پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
جدال دختر۲۰ ساله با خطرناکترین بیماری/ من زندهام و نفس میکشم + تصاویر
جسم نحیف واستخوانی اش پشت نگاهی گرم، درد را به نظاره میکشید، پزشکان یکی از کلیهها، طحال وغدد لنفاویاش را باعمل جراحی جدا کردهاند ونازنین ۲۰ ساله تنها ۳۵ درصدضربان قلب دارد وبازمی میگوید که من زندهام و نفس میکشم.
به گزارش ۸دی به نقل از آفتاب جنوب، روز نفسگیری راپشت سرگذاشتیم، امروز میهمان نازنین بودیم، دختر جوان ۲۰ سالهای که با سرطان دست و پنجه نرم میکند. نازنین میگوید تومور، بدخیم و خوش خیم معنی ندارد مهم نفس کشیدن است که من برایش تلاش میکنم.
جسم نحیف و استخوانی اش پشت نگاهی گرم، درد را به نظاره میکشید، پزشکان یکی از کلیهها، طحال وغدد لنفاویاش را با عمل جراحی جدا کردهاند و درحالی که نازنین تنها ۳۵ درصدضربان قلب دارد.
از گرانی دارو و سردرگمی مادرش در تهران برای جلب حمایت دارویی میگوید و اینکه پاسخ، سرطان بیماری خاص نیست تنها جواب آنهابه مادرش بود. نفس نفس می زند بابغض میگوید؛ روزهای اول باورم نمی شدمی گفتم من زندهام نفس میکشم چرا مدام می گویند: تومور تومور؟؟
چرا عدهای نام این بیماری برایشان تجارتی شده حتی دررساندن کمک، باور کنید مادرم رنج دنیارابه بارکشیده ودیگربرای گرانی داروها و شیمی درمانیام علاقهای به ادامه درمان ندارم، عذاب وجدان دارم.
یکی از داروهایم یک میلیون و نیم است و بیمه ام بیمه سلامت بود که اصلا برای مداوا آن را قبول نکردند و برای تهیه هزینه شیمی درمانیام رنج رفته برما حکایت رژه کلمات و التماس مادرم به مسئولین در تهران بود.
من خودم را لمس میکنم ومی گویم نازنین، توهنوز هم دستهایت تکان میخورد، چشمانت میبیند. کلمات رادوست دارم، شاگردممتازرشته تجربیام، باکنکور دادن به خودم فرصتی دوباره میدهم، امانمی دانم برای سالم ماندن با این همه مخارج آیا دغدغه روزهای پیش روبرای درمان را بازباید به جان بخرم؟؟؟.
نازنین نفس کم می آوردواجازه میگیرد که برود استراحت کند، استخوانهایش درد دارد ومادرش دلسوزانه بدنش راماساژ میدهد وبانگاهش مرامتوجه سکوت تلخ نازنین میکند، وقتی به خانه میآیم به حرفهای آگاهانه نازنین فکر میکنم و نازنین بارها میگفت: که من زندهام و نفس میکشم.
نشت هماندیشی بانوان خیر سلامت با حضور دکترشهریاری دبیر مجمع خیرین سلامت کشور، بسیار ارزشمند بود و نازنین هم همراه مادرش به این نشست آمده بود، با همان ترکیب نحیف و رنجور اماباچشمانی پرازامید.
در پایان نشست مادر نازنین دیگر تاب نیاورد و به دکترشهریاری دردهایش را گفت و قولهایی که از سوی مسئولینی که داده شده بود و انجام نشد.
سه شهروند خیرگچسارانی هرکدام مبالغی را هدیه نازنین کردند وبانویی هم هزینه داروهای تزریقی نازنین را تقبل کردوچه زیبابود لبخند نازنین که دردناکترین رنج رادرنگاهش برای دکترشهریاری به ارمغان آورده بود.
براستی نقش ما به عنوان یک انسان وشهروند درقبال کمک به خانوادههایی از این دست چیست؟؟ که باید نازنینها راحمایت و یاری کنیم.
نظرات