پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
روحیه جهادی در دولت یازدهم خشکیده است/ دولتی که مدیران طراز اول اش حال کار کردن ندارند!
اکنون که حدود ۳۰ ماه از اداره کشور توسط دولت یازدهم گذشته است و کمتر از ۱۸ ماه از عمر این دولت باقی مانده است، مسؤولان دولت که از عدم توفیق در حوزه اقتصاد برخوردار شدهاند و مطالبات مردم آنها را در تنگنای شدید گذاشته است، فرار به جلو کرده و همه تقصیرها را به تحریم حواله داده و میدهند.
به گزارش۸دی، دکتر محمد سلیمانی/ امروز دیگر به رکود عمیق رفتن اقتصاد بر کسی پوشیده نیست. دولت یازدهم نیز که مدتها قبل “عبور از رکود” را اعلام کرده بود، پذیرفت که اقتصاد در رکود عمیق است. اقتصاد ایران دارای آسیبهای جدیِ مزمنِ میراث گذاشته از طاغوت شاهنشاهی است. آسیبهایی نظیر وابستگی به نفت، بهرهوری کم، بخش خصوصی وابسته به دولت، تورم دو رقمی، تأخیر شدید در انجام پروژههای عمرانی، عدم کارآیی نظام و سیاستهای تأمین اجتماعی، دخالت دولت در امر بخش خصوصی، هیچ کدام ربطی به تحریم نداشته و از قدیم بوده است. دولت یازدهم امروز همه گناهان را گردن تحریم میاندازد، ولی همه مسؤولان این دولت قبل از رسیدن به قدرت معتقد بودند و مصاحبه میکردند و مانور میدادند که تحریم کمتر از ۲۰درصد بر اقتصاد مؤثر است و ۸۰درصد سوء مدیریت است.
اکنون که حدود ۳۰ ماه از اداره کشور توسط دولت یازدهم گذشته است و کمتر از ۱۸ ماه از عمر این دولت باقی مانده است، مسؤولان دولت که از عدم توفیق در حوزه اقتصاد برخوردار شدهاند و مطالبات مردم آنها را در تنگنای شدید گذاشته است، فرار به جلو کرده و همه تقصیرها را به تحریم حواله داده و میدهند. اگر چه تحریم بیماریهای اقتصاد را وخیمتر میکند، ولی شواهد اصلی نشان میدهد که سوء مدیریت و تنبلی دولت یازدهم موجب این رکود عمیق شده است.
ملاحظه کنید که سیاستهای کلی نظام در حوزههای اقتصادی و خصوصاً اقتصاد مقاومتی کاملاً روشن ابلاغ شده است و انصافاً سیاستهای مطلوب و مؤثری است. ولی دولت یازدهم برای اجرای آن هیچ گونه برنامهای نداشته و ارائه نداده و قدمی بر نداشته است. نمونه آخر، برخورد غیر قانونی و تمسخرآمیز با برنامه ششم توسعه توسط دولت است. دولت میگوید برای خودم برنامه و سند توسعه نوشته ام. ولی حاضر نیست آن را به تصویب مجلس برساند. دولت یازدهم بهصراحت اعلام کرده و میکند که برنامهای برای تصویب به مجلس نمیدهد. این یعنی زورگویی در روز روشن. در عوض آن، ۳۱ ماده را با عنوان لایحه احکام مورد نیاز برنامه ششم به مجلس داده است. منطق دولت از این بابت زورگویی و قلدری شده است. وقتی مفاد برنامه معلوم نیست، چگونه مجلس احکام آن را تصویب کند؟ این منطق زورگویانه را هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد، مگر افراد دولتْ ذلیل. مگر میشود برای برنامه غیر مصوب، احکام تصویب کرد؟ برنامه حلقه وصل سیاستهای بالا دستی با امور اجرایی است. مطالب بسیار زیاد و فراگیر در سیاستهای بالا دستی آمده است. ولی دولت برای آنها راه حل اجرایی نداده است و تاکنون نسبت به آنها در این دو سال و نیم گذشته کاملاً بی تفاوت و بی تحرک بوده است. برنامه باید بیماریها و آسیبهای مزمن را هدف قرار دهد. با فرهنگ جهادی میتوان این عملیات را انجام داد و اقتصاد را از رکود خارج کرد. ولی آیا دولت یازدهم فرهنگ جهادی را قبول دارد؟ آیا اصولاً به مبانی جهادی اعتقاد دارد؟ در طول ۳۰ ماه گذشته از این بابت چیزی از خود نشان نداده است و به نظر میرسد روحیه جهادی در دولت یازدهم خشکیده است. اگر باور نباشد هیچ سیاستی به ثمر نمیرسد. این را تجربه و علم و منطق میگوید و نشان میدهد.
برای عبور از رکود نیازمند روحیه و دغدغه هستیم. باید مدیران طراز اول کشور بدوند تا پایین دستها هم به دویدن وادار شوند. در دولت نهم شاهد بودم که وقتی قشون دولت حرکت میکرد و از این شهر به آن شهر، از این استان به آن استان، دنبال رفع مشکل مردم و منطقه میدوید، بدنه پایین دولت هم به حرکت افتخار آمیز در میآمد. ولی متأسفانه در دولت یازدهم متوجه ایم که مدیران طراز اول دولت در حال سستی و تنبلیاند و حال دویدن ندارند. لذا بدنه پایین دستی دولت هم به رکود کشیده شده و معمولا حرف تحویل مردم داده میشود و انتظار برای پسا برجام.
امروز شناخت دولت یازدهم از مسائل و معضلات کشور بسیار کم شده و مکانیزمهای شناخت به حداقل رسیده و دولت به نوعی نابینایی دچار شده است. وقتی دولت کم سو یا نابینا شود، نمیتواند راه را از چاه تشخیص دهد. ملاحظه کنید که دولت چگونه چشم خود را بر افزایش نجومی نقدینگی بسته است. در دولت یازدهم، در مدت ۳۰ ماه، میزان نقدینگی به بالای ۹۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی دو برابر شده است. این نقدینگی کجاست؟ عمدتاً دست بانکها میباشد. دولت در مقابل بانکها خود را به نابینایی زده است یا اصولاً درک نمیکند! سرعت گردش نقدینگی به زیر ۲ رسیده و این واویلا است. ولی دولت برای بالا بردن آن برنامهای اجرایی ارائه نداده است. عملکرد دولت در ایجاد این سرعت کم فاجعه است. بی دلیل نیست که تنها مدیران عامل بانکهای غیر دولتی هستند که سفر دولت به ایتالیا و فرانسه را پر بار مینامند، در حالی که صنعتگران و معدن کاران و کشاورزان و تجار و بیکاران و شاغلان چشم دوخته به آزاد سازی پولهای بلوکه شده، نگران و سردرگم هستند.
کدام بخش مولد کشور از پر بار بودن این سفر حرف زد؟ دلالان ایرانی و بیکاران فرانسوی با دُمشان گردو شکستند. ولی تولیدکنندگان و پژوهشگران سرشان شکسته شد.
در دولت یازدهم به دلیل عدم ساماندهی بخش خصوصی و به دلیل دخالت در امر بخش خصوصی و به دلیل گسترش بخش خصوصی وابسته به دولت، این بخش هم عملاً ضد تولید و تولید کننده شده است. در نتیجه حدود ۵۰درصد ظرفیت تولیدی کشور بیکار است و حدود ۳۰ درصد دیگر حالت نیمه بیکار دارد. دولت، اقتصاد را رها کرده است و لذا اقتصاد به سمت اقتصاد ربوی و دلالی یعنی ضد اقتصاد اسلامی و مقاومتی رفته و میرود. تولیدکنندگان که دلشان را برای پسا برجام صابون زده بودند، اکنون ناباورانه متوجه شدند که قرار است پاریس و رم و لندن پولها را بالا بکشند. در نتیجه بهت زده شدهاند.
از دولت سؤال میشود عدالت محوری شما در اقتصاد کجاست؟ دانش بنیانی شما در اقتصاد کجاست؟ جوابی ندارد. دولت فقط به فکر خرید است.
دولت حتی در حوزه حمایت از کشاورزان تولید کننده بخصوص تولید غلات بسیار بد عمل کرده است. تولید غله آمریکا بیش از ۱۱ برابر نیازش و تولید غله فرانسه بیش از ۸ برابر نیازش و تولید غله آلمان و چین بیش از ۲ برابر نیازشان است. ولی تولید غله در ایران به کمتر از ۵۰درصد نیاز کشور رسیده است، در حالی که کشور ما چند سال پیش به خود کفایی رسیده بود. دولت در صادرات، یا خام فروشی میکند یا یارانهای عمل میکند. امروزه با انفعال دولت به مرحلهای رسیده ایم که در صادرات و واردات عملاً ۳/۳ دلار میدهیم و یک دلار میگیریم و این فاجعه است.
دولت در عمل، معیشت مردم را مشروط به مذاکرات کرد و هر بار وعده ماه بعد داد تا ۳۰ ماه از عمرش گذشت و اتفاقی نیفتاد و شغلی ایجاد نگردید. سراب نشان دادند و آبی در کار نبود. اگر چه از اول همه عقلای کشور این تدبیر غلط دولت را گوشزد کردند و میکنند. ولی گوشها نیز کار نکرد و نشنید. چقدر به دولت یازدهم گفته شد و توصیه گردید که همه چیز را به مذاکرات گره نزنید، بلکه فرهنگ کار و تلاش و خودباوری و همت و مدیریت صحیح را پیشه کنید. اقتصاد مقاومتی مولد، پیشرو، درونزا و برونگرا را بچسپید. اقتصاد لبخندی نیست. با عبور از ارزشها، آمریکا آدم نمیشود. سود اصلی را به تولید کنندگان بدهید؛ نه به دلالان. احترام تولید داخل را داشته باشید.
مدیریت جهادی پیشه کنید. راه حل اقتصاد، سیاسی کاری نیست. سرمایه گذاری خارجی در مقابل حجم اقتصاد ایران چیز کمی است؛ پس اقتصاد خودی را دریابید. کشاورزی را علمی کنید. خودرو با تکنولوژی ۵۰ سال قبل به مردم ندهید، بلکه دست به دامان جوانان و دانشمندان خودمان شوید. ولی گوش ندادند و گوش نکردند و به نوعی ناشنوایی دچار شدند. در نتیجه رکود فراگیر شد. معلوم شد در پسا برجام قرار نیست پولی به سایر حوزههای اقتصاد تزریق شود. پس میتوان تصور کرد که دور میز دولت، تنها یک وزیر لب خندان تا بناگوش دارد و بقیه اخم کرده و در لاک خود رفتهاند.
متأسفانه اکثر چشم و گوش دولت به سمت پذیرفتن کدخدایی آمریکا رفت و موجب شد که امروز دولت مواجه با ۵ میلیون بیکار تحصیل کرده گردد و وزیر کار دولت اعلام کند که هر ۵ دقیقه یک بیکار به سیل بیکاران اضافه میشود.
انگار وظیفه دولت اعلام خبر است. متأسفانه انفعال و تنبلی و سستی دولت در این ۳۰ ماه گذشته، موجب شد تا امروز ۳۲درصد زنان بیکار باشند و هم و غم معاونت امور زنان ریاست جمهوری این شد که در حرف، زن را از خانواده جدا کند و فمینیستها را دور میز گرد آورد. وزارت کشاورزی اعلام میکند تفاوت قیمت مزرعه تا مغازه ۵ برابر است. انگار دولت آژانس خبری شده است. پس وزیر و وزارت چه کاره است؟
متأسفانه دولت به سمتی حرکت کرده و میکند که کشور را محتاج نشان دهد و متوجه نیست که همه توی سرِ کشور محتاج میزنند و احتیاج، عامل سلطه میگردد و اسبابی میشود تا دیگران پولهای کشور را بالا بکشند؛ در صورتی که ایران اسلامی قوی است و دارای پتانسیلها و ظرفیتهای فراوان. اقتصاد را باید مولد، مستحکم، پیشرو، مقاوم و روی پا کرد. اقتصاد شرمندگی در شأن ملت ایران نیست.
دولت متأسفانه تجربه کارگزاران را در اقتصاد، محور عمل خود قرار داد. اگر کارگزاران میتوانستند کاری کنند که در زمان خودشان تورم را به ۵۰درصد نمیرساندند و قیمت نفت را به زیر ۱۰ دلار نمیآوردند. اقتصاد کارگزارانی یعنی سرمایه داری غرب بدون خوبیهای آن، ولی همراه همه بدیهای آن. در حوزه معدن منابع عالی در کشور وجود دارد. ولی دولت یازدهم عملاً معادن را نه تنها رها کرد بلکه سهم درآمد حوزه معدن را از محل فروش تولیدات معدنی نداد و خلاف قانون عمل کرد.
عقل دولت در حوزه اقتصاد قفل شد. بالا بردن روحیه داشتن گرین کارت در مسؤولان موجب بسیاری از معضلات گردید. این یعنی دل بعضیها آن طرف آب است، وامصیبتا، چنین افرادی هرگز کار جهادی نخواهند کرد، حتی اگر بلد باشند.
جمهوری اسلامی متعلق به امام زمان(عج) است. مگر وزیر و وکیلی در این جمهوری کم وظیفه و کم فرصتی است؟ خیر. ولی چرا فتنه گران میدان یافتند و مسؤول شدند؟ آیا فتنه گر برای کشور امام زمان(عج) کار میکند؟ ابدا. اگر کار شکنی نکنند هنر کردهاند. خودکرده را تدبیر نیست.
اگر امروز اقتصاد را دولت یازدهم به رکود عمیق برده است، نتیجه عملکرد خودش است. نتیجه ناتوانیهای خودش است. نتیجه سوء مدیریت هاست. نتیجه تضعیف روحیه انقلابی و کمرنگ کردن چهره انقلابی و جهادی و بالا بردن روحیه سازشگری در مدیران خودش میباشد. در ۳۰ ماه گذشته، دولت یازدهم هیچ گاه در میدان اقتصاد نیامد و گام برنداشت و صرفاً وارد حاشیهها شد.
هیچ جای دنیا فرهنگ و استقلالی که مردم ایران دارند را ندارند. مردم سالاری ایران بی نظیر است. جابجایی قدرت به سادگی انجام میشود. چنین زیباییهایی را هیچ ملتی ندارد. حساب کم کاری و سستی و تنبلی و سوءمدیریت و شیوههای غلط دولتمردان، جدا از نظام است. دولت باید راه رفته غلط را اصلاح کند و این مطالبه همگانی است.
نظرات