پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
در ستایش پرسپولیس که مرگ را دیده بود
نمیدانم حق دارم از یک استعاره قدیمی استفاده کنم یا نه؟ همیشه فکر میکنم این جشن یک مبدا دارد، مبدایی که به شکلی استعاری روی سرنوشت این تیم سایه انداخته است
به گزارش ۸دی، هیچ کس نمیرفت، گوشیها را در دست گرفته بودند، انگار میدانستند که این روز قرار است تا ابدیت بماند، به شکل خاطرهای بسیار فراتر از لایوهایی که آمار آن از لوکیشن ورزشگاه آزادی نشان میداد که همه دوست دارند، این لحظههای شادی را با همه آنهایی که میشناسند تقسیم کنند، هیچ تماشاگری ورزشگاه را ترک نمیکرد، همه آنها هم بخشی از تاریخ بودند، بخشی از تاریخ شدند، بعدها وقتی که از این روز یاد کنند، از همان روزی یاد میکنند که ورزشگاه آزادی هم کوچک بود برایشان، آمده بودند جشن بگیرند و جشن گرفتند.
نمیدانم حق دارم از یک استعاره قدیمی استفاده کنم یا نه؟ همیشه فکر میکنم این جشن یک مبدا دارد، مبدایی که به شکلی استعاری روی سرنوشت این تیم سایه انداخته است. مبدا تحول در پرسپولیس روزی بود که هادی نوروزی عزیز در گذشت؛ همان روز که تیم غمگین و افسرده این فقدان را تبدیل به یک عامل کلیدی برای تحول، برای همبستگی، برای موفقیت، برای بردن … کرد. این تیم از همان روز که میخواست بردهایش را به هادی تقدیم کند و سنت دقیقه ۲۴ را گذاشت، تبدیل به تیمی شد متفاوت، تیمی تیمتر! تیمی بینیاز از ستارههایی که میآیند و میروند، استعاره را اینجا میخواهم بگذارم، مرگ را که دیده باشی، دیگر هیچ حادثهای نمیتواند مانعت باشد …سختتر و تلختر و تکان دهندهتر از مرگ که نداریم!
پرسپولیس برای رسیدن به فینال همه جور حادثه تلخ را تجربه کرد، نمیخواهم از آن دورترها بگویم که از بسته شدن پنجره این حرفها، در همین فاصله میان دوبازی رفت وبرگشت پرسپولیس، مادر بشار رسن درگذشت، شایان مصلح درگیر حواشی بود، حسین ماهینی عمل شد، کمال کتفش علامت سوال بود… اما پرسپولیس مرگ را دیده بود و پس از آن یادگرفته که میشود از همه موانع به عنوان عامل برای بهترشدن و با هم شدن استفاده کند…
تماشاگران از ورزشگاه نمیرفتند، مانده بودند، آنها میتوانستند تا ابد جشن بگیرند، گوشی تلفن همراهشان گاهی در میانه زمین، به دنبال مردی با کت تیره رنگ میگشت که موقرانه دست برهم میکوبد، با بازیکنانش خوش و بش میکند، همان که گاهی دستی میان موهای خود میبرد تا آنها را از میانه مرتب کند، لازم نیست او را معرفی کنیم، او برانکو ایوانکوویچ است، ستاره یک جشن، همان که نشان داد برای موفقیت داشتن ذهن زیبا بالاتر از هر ابزاری است، چه خوب شد که به ایران برگشتی دوباره؛ مستر ایوانکوویچ!
افشین خماند
نظرات