کرد و پرسید: کیستی ای بنده خدا؟ گفتم از کوفیان هستم، چه میخواهی گفت آیا اباجعفر را می شناسی گفتم: بله کارت با او چیست؟ گفت چهل مسئله آماده کرده ام و در پی جواب آن هستم تا بدانم کدام را باید عمل کنم. در این هنگام امام وارد شد؛ در حالی که جماعتی از اهل خراسان و دیگر نواحی همراه وی بودند و در مورد مسائل حج از امام می پرسیدند. آن مرد نیز نزدیک امام نشست و پرسش¬های خود را مطرح کرد و پاسخ گرفت.
نه تنها افراد و گروهها توده مردم به امام روی آوردند، بلکه دانشمندانی چون «قتاده بن دعامه»، «طاووس یمانی» و «عاصم بن عمر» و دیگر بزرگان علمی آن عصر هر گاه امام را می¬دیدند، برای پاسخ گرفتن پرسش های خود از لحظات بهره گرفته و در هر حالی از امام سؤال میکردند و تاریخ، نمونه های فراوانی از این گفت گوها را ثبت کرده است و این همه نبود مگر آنکه سعی وافر حضرت باقرu نتیجه داد و آنهایی که خواستند نام پیامبر و فرزندانشان را دفن کنند، راه به جایی نبردند. در نهایت، امام توانست مرجعیت ائمه: در مسائل فقهی و علمی را احیاء کند.

phoca_thumb_l_amam bager-nagsh.ir1

 اوضاع سیاسی عصر امام باقر(ع)و اقدامات آن حضرت
دستیابی فرزندان ابوسفیان به جایگاه خلافت و رسیدن بنی امیه به حکومت یکی از تلخ ترین پیامدهای حادثه دردناک سقیفه بود. هر چند در دوران قبل از معاویه، وضعیت سیاسی اجتماعی جامعه اسلامی مطابق آموزه های نبوی و ارزشهای الهی نبود، اما با روی کار آمدن معاویه، اوج تغییرات ارزشی است و این وضعیت پس از معاویه با روی کار آمدن جانشینان او از بنی امیه و مروانیان، عرصه را بر دلدادگان مکتب نبوی تنگ کرده بود. مسلط شدن کارگزاران سفّاک و جنایتکاری چون حجاج بن یوسف بر جان و مال و حیثیت مردم، نمایان گر گوشه ای از خیانت های فرزندان امیه و مروان به امت اسلامی است. برای ترسیم شرایط سیاسی جامعه اسلامی به یک روایت که از خود امام باقر(ع) است بسنده کرده و شرایط را از زبان آن حضرت می شنویم. منهال میگوید: در مجلس امام باقر(ع)حضور داشتم که مردی وارد شد و سلام کرد. امام باقر(ع) به او پاسخ داد و آن شخص حال حضرت را پرسید، امام باقر که گویی سینه اش از مشکلات زمان سنگین شده بود به او فرمود: آیا به راستی تاکنون در نیافته اید که بر ما چه میگذرد؟ مثل ما در میان امت، مثل بنی اسرائیل شده است که طاغی زمان، پسرانشان را میکشت و زنانشان را زنده می گذاشت، اینان ـ والیان و حاکمان ـ فرزندان ما را می کشند و زنانمان را باقی می گذارند.
عرب میپندارد که بر غیر عرب شرافت و برتری دارد. وقتی غیر عرب را از علت این پندار میپرسند می گوید: چون محمد ـ رسول خدا(ص) ـ از ماست و او از نژاد عرب است، پس عرب بر دیگران شرافت دارد. مردم نیز قبول میکنند. در این میان قریش می-پندارد که بر سایر طوایف و قبایل عرب برتری دارد، وقتی از علتش می پرسی، میگویند: چون محمد(ص) از قریش بوده است و دیگران هم تصدیق میکنند اگر این منطق درست باشد، پس ما خاندان نبوت و اهل بیت رسالت، باید بر همه مردم شرافت و برتری داشته باشیم و هیچ کس به پای ما نرسد.
چون سخن امام به این جا رسید، آن مرد گفت: به خدا سوگند من شما خاندان را دوست دارم. امام فرمود: پس بر تن خویش لباسی از بلا و ناگواری ها بپوشان. به خدا سوگند، رنج ها و ناگواری ها شتابان تر از سیل درّه ها، به سوی ما و شیعیان ما پیش می تازد. نخست مشکلات به ما می رسد و سپس به شما.
اوضاع و احوال شیعیان در عصر اموی و مروانی چنان سخت و ناگوار بود که افرادی چون عبدالکریم الحطیب، نویسنده کتاب «الانسان فی القرآن الکریم» که در نقد عقیده شیعه درباره رجعت نوشته است، در خلال مباحث این گونه می نویسد: در طول زمان، طومار شهیدان اهل بیت، قطورتر و قطورتر گردید … شهادت های فردی و دسته جمعی و گروهی … ظلمی که بر خاندان نبوت رفت، در تاریخ نظیر ندارد و یا بسیار کم نظیر است… اهل بیت به دست دشمنان خارجی و ناآشنا کشته نشدند، بلکه خون این شاخه های رسالت و جگرگوشه های پیامبر به دست مدعیان اسلام بر زمین ریخت. از نظر سیاسی، سخت ترین دوران بر امام باقر(ع)، روزگار خلافت هشام بوده و در این دوره پر مسئله-ترین دوره برای آن حضرت به شمار می رفت. در نهایت نیز این امام همام با توطئه هشام به شهادت رسید.

 

نقش سیاسی امام باقر(ع)
اساساً آنچه در زندگی امام باقر(ع) و سایر ائمه معصومین(ع)  قابل توجه و دقت است، این است که چه ویژگی هایی در شخصیت و منش آنان وجود داشته که معمولاً حکومت های جور متعرض ایشان می شده اند، زیرا اگر ائمه اهل دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی نبودند و به استناد لزوم تقیّه، از امر به معروف و نهی از منکر و نشر معارف دینی دوری می گزیدند، بی شک زمینه ای برای مخالفت و کینه حاکمان جور علیه ایشان پدید نمی آمد.
بنابراین باید عامل این عداوت حاکمان ستمکار علیه ائمه را در شخصیت ممتاز و محوریت اجتماعی و بینش¬های سیاسی آنان جست. زیرا این عوامل، هنگامی که دست به دست یکدیگر بدهند، موجب احساس خطر حاکمان میشوند. شخصیت ممتاز علمی و اجتماعی، تا زمانی که فاقد بینش خاص سیاسی باشد و نسبت به حکومت ظالم نقدی نداشته باشد، مورد تعرض واقع نمی شود و در صورتی که شخص منتقد سیاسی باشد، ولی در جامعه، کسی به آرای وی اهمیت ندهد، یا حکومت او را به خود وا می¬نهد و یا به راحتی وی را از میان بر می دارد. ولی تاریخ نشان داده است که خلفا با ائمه معصوم هیچ یک از این دو شیوه را نپیموده اند، نه ایشان را به حال خود واگذاشته اند و نه توانسته اند به راحتی ایشان را از میان بردارند، بلکه هماره مترصّد از میان بردن آنان بوده اند و برای عملی ساختن اندیشه خود مدت ها به تدبیر و حیله و نقشه¬کشی می پرداخته اند. بنابراین نباید گمان شود که امام باقر(ع)،  تنها به امور فرهنگی پرداخته و به مشکلات فقهی و علمی جامعه پاسخ داده است و در عرصه سیاست نقشی ایفا ننموده است، امام باقر(ع) نه تنها در امور سیاسی دخالت می کرده است، بلکه به عنوان امام و الگو، خود دارای مشی سیاسی بوده و با اقدامات خود در این وادی، راه را برای پیروان خود روشن نموده و در نهایت، خود مرگ سرخ را به جان خریده و با دسیسه هشام به شهادت رسیده است.

مسئله تقیّه
از جمله مباحثی که در فقه سیاسی شیعه به خوبی تبیین نشده و موجب سوء برداشت عده ای شده است، مسئله تقیّه است، برخی گمان می¬کنند تقیه در حقیقت، رخصتی است برای افراد که وارد مسائل سیاسی نشده و به دور از هیاهوی سیاست به زندگی علمی و فرهنگی!! خود بپردازند و برای خود و نزدیکان خود دردسر ایجاد نکنند، غافل از اینکه تقیّه در فقه سیاسی شیعه در حقیقت یک دستور العمل سیاسی است که به دنبال اهداف سیاسی است که برخی از آن ها را می توان این گونه برشمرد:
ـ حفظ نیروهای مؤمن از متلاشی شدن به دست حکّام ظالم و افراد ناصالح؛
ـ ذخیره¬سازی عناصر توانمند مؤمن برای شرایط ویژه و پیشگیری از هدر رفتن آنها؛
ـ حفظ اسرار و خط مشی ها و برنامه های تعیین شده؛
ـ نفوذ عناصر مومن در تشکیلات سیاسی حاکمان و استفاده از امکانات بر ضد خودشان.
و این اهداف را به خوبی میتوان از روایات وارده تقیه از ائمه معصوم اصطیاد نمود و اگر امام باقر(ع) می فرماید: التقیۀ من دینی و دین آبائی ولا ایمان لمن لاتقیه له. در واقع به همین حقیقت اشاره دارد. حال اگر تقیه از برنامه های دینی است که هست؛ چنان-چه امام به آن شهادت می¬دهد، نمی تواند در مقام ایجاد روح ترس، فریبکاری، دوچهره گی و مسئولیت گریزی در مؤمنان باشد که این امور با روح دین سازگار نیست. چون امام باقر(ع) می فرماید: حق را بگو و افشا کن، هر چند به زیان شخص تو باشد. پس تقیه چیست؟ می فرماید: «التقیۀ لجنۀ للمومن» در حقیقت تقیه یک استراتژی مبارزاتی است؛ یعنی در مبارزه با دشمن باید از سپر استفاده کرد و تقیه پیداست.
حال که روشن شد که امام باقر(ع) دارای نقش سیاسی بوده و تقیه هم در حقیقت یک استراتژی است، در ادامه به برخی از اقداماتی که حضرت در جهت تغییرات سیاسی انجام داده و در حقیقت با بهره گیری از روش الگوسازی، راه تغییر و دگرگونی سیاسی را هموار کرده است، اشاراتی کوتاه خواهیم داشت:

موضع گیری سیاسی امام باقر(ع)
چنان چه گفته آمد، نخبگان در جامعه از دو طریق تصمیم گیری و الگوسازی در امور مشارکت دارند. از آنجا که امام، چراغ راه پیروان است، باید در مسیر زندگی اجتماعی راه-هایی را بنمایاند و این نمایاندن یا از طریق تصمیم گیری است که این روش با توجه به مغلول الید بودن میسر نبوده است؛ از این رو حضرت با روش الگوسازی در میدان سیاست، راه های رفتار سیاسی را به پیروان امامت و جویندگان حقیقت نشان داده اند که به اختصار آن ها را مرور می کنیم.
 

همبستگی امت اسلامی در مبارزه با دشمن مشترک
اگر چه در مکتب شیعه و در بینش اهل بیت:، مسئله ولایت، پس از توحید و نبوت مهم ترین اصول به شمار می آید و تضمین کننده حیات اسلام و اجرای قوانین الهی در جامعه اسلامی است، ولی در عین حال، ائمه معصوم هرگز در صدد نبودند تا موضوع ولایت و امامت را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند، بلکه آن را ضامن تداوم خط رسالت و هدایت دانسته اند، در نتیجه هرگاه اصل اسلام را در معرض خطر می دیدند، برای حفظ اسلام و قرآن و توحید، از هیچ کوششی دریغ نکرده و پیروان خود را به آن تهییج و ترغیب می نمودند.
امام باقر(ع) در عصر خود از یک طرف شاهد تزلزل پایه های اصولی جامعه اسلامی بود و از دیگر سو نیز مرزهای مملکت اسلامی را مواجه با هجوم دشمنان روم می¬دیده است، لذا در جهت حفظ اسلام و همبستگی جامعه اسلامی تلاش نموده و پیروان خود را از صرف نیرو در مباحث اختلاف برانگیز نهی می کرد تا همبستگی متزلزل نگردد و امت اسلامی، توان مقابله با دشمن رومی را داشته باشد. و در این راستا بود که امام باقر(ع)اختلاف در امور دینی و درگیری بر سر مسائل مذهبی را در میان امت اسلام، مصداقی از عذاب و کیفر الهی دانسته، فرمود مراد از «یلبسکم شیعاً» اختلاف در دین و بدگویی هر گروه نسبت به گروه دیگر است تا جایی که خون یکدیگر را می¬ریزند و این آیه مربوط به اهل قبله و امت اسلامی است.
امام باقر(ع) اگر چه منکران ولایت را افراد گمراه می دانست، اما در عین حال، هرگاه جامعه اسلامی در معرض هجوم دشمن قرار می گرفت، ولو افراد آن معتقد به امامت معصومین نبوده اند، به پیروان خود اجازه داده که به یاری آنها بشتابند و در مواردی، خود حضرت شخصاً در امور حکومتی به حکّام رهنمود می داده تا علیه دشمنان اسلام مبارزه کنند. مشاوره دادن به عبدالملک در قضیه سکّه های اسلامی که موجب بی ثمر شدن تهدیدهای پادشاه روم شده بود، از مصادیق همین کمک حضرت به امت اسلامی در مقابل کفر است.

. مبارزه مستقیم
در مسیر تغییر و دگرگونی ها اگر چه حرکت فرهنگی و ایجاد تحوّل فکری در عصر امام باقر(ع) پررنگ تر است و ما نیز در آغاز به آن عرصه پرداختیم، اما در سیره امام باقر(ع) ملاحظه می شود که آن حضرت همواره به موعظه و پند و اندرز اکتفا نمی کردند، بلکه در موارد لزوم از روش های قهرآمیز و مبارزه علنی و آشکار استفاده نموده و پیروان خویش را به آن امر نموده و می فرمود: در برابر عمل ناشایست مفسدان و ظالمان، با قلب و زبان به افکار و مبارزه برخیزید و بر پیشانی ستمکاران بکوبید و در مسیر خدا از ملامت ملامت¬گران هراسی نداشته باشید، … همانا اهرم قهر و قدرت را باید نسبت به کسانی روا داشت که به مردم ستم می¬ورزند و در زمین سرکشی می¬کنند. آنان مستحق عذاب دردناکند. در برابر چنین عناصر باید مصمم به جهاد با جان باشید، همچنانکه در دل باید نسبت به آنان بغض و عداوت ورزید، تا زمانی که ظالمان دست از ظلم خود نکشیدند، دست از مبارزه علیه آنها برندارید.
امام باقر(ع)  در رفتار سیاسی خود نشان داد که در مواقع لزوم باید به صورت مستقیم در مقابل حاکم ظالم موضع گرفت و با آن مبارزه کرد.

فرجام سخنemam-bagher

تشیع یعنی این، یعنی پیروی از مکتب اهل البیت برای ایجاد حاکمیت حقیقی اسلام، برای اعلای حقیقی کلمه ی قرآن و برای روشن کردن و پیاده کردن معارف قرآنی در میان مردم هر کس که امام باقر (علیه السلام) با او ارتباط پیدا می کرد و مطالب را به او می گفت ذهنیت او تغییر پیدا می کرد و عوض می شد. این کار اول امام باقر (علیه السلام) بود که یک کار بسیار مهم و اساسی بود و بیشترین کار امام محمد باقر (علیه السلام) هم این بود.
ایشان صاحبان شاگرد و دوستان فراوان بودند. و شاگردان ویژه ایشان در سرتاسر دنیای اسلام آنها را به عنوان یک قطبی، یک رکنی، به عنوان وکیل خود، نایب خود بگذارد که آنها کار آن حضرت را دنبال کنند و ادامه ی تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به گردن بگیرند و به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام محمد باقر (علیه السلام) بود، که از زمان قبل از امام باقر (علیه السلام) شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد. و البته در زمان امام صادق (علیه السلام) و امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به اوج خودش رسید؛ این هم کار دیگر بود، که کاری بود بسیار خطرناک.
پدرش- امام سجاد (علیه السلام)- در آخرین لحظات عمر، او را به پیشوای شیعه و جانشینی خود بر می گزیند و این منصب را برای او در حضور دیگر فرزندان و وابستگانش مسجل می کند. صندوقی را که به زبان روایات، انباشته از دانش[۱۳] یا حاوی سلاح رسول الله است. بدو نشان می دهد و می فرماید: «ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)! این صندوق را به خانه ات ببر». سپس خطاب به دیگران می گوید: «در این صندوق از درهم و دینار چیزی نیست، بلکگه انباشته از علم است.»[۱۴] و گویا به دین ترتیب و با این زبان، میراث بر رهبری علمی و فکری- دانش- و فرماندهی انقلابی- سلاح پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حاضران معرفی می کند.
ایشان شاگردانی در فقه و حدیث و کلام تربیت کردند.
به درستی که دولت، عاقبت متعلق به صاحبان تقوا است.
پی نوشت ها
. گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، (تهران: نشر نی، ۱۳۷۳) ص ۲۶.
. همان، ص ۱۱۴ـ۱۲۵.
. همان.
. ابوجعفر بن علی ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، (انتشارات ذوی القربی، ۱۴۲۱) ج ۴، ص ۲۱۱.
. ابوجعفر بن محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، (نجف: مطبعه الحدیریه، ۱۳۸۱) ص ۱۴۲ـ۱۰۲.
. محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه (قم: موسسه آل البیت، ۱۴۰۹) ج ۱۸، ص ۹.
. سیدحسن صدر، الشیعه و فنون الاسلام (تهران: مطبعه العرفان، بی جا، ۱۳۳۱) ص ۹۵.
. سیدمحسن امین، اعیان الشیعه (بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، بی تا) ج ۱، ص ۱۳۷.
. گی روشه، پیشین، ص ۱۲۳.
. ابومنصور احمدبن علی ابن ابیطالب الطبرسی، الاحتجاج (قم، دارالاسوه للطباعه و النشر، ۱۴۱۶) ج ۲، ص ۱۶۹.
. اعلام الهدایه (قم مرکز الطباعه و النشر للمجمع العالمی لاهل البیت، ۱۴۲۲) ج ۷، ص ۲۱۵.
. علامه مجلسی، بحار الانوار (بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳) ج ۴۶، ص ۳۶۱.
. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه (بیروت، احیاء التراث العربی) ج ۱۱، ص ۴۴.
. شمس الله مریجی، تبیین جامعه شناختی واقعه کرب و بلا (قم: موسسه امام خمینی، ۱۳۸۶) ص ۴۳.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۴۶، ص ۳۵۷.
. همان، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۴.
. احمد ترابی، امام باقرu جلوه امامت در افق دانش (مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳) ص ۱۰۴.
. نقش امام باقرu در بنیان¬گذاری اجتهاد؛ دائره المعارف امام باقرu، حوزه نت، به نقل از شمیم یاس، اسفند ۱۳۸۳، شماره ۲۴.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۲، ص ۳۰۸.
. محمدبن حسن حر عاملی، پیشین، ج ۱۸، ص ۳۹.
. احتجاج طبرسی (انتشارات اسوه، ۱۴۱۳) ج ۲، ۱۷۴.
. کلینی، الکافی (تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۴۸) ج ۸، ص ۳۴۹.
. احمد ترابی، پیشین، ص ۸۳.
. کهف / ۳۹.
. اعراف / ۵۵.
. جاثیه / ۲۲.
. فاطر / ۱۸.
. شوری / ۳۰
. کلینی، پیشین، ج ۱، باب الجبر و الاختیار، حدیث ۹.
. احمد ترابی، پیشین، ص ۸۵.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۴۶، ص ۳۲۲.
. اختیار معرفه الرجال، ص ۳۰۱ به نقل از امام باقر جلوه امامتی در افق دانش، ص۸۷.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۴۶، ص ۳۶۰.
. عبدالکریم الخطیب، الانسان فی القرآن، ص ۳۳۷، به نقل از احمد ترابی، پیشین، ص۱۶۸.
. اقتباس از کتاب: احمد ترابی، پیشین، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۲.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۷۵، ص ۴۳۱.
. محمدمحمدی ری شهری، میزان الحکمه (قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۳) ج ۲، ص ۴۶۸.
. شیخ علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین (قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج ۱، ص ۷۲۴.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۷۵، ص ۳۷۷.
. احمد ترابی، پیشین، ص ۱۴۱، به نقل از بحار، ج ۷۵، ص ۳۷۷.
. همان، ص ۱۴۲.
. کلینی، فروع کافی، ج ۵، ص ۸.
. همان، ص ۸.
. همان، ص ۵۳.
. نورالثقلین، پیشین، ج ۱، ص ۴۰۹.
. علامه مجلسی، پیشین، ج ۷۵، ص ۳۷۷.
. فروع کافی، پیشین، ج ۵، ص ۱۰۶.
. همان، ص ۱۰۷.
. همان، ج ۵، ص ۵۶.
. برای اطلاعات بیشتر ر.ک به کتاب تبیین جامعه شناختی واقعه کرب و بلا، شمس الله مریجی

 

منبع:

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه