وی علاقه زیادی به امام خمینی(ره) داشت و با شروع جنگ تحمیلی احساس مسئولیت کرد و علاقه زیادی به جبهه رفتن در خود دید به همین دلیل سال ۱۳۶۰ عضو بسیج شهرستان شد. دوره آموزشی را پشت سر گذاشت و عازم کردستان شد و در گردان عملیاتی جندالله سنندج به فعالیت پرداخت.

ترس کومله و دموکرات از فرمانده گیلانی دفاع مقدس

در گردان عملیاتی جندالله سنندج، رشادت، شجاعت، ایثار و از خودگذشتگی «اصغر شفیعی» در عملیات‌ها موجب زبانزد عام و خاص شدن وی ازجمله هم‌سنگرانش شد. این گردان متشکل از نیروهای زبده چریکی بود که کومله و دمکرات از آن وحشت داشتند. این شهید عزیز بعد از مدت کوتاهی به دلیل لیاقت‌های فراوان به فرماندهی گردان منصوب شد. وی بعد از شهادت هم‌رزمانش احساس تنهایی می‌کرد و آرزوی شهادت از راز و نیازهای شبانه وی بود.

بارها از جانب کومله و دموکرات تهدید شد و برای سر وی جایزه تعیین کردند تا اینکه هفتم دی ماه  ۱۳۶۲ در یک عملیات در عباس‌آباد بانه با ضدانقلاب که از بمباران هوایی صدام پشتیبانی می‌شدند زخمی و توسط کومله دموکرات محاصره و با تیر خلاصی به همراه ۵۵ تن از بهترین نیروهای کردستان به درجه رفیع شهادت نائل گشت و بلاخره دعاها و مناجات شبانه‌اش مستجاب شد.

شهید اصغر شفیعی در ۱۵ دی‌ماه  ۱۳۶۲ پس از تشیع باشکوه پیکر مطهرش در شهرستان آستانه‌اشرفیه، به زادگاهش کیسم در جوار دیگر شهدا به خاک سپرده شد.

از وصایای این شهید بزرگوار به مادر این بود: اگر به شهادت رسیدم، شوق شهادت در راه خدا داشته‌ام و من این را برگزیدم.