ماجرای جدایی بحرین از ایران در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی/ هویدا: بحرین دخترمان بود، شوهرش دادیم! + کلیپ

محمدرضا پهلوی علاوه بر آنکه دست از ادعای مالکیت بحرین برداشت، توجیهاتی نیز برای کم‌کاری در بازپس‌گیری حاکمیت بحرین هم مطرح ‌کرد. این در حالی است که محمدرضا پهلوی در شهریورماه سال ۱۳۴۹ به روزنامه گاردین گفته بود: «با توجه به این که ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد». هویدا نخست‌وزیر وقت نیز درباره جدایی بحرین گفته بود: “به هیچ کس مربوط نیست، دختر خودمان بود، به هرکس می‌خواستیم شوهرش دادیم!” اما در همان زمان هم بالغ بر سه میلیون و هشتصد هزارتن نفت از چاههای نفتی بحرین استخراج می شد.

ماجرای جدایی بحرین از ایران در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی/ هویدا: بحرین دخترمان بود، شوهرش دادیم! + کلیپ

به گزارش ۸دی، تجزیه بحرین از ایران یکی از لکه های ننگ دوران سلطنت محمدرضا پهلوی است. قبل از جدایی بحرین از ایران، در طی تلاش‌های دولت انگلستان برای این جدائی، (Sir Dennis Wright)، دنیس رایت سفیر اسبق انگلستان در ایران طی گزارش تلگرافی شماره‌ی ۵۹۲، در تاریخ دوم آپریل ۱۹۶۸، به دولت متبوع‌اش صریحا اعلام کرده بود که ” شاه، تمایلی به استفاده از نیروی نظامی برای «اشغال بحرین» ندارد، ولی به ملاحظه‌ی افکار عمومی مردم ایران نمی‌تواند از «ادعای مالکیت بحرین» بدون دست‌یابی به امتیاز دیگری دست بردارد. “

سرانجام تحت فشار انگلستان، شاه در سفری به هند در چهاردهم دی ۱۳۴۷ در دهلی ‌نو اعلام کرد که  “دولت شاهنشاهی نمی‌خواهد با  اعمال زور بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به دلخواه اکثریت مردم، در یک همه ‌پرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد می‌گذارد، تا اگر اکثریت مردم بحرین علاقه به ملحق ‌شدن به ایران داشتند، بحرین در حاکمیت ایران بماند و اگر خواستند از ایران تجزیه شوند، کشوری مستقل شوند.”

تحت فشار انگلستان، شاه در سفری به هند در چهاردهم دی ۱۳۴۷ در دهلی‌نو اعلام کرد که “دولت شاهنشاهی نمی‌خواهد با اعمال زور بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به‌دلخواه اکثریت مردم، در یک همه‌پرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد می‌گذارد.

 اما با بسترسازی و هماهنگی های گسترده ایجاد شده ،همه پرسی فرمایشی، گزینشی و در عین حال نمایشی در بحرین با دخالت تمام و کمال انگلیسی ها در حالی انجام شد که در مقابل آن شاه نیز به نظر مردم و مجلس شورای ملی هیچ اهمیتی نداد و با توجه به نقش تعیین کننده دنیس رایت ، مذاکرات جداسازی بحرین از ایران به نتیجه رسید و حاصلش برای دول مخاصم عاید شد.

اما شنیدن خاطرات سردمداران و رجال آن عصر خالی از لطف نمی‌باشد.

اسدالله علم در زمینه مقاومت انگلیسی‌ها در پذیرش حق حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه می‌نویسد: «جمعه ۴۹/۳/۲۲ ــ … عصری سفیر انگلیس آمد… گفتم شما دارید با ما بازی می‌کنید و این بخشودنی نیست… بر فرض که این جزایر ارزش استراتژیکی نداشته باشد با افکار عمومی ملت ایران که ما نمی‌توانیم بازی کنیم. بحرین را بدهیم، جزایر را بدهیم ، بعد از کجا که نوبت خوزستان نرسد واین برای رژیم خطرناک است».

 انگلیسی‌ها حاضر نمی‌شوند جزایر سه‌گانه را که آن هم جزء قطعی خاک ایران بود، از کنترل خود خارج سازند؛ زیرا صرفاً دراین‌صورت بود که آنان هم در جنوب خلیج فارس و هم در شمال آن می‌توانستند حاکمیت کم‌هزینه و استراتژیکی داشته باشند. در نهایت با طرح یک ترفند و فریبکاری، زمینه را برای یک حرکت تبلیغاتی دیگر فراهم ساختند. علم در این بخش بسیار مرموز و خلاصه گویی می‌کند که : «درباره ابوموسی، ایران و شارجه توافق کردند این جزیره را به دو نیم مساوی تقسیم کنند و بخش بی‌جمعیت آن به ایران تعلق یابد… از این گذشته مبلغی نیز برای تقدیر از شیخ شارجه به‌عنوان کمک، محرمانه به او پرداخت شد».

محمدرضا پهلوی علاوه بر آنکه دست از ادعای مالکیت بحرین برداشت، توجیهاتی نیز برای کم‌کاری در بازپس‌گیری حاکمیت بحرین هم مطرح ‌کرد آنچنانکه شاه برای توجیه این عقب‌نشینی غیر قابل توجیه و نابخشودنی خود، در ۲ آبان ۱۳۴۷ موافقت‌نامه‌ای با دولت عربستان امضا و پس از آن بود که در دهلی نو در سفر به هند مواضع خود را مطرح کرد.

شاه که در عمل ، دیگر یارای ایستادن در برابر انگلستان و وارد کردن نیروی نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی ایران را نداشت،درتاریخ ۲۴ دی ۱۳۴۸ در جمع کارکنان وزارت امور خارجه با تاکید بر تسلط ۱۵۰ ساله انگلیس بر بحرین گفت: “ انگلیس این جزیره را به ایران پس نخواهد داد و من نمی‌توانم چون دن‌کیشوت رفتار کنم.

محمد رضا شاه اضافه کرده است که: “از نظر اهمیت استراتژیکی و سوق‌الجیشی با وجود تسلط ایران بر تنگه هرمز آن جزایر دیگر ارزشی ندارد، از جهت امنیتی هم حفظ آن سرزمین پرهزینه و مستلزم استقرار یکی دو لشکر در آنجاست.”

اردیبهشت ۱۳۴۹، استقلال بحرین در شورای امنیتی سازمان ملل مورد تایید قرار گرفت. ۲۴ اردیبهشت، مجلس شورای ملی با مخالفت تنها ۴ نماینده عضو حزب پان‌ایرانیست به رهبری محسن پزشک‌پور، جدایی بحرین را تایید کرد. در ۲۸ اردیبهشت نیز با رأی همه ۶۰ نماینده مجلس سنا، آخرین گام برای جدا شدن استان چهاردهم ایران برداشته شد.

اسدالله علم در خاطرات خود چنین نوشته است: “گوینده رادیو ایران خبر جدایی بحرین را چنان با افتخار خواند که گویی هم‌اکنون بحرین را فتح کرده‌ایم.

این در حالی است که هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی درباره تجزیه بحرین گفته بود:”بحرین دختر خودمان بود، به هرکس می‌خواستیم شوهرش دادیم!” 

اما در همان زمان هم بالغ بر سه میلیون و هشتصد هزارتن نفت از چاههای نفتی بحرین استخراج می شد. (۱۳۴۷/۱۹۶۹) ودرکنار نفت منابع دیگری مانند آلومینیوم نیز در صدر منابع بحرین و پروسه فرآوری آن در کارخانه مربوطه سود آوری بسیار بالایی را حاصل می‌کرد که به موازات موارد یاد شده صنعت شیلات و صید ماهی و همچنین صید صدف و مروارید هم قابل توجه بود.

در ماجرای بحرین هم انگلیسی‌ها به عنوان میانجی و با ژست خیرخواهانه ظاهر می‌شوند. آنها ظاهرا نقش میانجی ودوست را به خود می‌گیرند و با محمدرضا پهلوی به بحث و گفت‌وگو می‌نشینند؛ در حالی که هدف آنها تنها و تنها کم کردن حضور و نفوذ ایران در خلیج فارس و آبهای آزاد بود تا در نهایت از لحاظ  کمی و کیفی ساختارمنطقه ای ایران بکاهند.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه