پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
اورشلیم در سال ۲۰۳۵
جلسه نقد رمان «چشمهایم در اورشلیم» توسط کانون ادبی راوی گیلان و با همکاری کتابخانه خاتمالانبیاء رشت برگزار شد.
به گزارش هشتدی چهارمین جلسه نقد و بررسی کتاب در کتابخانه خاتم الانبیاء رشت با محوریت رمان «چشمهایم در اورشلیم» به قلم «مریم مقانی» از فعالان حوزه نویسندگی کشور با حضور «سمیه سلیمانی شیجانی» نویسنده و منتقد ادبی، «فاطمه فتحیفر» مجری کارشناس و با حضور «پوریا قویدل»، سرپرست اداره کتابخانههای عمومی رشت و همراهی تعدادی از نویسندگان و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
«چشمهایم در اورشلیم» دومین کتاب از سهگانه مریم مقانی با محوریت مقاومت و مسأله فلسطین است که توسط نشر معارف منتشر شده است.
در ابتدای این جلسه فاطمه فتحیفر، به معرفی نویسنده و ماجرای رمان چشمهایم در اورشلیم پرداخت.
در ادامه مریم مقانی نویسنده کتاب در گفتگویی تصویری بیان کرد که این کتاب قبلاً در سال ۹۲ با نام «چشمی که بستم چشمی که گشودی» توسط نشر تکا چاپ شده بود که بعدها بازنویسی شد و با نام «چشمهایم در اورشلیم» در سال ۱۴۰۰ توسط نشر معارف به چاپ رسید.
نویسنده کتاب چشمهایم در اورشلیم، اضافه کرد: این کتاب در واقع جلد دوم کتاب اولم با نام «عشق آبی» است و تعدادی از شخصیتهای عشق آبی در این کتاب وجود دارد. جلد سوم این کتاب نیز به زودی به چاپ خواهد رسید.
سمیه سلیمانی، نویسنده کتاب مثل نور نیز در ادامه به نقش حاج قاسم سلیمانی در رمان چشمهایم در اورشلیم اشاره کرد و گفت: فکر میکنم نقش حاج قاسم در این داستان برای همه ایرانیها قدرت جذب دارد و مخاطب را پای داستان مینشاند.
این منتقد ادبی ادامه داد: نویسنده هم موضوع خوب، بدیع و جذابی را انتخاب کرده است و هم شناخت نسبی خوبی از اسرائیل به مخاطب خود ارائه میکند.
مقانی در پاسخ به سؤال فتحی فر مجری کارشناس جلسه، راجع بهایده نگارش کتاب و چگونگی شکلگیری آن گفت: همانطور که اشاره کردم چشمهایم در اورشلیم ادامه کتاب عشق آبی است وایده این کتاب از کتاب اولم به ذهنم رسید.
فتحیفر با اشاره به اینکه در این کتاب اطلاعات گستردهای از مباحث مختلف از جمله سایبری، علوم پزشکی، اطلاعات جغرافیایی و تاریخی مربوط به فلسطین و اسرائیل ارائه شده از نویسنده پرسید این اطلاعات را از کجا آورده است؟
نویسنده کتاب چشمهایم در اورشلیم پاسخ داد: تمام مکانهایی که داستان در آن میگذشت را در اینترنت گشتم و در موردش تحقیق و جستجو کردم حتی در بیت المقدس و تلاویو گشتم. البته خیلی از مکانها خیالی است اما از مکانهای واقعی در تلاویو و بیت المقدس الهام گرفته شده است. در مورد اطلاعات در آن زمان مثل امروز این همه کتاب چاپ نشده بود و در اینترنت هم این همه اطلاعات نبود، اما من با همین اطلاعات محدود سعی کردم فضای سیاسی اجتماعی آن زمان را به دست بیاورم و با تخیل خودم شخصیتها را در آن شرایط قرار دهم و این داستان رقم بخورد.
منتقد جلسه در پاسخ به سؤال مجری کارشناس درباره کیفیت افتتاحیه داستان و حرکت سراشیبی کند آن افزود: چشمهایم در اورشلیم کتابی است که مخاطب را جذب میکند، اما مخاطبی که طاقت افتتاحیه سخت خوان کتاب را داشته باشد. اگر تحمل کند وارد یک جریان لذت بخش و پرحادثه و پرماجرا میشود. ما در شروع داستان با هجمهای از اسامی روبه رو هستیم که مخاطب را گیج میکند در صورتی که از اواسط کتاب و حتی اواخر آن یک مهندسی فکری عالی را میبینیم و غافلگیریهای جذابی داریم. پس چرا باید شروعش تا این اندازه سخت باشد و مخاطب را سردرگم کند؟
مقانی در پاسخ به این سؤال منتقد، گفت: شاید دلیل اصلیاش این مسأله باشد که دو داستان پشت سر هم نوشته شدهاند و فرض من این بود که پشت هم چاپ میشوند و مخاطب کتاب دوم را در ادامه کتاب اول میخواند و چون شخصیتها را میشناسد دیگر نیازی به پرداخت نیست. البته من سعی کردم تا حدودی استقلال در کتاب دوم رعایت شود اما در عین حال در زمان نگارش آن، ذهن من از کتاب اول جدا نبوده به همین دلیل بعدها فهمیدم که کار استقلال کافی را ندارد.
سلیمانی در خصوص روایت حماسی در این اثر گفت: ما در این کتاب با یک حماسه روبه رو هستیم. قهرمان داریم، کارزار داریم، الگوی قهرمان داریم. نویسنده برای قهرمان داستان، حاج قاسم را به عنوان یک الگو معرفی کرده یعنی ما یک روایت حماسی داریم.
سپس در همین راستا از نویسنده چشمهایم در اورشلیم پرسید: آیا الگوی دیگر یا مرجع دیگری در تاریخ برای این شخصیت حماسی داستان شما میتوانیم در نظر بگیریم؟
مقانی پاسخ داد: در تاریخ خیر. اما وقتی میخواستم کتاب را بنویسم شهادت حاج رضوان تأثیر زیادی روی من گذاشته بود و الان که فکر میکنم میبینم ویژگی هایایشان در شخصیت داستان من نمودار است.
سلیمانی راجع به ژانر این اثر از نویسنده پرسید: آیا شما در این کتاب وارد فاز علمی تخیلی هم شدید؟
مثلاً آیا امکان این هست که در یک لنز گیرنده و فرستند کار بگذارند یا نه این همان فاز علمی تخیلی است؟
مقانی در جواب این سؤال گفت: وقتی حرف از آینده است قطعاً تخیل در آن دخیل است. زمانی که آقای محمدرضا سرشار اولین بار این کار را خواند اسم علمی تخیلی رویش گذاشت. آن زمان که من این کار را مینوشتم قرار بود ۲۵ سال آینده اتفاق بیفتد. یک سری از اینها نتیجه مطالعات من بود و چیزی نبود که غیر ممکن باشد اما زمانی که من این داستان را مینوشتم این واقعیت وجود نداشت که بتوانیم همچین کاری را انجام دهیم اما امروزه در علم پزشکی میکروچیپها در تشخیص بیماریها خیلی جا افتادهاند. یعنی چیزی که آن زمان تخیل کردم در واقع امروز ابداع شده و وجود دارد.
سلیمانی به عنوان آخرین سؤال پرسید: آیا میتوانیم بگوییم خانم مقانی نویسنده تخصصی حوزه فلسطین است؟
مقانی در پاسخ به این سؤال گفت: موضوع فلسطین هیچوقت از ذهن من بیرون نمیرود. حتی در کارهای فیلمنامهای هم که در دست نگارش دارم به موضوع فلسطین و خاورمیانه پرداختهام. اگر هم در مورد فلسطین ننویسم در مورد خاورمیانه و اهمیت و حساسیتش مینویسم. چون ما در قلب زمین زندگی میکنیم خیلی مورد هجمه واقع میشویم.
لازم به ذکر است کانون ادبی راوی گیلان از آذر ماه سال ۹۹ فعالیت خود را آغاز کرد. اعضای این کانون جمعی از بانوان استان گیلاناند که نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت نقد کتاب و برگزیده شدن در جشنوارههای استانی و کشوری را در کارنامه فعالیتهای خود دارند.
نظرات