سرویس فرهنگی ۸دی؛

روز تشییع شهید مدافع حرم گیلانی سعید مسافر بود. از خیابان شهدا میگذشتیم و تصاویر شهدای دفاع مقدس را که پیوند خورده به تصاویر شهدای مدافع حرم بود، دیدیم.

در این مراسم همه جور آدمی دیده می شد کاسب بازار گرفته تا بازنشسته ادارات، دانشجو و دانش آموز، مادر خانه دار و پدر پیر، خانواده های شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم. خلاصه همه آمده بودند.
در حین مراسم تدفین با دوستی که او را کامل میشناخت، پیشکسوتی که دفاع مقدس دیروز و امروز را دیده، دانش آموز و دانشجو اهل فرهنگ و فعال رسانه همراه شدیم تا معنای این حضور را در روز کاری ابتدای سال دریابیم.

دوست شهید می گفت:
سال ها بود با هم رفیق بودیم در یک مسجد و در هیات باهم بودیم به هرحال زیارت میکردیم حال نمیتوانیم ادعای رفاقت کنیم. یکی از خصوصیات بارز ایشان این بود که واقعا خالص بود خاکی بود باهمه همه بود اهل محل اخلاقش را میشناختند و با توجه به اینکه ایشان را دیده بودم و میشناختم فهمیدم که امروز شهادت لیاقتش بود. اینکه چرا این شهدا میروند چون یاری دین خدا ایجاب میکند ولو به سرسوزن به هر توان با توجه به آیه قرآن که بیش از حد وسع نخواسته هر کس هرآنچه که میتواند دین خدارا یاری دهد با توجه به هر موقعیتی که دارد.
پیشکسوت حدود ۶۰ساله ای با اشاره به تشییع شهید گفت:

شهدای زمان دهه ۶۰ ودهه اول انقلاب براساس کلام خدا، خود وخدای خود را شناختند. جز محبت، ایثار، نماز، خدمت به مردم و شهادت به چیز دیگری فکر نمیکردند. حال هرکس در هر لباس و پست و مقام باشد اگر براساس همان تفکرات شهدا عمل نکند خسارت دنیا و آخرت را میبیند. شهید مانند خورشید است چنانچه خورشید طلوع میکند هم روشنایی میبخشد هم گرما میبخشد و هم هدایت میکند و مسلمان کسی نیست  که اگر صدای مظلومی را در هر نقطه ای از زمین بشنود باید به یاری اش نرود. مسلمان میرود با هر توانایی که دارد مثلا یکی قدرت جسمی دارد، یکی قدرت علمی دارد، یکی پول دارد. و این آزمایشی است که خدا قرار داده است.
دانش آموزسال چهارم دبیرستان گفت:
آمدم تا به یک نوع تشکری باشد از شهید. تشکر از شهیدی که اگر نبود ما باید در ایران با اینها روبرو شویم پس باید رفت و از حق دفاع کرد و وظیفه من پشتیبانی از راه شهدا و تبعیت از امر ولی امر تهذیب تحصیل ورزش از وظایف ماست.
دانشجویی در میان مراسم توجهمان را جلب کرد و در صحبتی که داشتیم گفت:
امروز مردم با تشییع این بزرگوار ثابت کردند و پاسخ دادند که این راه ادامه دارد. سعید مسافر پیام های زیادی دارد. میگوید مبارزه هنوز ادامه دارد استکبار هنوز ادامه دارد
امروز بسیار سخت تر است از دیروز . ما که دانشجو هستیم به انحای مختلف حداقل با فکر و تفکر و اندیشه نگاهی که داریم امروز بعنوان پیشرو جامعه و موذن جامعه نباید بگذاریم خون این عزیزان پایمال شود.
فعال رسانه ای و فرهنگی را که در پایان مراسم دیدیم، گفت:
مایی که در دفاع مقدس نبودیم و آنروزها را درک نکردیم شنیده بودیم فرزندان روح الله متفاوت اند شنیده بودیم از زن و فرزند زندگی شان میگذرند تا لبخند رضایت بر لب امامشان جاری شود گذشت به سال هایی رسیدیم به شهدای مدافع حرم که گفتند فرزندان روح الله هستند اما اینبار در لباس فرزندان امام خامنه ای.

وقتی زندگی شان را مطالعه میکنیم میبینیم مهدی زین الدین ها زنده اند و شباهت هایی را با مدافعین حرم دارند طاهر نیا هم مثل زین الدین به عکس فرزند نگاه نکرد  و سعید که وصیت کرد مرا مثل شهدای دفاع مقدس با لباسم دفن کنید.
و شباهت دیگری که بخواهیم پیدا کنیم بین رزمندگان دفاع مقدس و مدافعین حرم. استکبار ستیزی اینهاست که گفتند اگر رفتیم خواستیم با خون خود امنیت شما را حفظ کنیم و دشمنی استکبار با نشست و دست دادن و مذاکره تمام نمی شود و کینه ای را که داریم از آنها فراموش کنیم و هرروز که این شهدا می آیند فراموش نکنیم چه زمانی از راه میرسند و به مثابه آن ۱۷۵ شهید غواص.

این بود یه گشت و گذار ساده بین مردمی که هنوز در کوچه پس کوچه های شهرمان با یاد شهدا و امامشان زندگی میکنند و تا پایان در این راه خواهند ماند.