تمایل دختران ایرانی به زندگی پینوکیویی!

بچه دبیرستانی که تمام خوشی اش این است که به چه آهنگی گوش بدهد، موهایش را چه طور درست کند، چه لباسی بپوشد و چه خوراکی خوشمزه ای بخورد و بقیه وقتش هم که کلاس ریاضی و فیزیک گرفته؛ این بچه اگر دغدغه دینی برایش ایجاد شد از کجا باید به پاسخ سوالاتش برسد.

تمایل دختران ایرانی به زندگی پینوکیویی!

به گزارش هشت دی نیوز به نقل از جام نیوز، فارغ التحصیل رشته حسابداری در مقطع فوق لیسانس است و چندین سال است که در زمینه حجاب و عفاف در مدارس تهران مشغول به فعالیت است و در این راه با دیدن انرژی دشمن در راه انحراف افکار جوانان، انرژی می گیرد و به تاسی از رسول اکرم (ص) این اولین مربی و معلم انسانیت، هدایت شدن حتی یک نفر از دانش آموزان را برای خود ارزشمند می داند. ایشان در این چند سال فعالیت توانسته با کسب تجربیات مناسب و ارزشمند راهنمای خوبی برای دانش آموزانش باشد. با هم پای صحبت های این مربی و مدرس مسائل اعتقادی می نشینیم.

شروع کار در ابتدا چگونه بود؟ در این راه با چه مشکلاتی روبرو شده اید؟

در یکی از تجربیاتم به مدرسه ای رفتم که برای بچه ها کلاس اعتقادات برگزار می شد. دانش آموزان در سالن کنفرانس جمع می شدند، مربی می آمد و راجع به موضوعات دینی با آنها صحبت می کرد. اما بچه ها  از کلاس راضی نبودند و به کادر مدرسه می گفتند: ما برای چی باید کلاس اعتقادی داشته باشیم به جای این کلاس، کلاس تقویتی ریاضی و فیزیک برای ما برگزار کنید. من وقتی این شرایط را دیدم سعی کردم در جلسه اول از اینکه چرا ما باید کلاس باور و اعتقادات داشته باشیم صحبت کنم و این بچه ها حدود یک ساعت و نیم در سکوت محض به صحبت های من گوش می دادند. برای آنها از مسائل کلی اعتقادی مثل مرگ، مهربانی و عدالت خداوند صحبت کردم و این که کسی در خانواده فقیر به دنیا می آید و دیگری در خانواده ثروتمند و یکی پدر و مادر خوبی دارد، دیگری پدر و مادر بد، من در این قضیه نامهربانی می بینم  یعنی خداوند واقعا نعوذ بالله نامهربان است!؟ من می خواهم بدانم چه کسی در این رابطه درست  می گوید؟

 

بعد از این صحبت ها بچه ها شروع به حرف زدن کردند و گفتند ما هم این دغدغه را داریم و واقعا می خواهیم بدانیم که باورها و اعتقادات ما به عنوان یک مسلمان چه چیزهای هستند و ما چطور و از کجا باید این باورها را به طور صحیح بدست بیاوریم. در آن جلسه من سعی کردم بیشتر راجع به مباحث کلی و این که از چه منابعی می توان استفاده کرد و این که آیا منابعی که در حال حاضر باورها و ارزش های آن ها را تامین می کند منابع صحیحی هست یا نه صحبت کردم. در جلسات بعد سعی کردم به بررسی اصول اسلام مانند نبوت و امامت بپردازم. در این مباحث نیز سوالات زیادی مطرح می شد شاید در مواردی دانش آموزانی بودند که از دیگر ادیان بودند؛ مثلا یکی از دانش آموزان زرتشتی سعی می کرد از دین خود طرفداری کند و کلاس به خاطر نبود میکروفن و هم همه بهم می ریخت، با وجود آنکه عده ای از بچه ها به پاسخ سوال های خود رسیدند. آن روز وقتی به خانه برگشتم بسیار ناراحت شدم که چرا شرایط کلاس این طور شد اما وقتی به یاد آوردم که پیامبر زمانی که به شهری رفتند برای تبلیغ اسلام و در آن شهر آزار بسیاری دیدند و فقط یک نفر از آنها با گفتن شهادتین ایمان آورد؛ پیامبر راجع آن سفر فرمودند سفر پر باری برایم بود. پس من هم حتی اگر یکی از بچه ها برایش این مسئله جا می افتاد که برای سوالات ذهنی اش حتما پاسخی وجود دارد که می تواند به آنها رجوع کند برایم کافی بود. چرا که ما در تعالیم خود داریم که اگر یک انسان را به قتل برسانی گویی همه انسان ها را به قتل رساندی و اگر یک نفر را زنده کنی گویی همه انسان ها را زنده کردی و همان یک دانش آموز اگر هدایت بشود برای من کافی بود.
آیا در حال حاضر منابع و تولیداتی برای نوجوانان وجود دارد که به راحتی بتوانند با مراجعه به آن ها به پاسخ سوالات خود دست پیداکنند؟

واقعیت این است که من الان نمی توانم به بچه ها بگویم که بروید و کتاب های شهید مطهری را بخوانید؛ با وجود آنکه خودم به ایشان ارادت دارم و ما هر چه داریم از کلام مستدل ایشان داریم. بچه ها را باید در مرحله اول رجوع داد به کتاب هایی که بیانی ساده تر دارند و ترغیب شوند به خواندن کتاب و تا آخر آن را دنبال کنند. با توجه به شرایط دانش آموزان امروز نسبت به دوران ما اگر فرضا بخواهیم در زمینه توحید اطلاعاتی به دانش آموزان بدهیم می بایست کتابی به آن ها معرفی شود که با بیان مناسب  آیین مسیحیت، اسلام، یهودیت و زرتشت را آورده باشد. تا خود بچه بتواند در یک مقایسه مناسب به حقانیت دین اسلام برسد و با افتخار بگوید که مسلمان است. من می دانم که انتشارات مدرسه در زمینه توحید برای مقاطع مختلف کتاب دارد ولی این کتاب ها هنوز نیاز به پخته شدن دارد. همین الان شما در اینترنت جستجوی راجع به دیه زن در اسلام و اینکه چرا یک مرد می تواند در اسلام با چهار زن ازدواج کند، داشته باشید این ها الان سوالات بچه های ما است شما جواب ها را بررسی کنید و ببینید خود شما می توانید از این جواب ها به نتیجه برسید یا نه. حالا خودتان را مقایسه کنید با بچه دبیرستانی که تمام خوشی اش این است که به چه آهنگی گوش بدهد، موهایش را چطور درست کند، چه لباسی بپوشد و چه خوراکی خوشمزه ای بخورد و بقیه وقتش هم که کلاس ریاضی و فیزیک گرفته است، این بچه اگر دغدغه دینی برایش ایجاد شد از کجا باید به پاسخ سوالاتش برسد. باید مجموعه ای تشکیل بشود که سوالاتی که برای بچه ها در مقاطع مختلف بخصوص دبیرستان مطرح است بررسی کنند و بعد برای آنها جواب های محکم و مستدل و مناسب با فهم  دانش آموز در نظر بگیرند. باید کسانی باشند که در مدارس ما فعالیت کنند و به بچه ها بگویند که اصلا مسلمانی یعنی چی و چرا ما مسلمان هستیم. من که مذهبی هستم چون اصول را پذیرفتم احکام دین مانند حجاب را هم حتی اگر علتش برایم معلوم نباشد می پذیرم و آنقدر این ها برای من شیرین و لذت بخش هستند و قابل مقایسه با هیچ دینی نیستند و  احکام را به خاطر شیرینی اصولش می پذیرم. اما این شرایط برای بچه ها نیست؛ بچه علت احکام را می خواهد باید نسبت به تمام مسائل توجیه شود.

چه روش هایی برای ارتباط با دانش آموزان و ایجاد انگیزه و ترغیب به حیا و عفاف را امتحان کردید و در نهایت کدامیک را انتخاب کردید و به کار می برید؟

اولین کار، ایجاد رفاقت و خسته نکردن دانش آموز است. من اگر صحبتم صرفا در ارتباط با مسائل دینی باشد، برای اینکه بچه ها خسته نشوند سعی کردم به اندازه وسعم چیزی برای کلاس تهیه کنم، شکلات و یا گاهی عسل و قاشق تهیه کردم یا پرتقال و نارنگی که در کلاس ها مثال می زنم؛ در صورت امکان برای بچه ها تهیه می کنم که بچه ها پرتقال را در دستشان ببینند و بخورند و کلاس برایشان یکنواخت نباشد. کلاس ریاضی و فیزیک، کلاس خشکی است ولی چون بچه به دنبال نمره است، اغنا می شود. در کلاس ورزش بچه ها فعالیت دارند و راضی می شوند. پس کلاس معارف باید بتواند با هر دوی این ها رقابت کند. همه مربی ها دوست دارند یک ساعت و نیم کامل وقت کلاس را برای بچه ها صحبت کنند، ولی در حقیقت بعضی شرایط امکانش وجود ندارد. من سعی کردم از تمام ابزارها استفاده کنم، فرضا اگر یک جلسه کامل از روی کتاب درس دادم سعی کردم که در جلسه بعد از پاور پوینت جامع و جذاب استفاده کنم که در آن از کلیپ های جذاب و انیمیشن استفاده کرده باشم. سعی من بر این بوده که صرفا در مدرسه از لباس های رنگی، شیک و جذاب برای بچه ها استفاده کنم و در مواقع خاص مثل شهادت و تولد با تغییر رنگ لباس بچه ها را متوجه کنم، چون بچه ها واقعا دقت می کنند و سوال می پرسند. من که در خانواده مذهبی بزرگ شده ام فرضا در شهادت حضرت زینب (ع) لباس مشکی می پوشم ولی بچه ها که گاها تلویزیون هم نمی بینند ممکن است متوجه نشوند و با دیدن رنگ سیاه پوشش من و با توجه به اینکه همیشه رنگ های روشن مثل صورتی و سرخابی و.. در ذهنش جا افتاده بود حالا این مسئله برایش سوال می شود و من می توانم از این فرصت برای تفهیم یک سری از معارف استفاده کنم.

خود شما به عنوان یک مربی محجبه و دلسوز در زمینه حجاب تمایل دختران امروز به حجاب را چطور ارزیابی می کنید؟

گفتن این مسئله واقعا سخت است و در زمینه حجاب باید انقلاب فرهنگی بشود. خیلی از دختران ما حجاب را دوست دارند اما نسبت به آن پذیرش ندارند. در واقع می بایست جامعه نسبت به این قضیه پذیرش پیدا کند هم زنان و هم مردان، بحث حجاب فقط بحث خانم ها نیست. زنانی هستند که دوست دارند حجاب و پوشش مناسب داشته باشند ولی همسرانشان دوست دارند که آنها فرضا ساپورت بپوشند. اینجا باید چه کار کرد؟ دختری که دوست دارد حجاب داشته باشد باید خودش را برای یک سری مسائل آماده کند برای ریشخند اطرافیان در محیط دانشگاه، در کوه و … برای نپذیرفتن او در هر محیط کاری و حتی پذیرفته نشدن برای ازدواج. متاسفانه ما بعد از انقلاب برای حجاب کار نکردیم. اگر قرار بر انقلاب فرهنگی باشد باید نگاه ها را تغییر داد، باید مبانی را تغییر داد، باید ارزش ها را در فضای جامعه تبیین کرد. من یک مثالی برای بچه ها می زنم و می گویم ببینید در کارتون پینوکیو، یک آدم حیله گر که به دنبال منافع خودش بود پینوکیو و بقیه بچه ها را اینطور فریب داد که شما را به جایی می برم که فقط بخندید و بازی کنید و شاد باشید و یک دنیای پر از شادی برای اینها ترسیم کرد تا ذهنشان از حقایق زندگی و سختی هایی که اتفاقا لازمه زندگی است دور کند و در نهایت همه بچه ها تبدیل به خر شدند و توسط همان آدم فروخته شدند. حالا غرب هم همین زندگی رو برای افرادش ترسیم کرده، هر روز یک لباس، یک نوع موسیقی خاص، یک نوعی از رقص و خوش گذرانی. در واقع آن ها مدام دارند دنیایی را برای مردمانشان ترسیم می کنند که آن ها را از ارزش و فهم حقیقت زندگی دور می کند و به نوعی (با عرض پوزش) خرکی زندگی کردن عادت می دهند تا به اهداف خودشان برسند و بچه ها باید مراقب باشیم که به سمت  پینوکیویی زندگی کردن پیش نروند.
مرحوم علامه جعفری سال ها پیش در کنفرانسی شرکت کردنند که در ارتباط با ارزش واقعی انسان ها بحث می شد، ایشان در آن جمع فرموده بودند که ارزش واقعی انسان به اندازه چیزی است که به آن علاقه دارد و عشق می ورزد. اگر کسی به یک ماشین خاص، خانه خاص و زن خاص و غیره علاقه دارد. ارزشش به همان اندازه است و کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست و وقتی جامعه شناسان در آن جمع به احترام ایشان ایستادند و دست زدند ایشان فرمودند این عین کلام و حدیث مولای ما امیر المومنین علیه السلام است.  نگاه کنیم ببینیم بچه های ما الان به چه چیزی علاقه دارند. آن چیزی که الان فضای ماهواره، اینترنت، کوچه و خیابان برای بچه ترسم می کند و به عنوان ارزش قلمداد می کند متاسفانه تمایل به بی حجابی است. حالا ما باید چه کنیم، ما که نمی توانیم فضای جامعه، ماهواره و اینترنت را یک باره تغییر بدهیم. پس ما باید از اهداف کوچکتر شروع کنیم و سعی کنیم از اطرافیان و از همین یک نفر و دو نفر و چند نفر شروع کنیم. باید به بچه ها انگیزه و جرات داد و ایمان داشته باشیم که اگر کسی به خاطر خداوند بخواهد کاری کند خداوند هم راه را برای او هموار می کند. هر چقدر مسلمان معتقد زیاد شود حجاب هم خود به خود درست می شود.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه