پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
مجتبی قنبردوست
جنایت هفتم تیر، پروژه حذف کارگزار!
کارگزاران مهمترین عنصر تحولی در مقاطع ثبات انقلابها، نظامسازی، دولتسازی و جامعهسازی هستند و چقدر خلأ مسئله کادرسازی در آینده پژوهی انقلاب محوریت داشته و دارد.
به گزارش هشتدی، در شبانگاه ۷ تیر ۱۳۶۰ آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.
این حادثه شش روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمدجواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام محمدرضا کلاهی، دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسئول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسئول حفاظت حزب نیز گردید.
وی بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتاً از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل شد. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد اما در ۱۳۷۰ در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در ۱۳۷۲ از سازمان جدا شد و در ۱۳۷۳ از عراق رهسپار آلمان گردید.
مجتبی قنبردوست، فعال سیاسی اجتماعی گیلان یادداشتی به مناسبت این روز با عنوان «جنایت هفتم تیر، پروژه حذف کارگزار!» منتشر کرد که بدین شرح است؛
هشتدی: کارگزاران مهمترین عنصر تحولی در مقاطع ثبات انقلابها، نظامسازی، دولتسازی و جامعهسازی هستند.
درست است که بعد از ترورهایی نظیر ۷ تیر و ۸ شهریور و … در حذف هر کدام از شخصیتها، ایدئولوگها، مدیران و ظرفیتهای انقلاب اسلامی ایران، اعلام میشد که راه و آرمانهای انقلاب با اراده و عزم بیشتری ادامه مییابد اما کارگزار نسل اولی که در فرصت طلایی و حیاتی دهه اول انقلاب، بدون واسطه برای فهم آرمانها با انگیزه فراوان به دنبال تحقق و عملیاتیشدن آن است، جایگزین فوری و قطعی ندارد.
و به طور جدی تئوریپردازی، طراحی، مدلسازی، مدیریت و عملیاتیکردن آرمانها دچار اختلال میشود.
البته برکات معنوی خون شهداء در تداوم مسیر، موضوع دیگری بوده که تنها امید واثق در جبران این خسارت عظیم است.
و چقدر خلأ مسئله کادرسازی در آینده پژوهی انقلاب محوریت داشته و دارد.
نظرات