در گفتگو با برادر شهید کریمی مطرح شد

دادستان شهید گیلان؛ نمونه عملی از سیره رفتاری امیرالمؤمنین(ع)/ منش و روش بی نظیر شهید در دل انتخابات

محمد جواد کریمی، برادر شهید ابوالحسن کریمی در گفتگویی به بیان دغدغه های ارزشمند شهید کریمی در گفتار و رفتار پرداخت.

دادستان شهید گیلان؛ نمونه عملی از سیره رفتاری امیرالمؤمنین(ع)/ منش و روش بی نظیر شهید در دل انتخابات

به گزارش ۸دی، محمد جواد کریمی، برادر شهید ابوالحسن کریمی در گفتگویی به بیان دغدغه های ارزشمند شهید کریمی در گفتار و رفتار پرداخت.

در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:

سوال: جمله معروفی از شهید انتشار یافته به این مضمون که: قرار نیست ما بمانیم و ارزش ها محو بشوند. ارزش های مورد نظر شهید ابوالحسن کریمی چه بودند که شهید اعتقاد داشتند باید برایشان جان فشانی کنیم؟

برادر شهید کریمی در پاسخ به این سؤال گفت: ارزش هایی که  حقیقت انسان و بعد متعالی وجود انسان در گرو تحقق و عینیت آنهاست؛ ارزش هایی چون راستی، درستی، امانتداری، وفای به عهد و  پیمان با خدا و خلق خدا، عفاف و پاکدستی و پاکدامنی، عدالت  و اخلاص در خدمت به بندگان خدا و…

وی افزود: اکثر دوستان، ارادتمندان و علاقه مندان شهید ابوالحسن کریمی با این جمله معروف “قرار نیست ما بمانیم و ارزش ها محو بشود؛ قرار است ما محو بشویم و ارزش ها بماند”، آشنا و مأنوس اند.
این جمله قصار شهیدکه در واقع از جملات عرشی شهید است، بار فلسفی و اخلاقی و سلوکی عمیقی دارد که شاید بتوان چند جلسه به آن اختصاص داد.

برادر شهید کریمی ادامه داد: در نهج البلاغه، سید رضی – اعلی الله مقامه- از حضرت امیرالمؤمنین (ع) نقل می کند که فرمود: خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اوّلین چیزی باشد که از من می گیری. (نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵) یعنی نکند قبل از این که جانم را بگیری، شرفم، انسانیتم، عدالت و وجدان و شرف و انصاف و مروت و جوانمردیم را در پای دیو نفس و خود خواهی و خود پرستی ام قربانی کرده باشم و تبدیل به یک تفاله مادی تهی از ارزش های انسانی شده باشم.

وی افزود: از عبد صالح زمان مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت نقل است که فرمودند: ما آمده ایم با زندگی کردن قیمت{ ارزش} پیدا کنیم نه اینکه با هر قیمتی زندگی کنیم!

این برادر شهید گفت: شاید اکنون با تأمل در فرمایش حضرت امیر مؤمنان علی (ع) به عمق و ژرفای کلام عرشی شهید کریمی در بعد اجتماعی آن بهتر پی برد. شهید کریمی در دهه اول انقلاب وقتی می بیند برخی ها در جایگاه مسئولیت ها و مدیریت های استانی دچار دنیا زدگی شده اند و وسیله را به جای هدف گرفته و از هدف که رضای خدا و اقامه عدل و عمل به داد و انصاف است خارج شده اند، بر می آشوبد و به ره گم کرده ها یی که از خود واقعی خویش غافل شده اند تذکر می دهد که: قرارنیست ما بمانیم و ارزش ها محو بشود؛ قرار است ما محو بشویم و ارزش ها بماند.

وی تصریح کرد: روح و گوهر اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی را می توانیم در اقامه ارزش های شمرده شده بدانیم. شکی نیست که تعالی این انقلاب و شرط تضمین عدم انحراف انقلاب از مسیر اعلام شده اش در گرو التزام و پایبندی زمامداران و رؤسای حکومت مشی در امتداد ارزشهای متعالی است.

شهید کریمی و تسلط به نفس

وی ادامه داد: به طور اجمال باید متذکر شوم که ادامه راه شهیدان سرافراز انقلاب اسلامی در عرصه های مدیریت کلان و میانی کاری سهل و ممتنع است. شاید در بدو امر برای کسانی که پای در مسیر ننهاده اند سهل و آسان جلوه کند، ولی واقعیت این است که توسن قدرت و ثروت و ریاست سرکش و چموش است و در دست گرفتن آن کار هر سوار کاری نیست.
نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی حالتی افسرده است!

وی گفت: این مهم در گرو تقواست و کسب تقوای الهی اعم از ثقوای سیاسی و مالی و اداری محتاج مبارزه با نفس و در یک کلام خودسازی است. البته این امر منافاتی با تخصص لازم برای به عهده گرفتن هر کاری ندارد. زندگانی شهید کریمی در قبل از انقلاب شاهد تلاش و مجاهدت مداوم وی در خود سازی در کنار جامعه سازی می باشد.

وی با ذکر خاطره ای به مراد شهید کریمی از این جمله که قرار است ما محو شویم و ارزش ها بماند پرداخت، که شاهد مثال خوبی درباره عملکرد شهید کریمی است.

این برادر شهید به ذکر خاطره ای از زبان حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی درباره شهید کریمی اشاره کرد و گفت: ایشان تعریف می کردند: “یک آقایی در حجره مدرسه خان در قم؛ با آن تبلیغات مسمومی که علیه او بوده، شروع کرد وصفی علیه آقای کریمی پیش خودش، صحبت کردن! (اما شهید کریمی) خم به ابرو نیاورد که من کریمی ام! آنچنان پذیرایی بکند و به اطرافیان بگوید؛ مبادا اسم مرا ببرید که من کریمی ام؛ بگذارید این مهمان ما شرمنده نشود! در نهایت اکرام، این مهمانش را پذیرایی می کند و جفا و بد و بیراه و تهمت های او را تحمل می کند، ولی خم به ابرو نمی آورد! شما دیگر کجا مثل این را سراغ دارید؟ این جزو مفاخر تاریخ است. این آدم مانند مالک اشتر است. که در تاریخ اسلام از حلم او در بازار کوفه حکایت شده است. کریمی شما، یک همچین کریمی است.
از شهیدکریمی چه باقی ماند؟ فرماندار بودن تمام شد، دادستان انقلاب بودن تمام شد، شمشیر خوردن تمام شد. اما چه باقی ماند؟
آن صفات انسانی و متعالی، ارزشهایی که در گنجینه ی خداست در وجود شهیدکریمی شما بوده، شما هم این چنین باشید. خدای شما همان خدای شهید کریمی اعلی مقامه الشریف است.

وی با ذکر خاطره ای دیگر ادامه داد: یکی ازهمشهریان انقلابی که سال های اول انقلاب مقیم تهران بود و هر هفته به لاهیجان بر می گشت، برایم تعریف می کرد که: در اوج هجمه تبلیغاتی سازشکاران علیه شهید کریمی ؛ روزی از تهران به لاهیجان آمدم. رفتم دادسرای انقلاب پیش ایشان و عرض کردم: آقای کریمی! یه مقدار اعلامیه در دفاع از شما چاپ کرده و به همراه آورده ام.  در این اعلامیه ها ضمن دفاع از مواضع برحق و اقدامات انقلابی شما، اهداف و اغراض مخالفان شما را هم در آن افشا کرده ام. برخلاف انتطار به من گفتند: نه خیر؛ این کار تان به صلاح نیست. من راضی نیستم.
گفتم: حاج آقا !شما نگران عواقبش نباشید؛ من شخصا این ها را چاب کردم و با مسئولیت خودم در منطقه پخش می کنم.
شهید کریمی در پاسخ به من گفت: مثل اینکه متوجّه نیستی؟! این کارتان اصلا به صلاح انقلاب و نظام و روحانیت نیست.
وقتی مجددا اصرار کردم، دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: سید! اساسا می خواهم بدانم تو برایت کریمی مطرح است یا انقلاب؟
اگر می خواهی از شخص کریمی دفاع کنی خود دانی؛ اما اگر هدفت از این کار دفاع از انقلاب و امام و راه نورانی امام است، بدان که اشتباه می کنی؛ من به تو می گویم که از این تصمیم برگرد و این اعلامیه ها را پخش نکن.

سوال: از سوی مردم، فرض بر این است که آن کسانی که به مصادر امور گمارده می شوند، از فیلترهای خاص رد می شوند. (فرض نادرستی هم نیست) ماحصل عبور از این فیلترها باید آن باشد که مدیران و مسئولان ما خود را مقید به حفظ ارزش ها بدانند. همان ارزش ها که شهدای بزرگواری همچوم شهید کریمی جانش را بر سر ِ آن گذاشت. ولی مدیران امروز ما، اگر جانشان را پای اززش ها نمی گذارند خیلی ایراد نمی گیریم ولی این همه اختلاف معیار و فاصله گرفتن از ارزش های ناب دیگر برای چیست؟

برادر شهید کریمی در پاسخ به این سؤال گفت: در کلیت این گزاره شاید جای مناقشه نباشد، ولی به گواهی شواهد و معلومات و منقولات قابل اعتنا گاهی در مقام عمل در برخی از مصادر برحسب سلیقه و گرایشات فکری برخی ها دقت لازم اعمال نمی گردد. علاوه بر این در بعد نظارت بر کارگزاران، موانع و کاستی هایی وجود دارد. در یک کلام دستگاه های نظارتی گاهی در انجام وظایف سازمانی شان مرتکب قصور و تقصیر می شوند.

وی افزود: به هر حال جامعه ما از کارگزاران خود شاید توقع ایثار و فداکاری نظیر شهید بهشتی، شهید رجائی و شهید کریمی را نداشته باشد ولی عدول فاحش از ارزش های بنیادین انقلاب راکه این انقلاب به خاطر تحقق همان ها برپا شد، نمی پذیرد.

ارزش پاکدستی و پرهیز از رشوه خواری

پاداش مجاهد شهید در راه خدا ، بزرگ تر از پاداش عفیف و پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد؛ همانا عفیف(پاکدامن) فرشته ای از فرشته هاست. «حکمت ۴۷۴نهج البلاغه»

این برادر شهید به نقل از رئیس وقت بنیاد شهید لاهیجان، گفت: در هفته های اول پس از شهادت شهید کریمی یک آقایی در یک محفل خصوصی که صحبت از شهید کریمی به میان آمده بود، ضمن اظهار تأسف از شهادت آقای ابوالحسن کریمی به بیان خاطره جالبی از ملاقات با شهید گفت: ماه های اول سال ۵۸ برای امری شخصی به منزل شهید کریمی رفتم تا موافقتش را برای آن کار جلب نمایم صحبت هایی شد، موقع خارج شدن از منزل وقتی که خواستم یک میلیون تومان وجه نقد تقدیم شان کنم، به سرعت دستش را عقب کشید نگاه تندی به من انداخت و پرسید این چه حرکتیه؟ معنی این حرکت چیه؟
با دستپاچگی عرض کردم،حاج آقا ببخشید، قابل شما را ندارد، حالا «هر جور صلاح دونستید می تونید هزینه کنید مثلاً برای خانه سازی مستضعفین می تونید هزینه کنید!»
آقای کریمی در حالی که سعی می کرد خشم و عصبانیتش را کنترل کند، خطاب به من گفت: اگر پا در خونه ام نذاشته بودی و اگر حفظ حرمت مهمان در اسلام واجب نبود همین جا، فی المجلس چنان ادبت می کردم که بفهمی سزای پیشنهاد رشوه به یک مقام مسئول در جمهوری اسلامی چقدر سنگین است.
این در حالی بود که بعضی ها در همین شهر در همان روزها با ۲۰ یا ۳۰ هزار تومان به راحتی قابل خریداری بودند!

در ادامه نکاتی کوتاه از سیره شهید را چه در خاطرات علاقمندان شهید و چه در سخنان شهید بیان خواهد شد.

التزام به ارزش های اخلاقی در کارزار انتخاباتی

علی فرجود رزمنده خردسال گیلانی در کتاب خطراتش با عنوان «هفت ستون» می گوید: وقتی از شهید کریمی یاد می کنم مثل این که نهج البلاغه را باز کنی و گفته های مولا علی (ع) را تو رفتار شهید کریمی ببینی. این که امام (ع) با مالک اشتر چطور صحبت می کرد، با مردم چطور سلوک می کرد. ایشان یک دوره از حوزه ی انتخابیه رشت، نامزد نمایندگی مجلس شد. شب ها می آمد سرکشی می کرد. یک شب بچه ها بهش گفتند: آقای کریمی! عکس های تان را پاره می کنن؛ بیاین ما هم مقابله به مثل بکنیم!
گفت: آن ها جواب شان را، خودشان میدهند.

شما هم سعی نکنید به خاطر اینکه «کریمی» بالا برود، خدا را فراموش کنید و در آخرت معذّب شوید. بچه ها خندیدند و گفتند: حاج آقا! کدام عذاب؟ پس این همه زحمتی که ما کشیدیم چه می شود؟!

آقای کریمی گفت: آن زحمتی که شما کشیدید یک جایگاهی دارد، این کار شما { پاره کردن پرده رقیب} هم یک جهنم و آتش دیگه ای دارد!
این منش و روش شهید در دل یک انتخابات، دقیقا ترجمان عملی شعار کلیدی شهید کریمی است که: «قرار نیست ما بمانیم و ارزش ها محو شود؛ قرار است ما محو بشویم و ارزش ها بماند».

ارزش توصیه ناپذیری از صاحبان نفوذ در مقام داوری

«اگر ما دو تا توصیه های آقایان را زیر بار می رفتیم، ابوذر گیلان بودیم! ولی تو گوش ما، تو مغز ما ، تو هیکل ما این رفته که امام فرمود: اگر از اهل من هم توصیه آوردند، رد کنید و به دیوار بزنید!»

از بیانات شهید کریمی ۱۳۶۱/۹/۱۸

«چه شده است از سویی {از طرفی} به کلیه ی بازرسی ها می گوئید: ما از دو چیز خاطر جمع ایم، یکی مسائل مالی، یکی مسائل جنسی .به شما می گویند : پس دور این آدم را شمع روشن کنید, که ما هرچه داریم تو این حکومت، از این دو قضیه است؛ یا پول است یا شهوت.
و در عین حال از این طرف در بزنگاه انتخابات، رسما بالای منبر اعلام می کنید که ؛ آقا ، اختلال حواس دارد! چه شده است؟ چه منافعی از شما به خطر افتاده است؟!»
از بیانات شهیذ کریمی در ۱۳۶۱/۹/۱۸

نقدپذیری زمامداران

«علی علیه السلام می فرماید:
خوش ندارم به ذهن تان این داخل شود که علی؛ از ثنا و ستایش و مدح و مطرح شدن خوشش می آید، نه «و لیست بحمدالله کذلک»، هر وقت هم احساس کردم که می خواهد در قلب من یک میل به افتخار و غرور پیدا بشود، همه ی اینها را در پیشگاه باری تعالی به یاد می آورم، احساس مذلّت می کنم، این {احساس} را در خود می میرانم. بعد می فرماید: گمان نکنید اگر یک عدلی را به من معرفی کنید، جلوی خلاف من را بگیرید، یا اشتباه من را متذکر بشوید، بر من سنگین باشد. (زیرا) کسی که شنیدن حرف حق و عرضه کردن یک بیان و یک امر حق بر او سنگین باشد، { قطعا} عمل به حق و عدل بر او سخت تر و سنگین تر است.»
از بیانات شهید کریمی، مسجد غریب آباد ۱۳۶۳/۴/۷

ارزش حق گویی و پرهیز از تملّق و چاپلوسی

«به این جمله بیاندیش: ولاتخالطونی بالمصانعه، با من علی ، در موقعیت قدرت و حکومت، با زبان چاپلوسی سخن نگوئید. نباید بگوئید هرچه تو کردی خوب کردی، چون تو قدرت داری! فردا که از قدرت افتادم، همه ی آنچه را که شما خوب می دانستید می گوئید بد کردی. باید با علی در موقعیت قدرت، حرف حق را بزنید که علی بداند و آنچه را گه گفته می شود بشنود.»
از بیانات شهید ابوالحسن کریمی ۱۳۶۳/۴/۷

شرط اولیه تصدی پست های مدیریتی در جمهوری اسلامی

«هیچ وقت باور نداریم گه { به هر قیمت برسر کار) بمانیم. اگر کسی توی این راه { انقلاب} آمد، و باورش این است که بماند، خوب بماند؛ خوب کاذب دنیایی، برود مطالعه کند و طرز تفکرش را با ارزشها دگرگون کند، آن وقت بیاید.»
سخنرانی شهید کریمی در مراسم سوم شهادت معلم شهید بیژن مدافع، ۱۳۶۲/۱/۲۸

پیامدهای تلخ ترک ارزش ها

اگر حاکم، حق را نخواهد؛ حق را نطلبد، یاران حقگو نخواهد، در مسیر افراشتن پرچم حق نباشد. قدرت او را بگیرد، خودش را ببیند؛ آن وقت در چنین شرایطی بدان ، سفلگان ، بدسابقه ها عزّت پیدا می کنند، ابرار، نیکان ، خدمتگزاران ، راستینان راه ذلّت پیدا می کنند، خانه نشین می شوند.
از بیانات شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی لاهیجان، مسجد غریب آباد ۶۳/۴/۷

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه