الف.ز
گفتگو با روحانی، مداح، کارگردان سید مهدی حقی:

خانم پروانه معصومی باعث شد به سمت مستند سازی بروم/ای کاش بعضی شعرها را نمی خواندم/ ۹۲ به روحانی رای دادم ۹۶ به رئیسی

گفتگویی خواندنی با روحانی، مداح، کارگردان سید مهدی حقی که ۱۲ سال پیش با هدف تبلیغ از تهران به گوراب زرمیخ کوچ کرد.

خانم پروانه معصومی باعث شد به سمت مستند سازی بروم/ای کاش بعضی شعرها را نمی خواندم/ ۹۲ به روحانی رای دادم ۹۶ به رئیسی

سرویس فرهنگی ۸دی؛ حتما تاکنون روحانی زیاد دیده اید، مداح هم زیاد دیده اید، کارگردان هم اگر از نزدیک ندیده باشید حتما در رسانه ها به وفور  مشاهده کرده اید، اما می توانم قول بدهم کم پیش آمده یا اصلا پیش نیامده که یک روحانی که مداح باشد و کارگردانی هم بکند دیده باشید.

امروز خبرنگار ۸دی گفتگویی خواندنی داشته است با سید مهدی حقی روحانی مستقر در شهر گوراب زرمیخ که ۱۲ سال پیش از تهران به اینجا کوچ کرده و با تاسیس یک هیات به نام ” بنت الحیدر ” شروع به تبلیغ کرده است، در این بین با خانم پروانه معصومی آشنا شده و کارگردانی را هم شروع کرده.

خبرنگار هشت دی: آیا مداحی برای شما یک حرفه است یا یک هنر است مثل خوانندگی یا چیز دیگری است؟ البته حرفه و هنر بودن بذات بد نیست، حرفه هم می تواند برای خدا باشد.

از آنجایی که من مشغول کارهای دیگه ای هم هستم که غیر این حیطه است به همین دلیل مداحی را دینی به گردن خودم می بینم که هم از ناحیه سیادت و هم از ناحیه شیعه بودن که یک جوری تنور ماه محرم امام حسین را داغ کنیم و مداحی و ذاکر بودن را چیزی به غیر از عشق به امام حسین نمی بینم،

خبرنگار هشت دی: آرزوی شما در عرصه ی مداحی چیست؟ نقطه ایده آلی برای خود تصور می کنید یا خیر؟ مثلا آرزوی بعضی ها مداح اصلی روز عاشورا در کربلا بودن است.

اتفاقا یکی از آرزوهای من این بود که یک روزی بشود بتوانم در کربلا بخوانم که الان به لطف خدا چند  سالی هست اربعین به کربلا مشرف می شویم و آنجا مداحی می کنیم.

یک قبیله ای در آنجا هست به نام قبیله دیاله عراق که مال کنعان عراق هست، از سه سال پیش ما با رئیس آن قبیله که آقایی به نام شیخ احمد هست بر اثر اتفاقی آشنا شدیم و ایشون هم به خاطر سیادت و ملبس بودن ما، همه ی جوانان قبیله اش را جای دیگر فرستاد و مجموعه ما را در موکب بزرگ خودشان مستقر کرد.

آن چند روزی که آنجا بودیم، هم برای آنها روضه عربی می خواندیم و هم برای ایرانیها روضه فارسی، آنها یک رسمی داشتند که هرساله مرسوم بود و یک روزی را تولیت محترم حضرت ابا عبدالله به آنها اجازه می داد وارد حرم بشوند، یعنی از ورودی حرم وارد می شوند و از بین الحرمین عبور کرده و از جایگاه حضرت عباس خارج می شوند،  خلاصه توفیق شد در روز اربعین و یکی دو روز قبل از اربعین بتوانیم آنجا روضه بخوانیم و اینجوری بود که الحمدالله آرزوی ما برآورده شد.

خبرنگار هشت دی: پدیده حسادت در میان مداح ها چگونه است؟ آیا تاکنون شده به مداح یا مداحی کسی حسادت کنید؟ یا بهکسی غبطه بخورید؟ 

هر کسی می‌داند با تفکر و ذاتیتی که دارد، من یادم هست از بچگی و وقتی کم کم در عرصه مداحی ورود کردیم و وقتی هیات را با رفقا شروع کردیم به یک چیزی رسیدم  و بهم ثابت شد که هرچه در این دستگاه خاکی تر باشی و دست کسانی که نوپا هستند را بگیری آنقدر امام حسین بزرگت می کند که خودت هم فکرش را  نمی کردی، ولی اگر بخواهی در چنین عرصه ای حسادت بکنی، مثلا در یاد دادن یک نغمه، شعر یا دستگاه به کسی حسادت کنی ممکن است حتی همان علمی هم که خودت داری از بین برود.

من همیشه وقتی کسی از من می خواهد یک چیزی به او یاد بدهم احساس می کنم اگر حسادت به خرج دهم و به او یاد ندهم که مبادا از من سر تر شود، ممکن است همان برکتی کمی هم که به انسان شده و آن لطفی که من شده است برداشته شود.

 

 

خبرنگار هشت دی: آیا تا کنون به خارج شدن از شهر یا استان خود فکر کرده‌اید؟ به اینکه در جای دیگر ممکن بود موفق تر یا مشهورتر می‌شوید؟ آیا تا حالا از شما دعوت کرده‌اند خارج استان؟

من حدود ۱۲ سال پیش در تهران که زندگی می کردم یک هیاتی راه اندازی کردیم، این را هم بگویم ما اصالتا اهل همین منطقه هستیم و به خاطر موقعیت کاری پدرم به گیلان برگشتیم، قبل از اینکه به گیلان بیاییم در همان سن ۱۳ ، ۱۴ سالگی با پول تو جیبی بچه ها یک هیاتی در تهران راه انداختیم، یادم هست یک خانه ی خالی بود و می خواستیم آن را در ایام  محرم اجاره بکنیم که در نهایت صاحب خانه آن محل را رایگان در اختیار ما گذاشت  و پول از ما نگرفت.

هیات و جلسات هفتگی در تهران یک وابستگی در ما ایجاد کرده بود، به همین دلیل وقتی آمدم اینجا دیدم که در گوراب زرمیخ جلسه هفتگی و روضه نبود و با یک سری از دوستان دوران دبیرستان شروع کردیم پایه این هیات را گذاشتیم و بعد جلسات هفتگی را به صورت مداوم برگزار کردیم، جلسات رسمی را هم نزدیک ۷ سال است در ایام محرم و فاطمیه برگزار می کنیم.

در پاسخ به این سوالتان که آیا دوست دارم بروم باید بگویم که خیلی از مواقع در سالهای گذشته دوست داشتم بروم و خارج استان هم برنامه داشته باشم ولی اکثرا این برنامه ها ایام محرم است و هیچ موقع دلم نمی آید این بیرقی را که با هم بلند کردیم در ایام محرم بیرقش بلند نشود و همچنین نمی‌روم تا خدایی نکرده برای بعضی ها سوء تفاهم پیش نیاید که این سید مهدی را ما در این هیات و دیار بزرگ کرده ایم و حالا که اندکی آوازه کسب کرده و پنج نفر شناختنش به خاطر پول و شهرت رفت، به همبن دلایل سعی دارم زیر همین بیرق خانم حضرت زینب(س) در گوراب زرمیخ نفس بزنم.

این را هم بگویم چند بار شده که به ما خارج از استان پیشنهاد بدهند، یکبار اراک، یک بار اصفهان، یکبار هم تهران پیشنهاد شد، هم مبالغ بالا بود و هم آدمهای بزرگی پشت آن هیات ها بودند اما تنها چیزی که من را نگه داشت این بود که این شور و این وحدت بین امام حسینی ها در این شهر بهم نریزد و علم امام حسین بالا برود.

خبرنگار هشت دی: تا کنون چندبار شده که روایتی بخوانید یا مداحی انجام دهید که بعدها به هر دلیلی موجب دردسر برای شما شده باشد؟ سبک تقلیدی باشد یا روایت غلطی باشد یا مداحی شما اشعار سبکی داشته باشد؟

بله، چند سال پیش یادم هست یک برنامه ای در رشت دعوت شدم که پخش تلوزیونی هم داشت البته بعدش سر یک قضیه ای بهم خورد، وقتی که برای جلسه معارفه رفتیم، آن دوستانی که در آن جلسه بودند و از ما مصاحبه گرفتند به من کلیپ هایی را نشان دادند از سالهای قبل که در مورد مسائلی بود که امروز ایراد می گیرند یک سری ها به آن، خلاصه این ها را برای ما گذاشتند و گفتند که آیا قرار است باز هم از این سبک ها و شعر ها بخوانید و خلاصه این اولین بار بود که دردسر شد و من پشیمان شدم که ای کاش اون کارها اجرا نمی شد یا حداقل رسانه ای نمی شد.

البته این را هم بگویم من از آنجایی که نزدیک ۱۲ سال است طلبه هستیم، مردم هم انتظار بالایی از یک روحانی دارند، به همین دلیل از همان اول سعی کردیم از یک مقتلی که سندیت خوبی داشته باشد استفاده کنیم، و هنوز هم نگاه می کنم می بینم روضه هایی که در آن سالها خوانده ام سندیت معتبری دارد و کسی نمی تواند بگوید این روضه شما سندش معتبر نیست یا مقتل موجهی نیست الحمدلله از این نظر خوب کار کرده ایم.

البته متاسفانه برخی بی سلیقگی ها در روضه خوانی زیاد است، متاسفانه بعضی مواقع آدم در یک جلسه ختمی می نشیند و یکدفعه می بیند مداح دارد روضه ی باز می خواند، خوب مداح باید این را درک بکند که کجا چه روضه ای بخواند، یکدفعه شما می بیند همه به حالت عادی ایستاده اند و یا همهمه است و کسی به روضه توجه نمی کند و اینجاست که من معمولا بلند می شوم و می روم از مجلس.

 

 

خبرنگار هشت دی: چه انتقاداتی به پامنبری‌های اصلی خود دارید؟ تا حالا شده از دست آنها عصبانی شوید؟ اقدامی هم کرده‌اید؟

الحمدالله مستمع های ما خوب هستند ولی خوب در هر هیاتی بچه هایی هستند که بعضی کارهایی که نباید را می کنند، ما هم این را می گذاریم پای شوری که در هیات و روضه و آن جنب و جوشی که در جوانی هست و می خواهند آن را تخلیه کنند.

بارها شده بچه ها یه وقت کسی را می بینند یک حرکتی می بینند یک مارک لباسی می بینند و بلافاصله شروع می کنند به خندیدن، خاطرات زیادی هم دارم اما قابل بیان نیست ( بعد از چند دقیقه فکر کردن حاضر نشد خاطرات پامنبری های خود را بگوید و فقط گفت نه قابل نوشتن نیست)

بگذارید حالا که نمی شود این خاطرات را گفت یک خاطره تاثیر گذار برایتان تعریف کنم، همیشه فکر می کردم که فقط یک خلبان یا یک پلیس می تواند الگوی بچه ها باشد، چند سال پیش برای یک روضه خوانی و مداحی  در یک مراسم برای مجموعه مژدهی رشت دعوت شدیم، بعد از اتمام دهه یک سری به آسایشگاه زدم، در بین آنها چند ساعتی ماندم، دیدم عده ای بچه آمدند و گفتند ما دوست داریم وقتی بزرگ شدیم روضه خوان و مداح بشویم، به این نتیجه رسیدم اگر انسان بخواهد در یک مسیری مستحکم بایستد، با این که در کارش هیچ شهرت خاصی هم نباشد می تواند الگوی بچه ها بشود.

خبرنگار هشت دی: تا حالا شده که سیاسی بخوانید؟ البته سیاسی خواندن به خودی خود نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست. به هر حال شده که سیاسی بخوانید ؟

دو سال پیش یادم هست در مورد قضیه منا یک شعری را بچه های مازندران یا اصفهان برای ما آماده کرده بودند و خیلی هم جواب داد و بسیاری از سیاسیون و خیلی از دوستان که تمایلی به سبک های جدید نداشتند خوششان آمده بود، یادم هست حتی در دسته دمام زنی که اصلا ربطی به آن نداشت و اصلا به سبک و سیاقش نمی خورد گفتند آن را بخوان و آنقدر اصرار کردند تا من آن را در آن دسته خواندم البته بعد از چند لحظه متوجه شدم که دمام زن ها دارند قاطی می کنند و بعد از اینکه با چشم غره آنها مواجه شدم کلا سبک را عوض کردم.

ما اعتقاد داریم اگر یک مسئله ای مثل قضیه منا یا شهدای مدافع حرم پیش بیاید باید وارد عمل شد چون مردم می پذیرند، اما اگر بخواهیم خودمان را وارد مسائل و مداخلات سیاسی بکنیم ممکن است شانیت جلسه از بین برود چون ما هنوز به این حد نرسیده ام که در مستمع جا بندازیم که فکر نکند مثلا ما از جایی پول گرفته ایم و این حرف ها را می زنیم، یک وقتی قضیه ای مثل منا و شهدای مدافع حرم هست چون یک مسئله مردمی است و مثلا مردم شهید داده اند خودشان، می شود ورود کرد اما به برخی از مسائل نمی شود ورود کرد.

خبرنگار هشت دی: بعد از ازدواج موفق تر شدید یا ضعیف تر؟ دردسرهای زندگی با یک مداح چیست؟

اتفاقا من اکثر این موفقیت نسبی خودم را مدیون همسرم هستم، و حس می کنم همه ی این ها از برکت ازدواج بوده.

در خصوص دردسرهای زندگی باید بگویم این مسئله همیشه یک دغدغه برای من هست و بعضی مواقع که خودم را جای همسرم می گذارم می بینم واقعا با چنین آدمی زندگی کردن خیلی سخت است، یک وقت جلسات هفتگی هست باید بروی، یگ وقت جلسات استانی دعوت می شوید و باید بروید، یک وقت هست باید ایشان را چند روزی بگذاری خانه اقوام یا تنها در خانه و بروی.

یک بحثی هم هست بحث ایام محرم، شما حساب بکنید از ده روز قبل از ایام محرم برنامه های غذایی عوض می شود، یا در ایام محرم از ساعت ۹ صبح جلسات من شروع می شود، ساعت ۲ میرسم خانه برای نهار، بعد آماده سازی شعر و منبر و بعد از اذان هم یکسره منبر و مداحی تا ۱ شب، حالا با این همه خستگی تازه باید بروی خانه، شما تصور بکنید با چنین آدمی چطور می شود ساخت، واقعا یک عزم واقعی می خواهد.

به همین دلیل خیلی از مواقع وقتی می شنوم یک مداحی با همسرش به اختلاف برخورده یا خدایی نکرده طلاق گرفته، یکی از علل اصلی اش همین هست، زن یک مداح باید آنقدر استقامت داشته باشد که بتواند تحمل کند.

از طرف دیگر فرض کنید ایام محرم بسیاری از خانم ها برای جلسات تماس می گیرند و می گویند باید شما بیایید، خوب یک حس زنانه ای در زن هست که برایش تحمل این مسائل سخت است، یا مثلا در فضای مجازی بعضی ورود می کنند و تعریف و تمجید می کنند و این باعث حساسیت خانم می شود و این خانم باید اینقدر ظرفیت و تحمل داشته باشد که فقط شوهر را در خانه راه بدهد.

 

 

خبرنگار هشت دی: می توانم بپرسم در انتخابات ها به چه کسانی رای داده اید؟

اولین انتخاباتی که یادم می آید من در تهران بودم، مشغول گشت و گذار با رفقا بودم، یک ستاد بزرگی را دیدیم و رفتیم صحبت بکنیم، بعد از آنجا آمدیم طبقه پایین همان ساختمان دیدیم یک عکس سیاه و سفید از آقای محمود احمدی نژاد خورده است، یادم هست وارد ستاد شدیم و صحبت کردیم که آنها گفتند ایشان فقط ستاد مردمی دارد.

کنار منزل ما یک مغازه ای بود همان را گرفتیم، چون هزینه هم نداشتیم حتی برای خرید طناب، بچه ها ملحفه می آوردند و روی آن عکس ها را می چسباندند، آن زمان به ما می گفتند که این آقا که پول ندارد برای خودش ستاد بزند چطور می خواهد رای بیاورد، و آن سال ایشان رای اورد و در اولین تجربه انتخاباتی به هدف خودمان رسیدیم.

سال ۸۸ هم به آقای احمدی نژاد رای دادم، من وقتی اسم سال ۸۸ می آید یاد آن فتنه می افتم، یادم می آید سمت ورزشگاه عضدی رشت شلوغ شده بود و ما آن موقع در خوابگاه خوزه مهدوی رشت بودیم، که از حوزه ای که داخل بازار بود صدای تکبیر بلند شد، پرسیدم چه شده گفتند اغتشاش شده.

از فتنه ۸۸ این یادم هست که با بچه های طلبه ورود کردیم، آن صحنه ای که جلوی دانشگاه علوم پایه شعار می دادند، یادم هست مدیر کل وقت آقای پور عیسی بود، خلاصه با خیلی از دوستان شروع کردیم و رفتیم در جبهه دوستان بسیجی و هیاتی، در بین آن ها بودیم که گاز اشک آور زده شد و تر و خشک را با هم سوزاند.

اغتشاش گران می خواستند یک ساختمانی را داخل کوچه نزدیک علوم پایه آتش بزنند که دوستان یگان آمدند و اشک آور زدند و خلاصه به همه ی جمعیت گرفت، من هم اصلا نمی دانستم باید چکار کنم، دوستان یک کاغذی آتش زدند و یک دوده ای خورد تا اینکه چشمانمان باز شد.

سال ۹۲ هم به آقای روحانی رای دادم، من به ایشان رای دادم چون دوست داشتم یک روحانی قوی که ورود کرده بود و جمله های زیبایی هم می گفت رای بیاورد، یکی از دلایل اصلی من در واقع روحانی بودن ایشان و در لباس مقدس پیغمبر بودن ایشان بود و دوست داشتم یک روحانی رئیس جمهور کشورم بشود.

سال ۹۶ به آقای رئیسی رای دادیم، با تفکرات ایشان موافق بودیم و اینکه از دور هم ارتباطات دورادوری با آستان قدس داشتم و به همین واسطه به ایشان رای دادیم و ستاد هم برای ایشان زده بودیم اما خب نتوانستیم موفق شویم و رای بیاوریم.

خبرنگار هشت دی: آیا اصولگرا هستید یا اصلاحطلب؟ یا راه سومی را می پسندید؟ 

ما نه اصولگراییم و نه اصلاحطلب، ما نگاه می کنیم ببینیم ولایت چه می گوید، ما شیعه بودن خودمون را از این می دانیم که پا در جای پای ولی بگذاریم و فکر می کنم اگر آدم زیاد خودش را وارد چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا بکند از اصل ولایت دور می شود، به همین دلیل سعی می کنم در مسیر ولایت حرکت کنم و زیاد هم به اطراف گرایش نداشته باشم.

خبرنگار هشت دی: شغل اصلی شما چیست؟ آیا از طریق مداحی امرار معاش می کنید یا شغلی دارید؟

این سوالی است که بعضی مواقع برای خودم هم پیش می آید، واقعا نمی دانم از کدام راه زندگی ام می چرخد، فقط می دانم که این عنایت امام حسین(ع) است، بعضی مواقع که حساب می کنم این خرج ها در ماه یا در سال شده، با هرچیزی حساب می کنم می بینم نمی شود.

البته من هم روحانی مستقر سازمان تبلیغات هستم، هم مسئولیت فرهنگی در شهرداری دارم، هم چند سالی است که مستند سازی می کنم و منبر و مداحی هم خلاصه هست.

این را هم اضافه کنم که من یک دستگاه خانه در رشت دارم و یک ماشین پژو پارس، در گوراب زرمیخ هم در خانه عالم زندگی می کنم.

خبرنگار هشت دی: چه شد که مداح شدید؟ از بچگی می خواستید مداح شوید یا آرزوی دیگری در سر داشتید؟

همیشه مادرم آرزو داشت یکی از پسرانش مداح بشود و یکی از پسرانش هم روحانی بشود، خلاصه اینکه علاقه ای در ما بوجود آمد و از بچگی شروع کردیم به مداحی، بزرگتر که شدیم گفتیم وارد حوزه هم می توانیم بشویم، و این گونه هر دو آرزوی مادرم هم برآورده شد.

من حتی شعر اولین مداحی ام یادم هست، که همان هم برای ما دردسر شد، این مداحی در تهران بود در اسلامشهر و در هیات بنت الحیدر، چنین مضمونی داشت: چشمای خیس و بارونی که خیلی حساسه.. همش به فکر دیدن ضریح عباسه..دل من غصه نخور ابوفاضل مهربونه.. یه روزی این قدم ها رو به کربلا می رسونه.. و ما رو رسوند به کربلا.

البته من هم منبر می روم و هم مداحی و این خیلی مشکلات را پدید می اورد، این را هم بگویم که برای مجالس ختم مداحی نمی کنم و اعتقاد دارم که روضه خوانی فقط باید برای امام حسین باشد و حتی وفتی از من درخواست می کنند بروم و روضه امام حسین در مجالس ختم بخوانم نمی روم چون به هر حال یک صاحب عزایی نشسته و انتظار دارد.

من در ایام محرم تنها  جایی که زسمی و با لباس شخصی مداحی می کنم هیات بنت الحیدر هیات خودمان هست و بقیه جاها برای سخنرانی می روم، البته یک حسینیه هم در گلشهر صومعه سرا هست که از بچگی و زمانی که هنوز ملبس نشده بودم صبح ها برای روضه می رفتم، و آن هنوز به همان روال هست هنوز آنجا می روم.

 

 

خبرنگار ۸دی: یه مقدار راجع به مستند سازی های خودتان توضیح دهید و چه شد که به این سمت رفتید:

حدود ۴ سال پیش با خانم پروانه معصومی آشنا شدم، برای کاری که قرار بود بدهیم برای یک جشنواره رفتیم که نظر ایشان را بگیریم، همین باعث ایجاد یک ارتباط خانوادگی شد و یک صحبتی بین ما شد که کار مستند میرزا را درست بکنیم، نزدیک دو سال پیش این کار را با خانم معصومی شروع کردیم به عنوان کمک و دستیار، کار مستند را شروع کردیم، تهیه کننده و کارگردان کار ایشان بود.

بعد از اتمام اون کار من شروع کردم به نمایشنامه نویسی، وقتی اینها را به خانم معصومی نشان دادم، ایشان استقبال کردند، بنده هم از ایشان پرسیدم که اگر من ورود بکنم در این عرصه شما کمکم می کنید و ایشان هم موافقت کردند و من شروع کردم، واقعا هم ایشان مثل یک مادر همه ی تجربه های خودش را در اختیار ما گذاشت و حتی پیش می آمد وقتی در فیلمبرداری گیر می کردیم ایشان با اینکه بعضی ساعات روز را اصلا بیرون نمی آیند به خاطر کمک به من بیرون می آمدند و در جاهایی مثل ماسوله و مکانهای ییلاقی حضور پیدا می کردند.

 

اسم این کار “سفیر شهر تاریخی” است، این مستند داستانی در خصوص یک روحانی و مشکلاتش در تبلیغ در روستاهاست، مثلا همسران روحانی ها وقتی از امکانات رفاهی خود می گذرند و می آیند در روستا با ما زندگی می کنند واقعا یک لطف بزرگی می کنند و سهیم هستند در این تبلیغی که یک روحانی انجام می دهد.

من می خواهم در این مستند از سختی ها و مشکلات زندگی روحانی ها در روستا صحبت کنم و  همچنین عملکردشان را هم نشان بدهم، این کار در شهر ماسوله با محوریت ” امامزاده عون بن علی” انجام گرفته و زندگی یک روحانی که برای تبلیغ وارد این شهر می شود و اتفاقات عجیبی که برای او اتفاق می افتد را نشان خواهیم داد، انشالله هم قرار است این کار در شبکه های سراسری پخش شود.

در ابتدا قرار بود با همکاری سازمان هنری رسانه ای اوج این کار ساخته بشود اما نشد، به همین دلیل قرار شد با امور پژوهی سازمان تبلیغات تهران که کار ” از لاک جیغ تا خدا ” را ساخته اند همکاری بکنیم.

مستند دیگری هم در دستور کار داریم به نام ” پاهای حنا بسته” و یک مستند هم در مورد ” زائرین اربعین” که امیدواریم تصویر برداری هایش در اربعین همین امسال انجام بگیرد انشالله.

کلام آخر:

خدا کند همانطور که در دنیا امام حسین(ع) به ما اعتبار و آبرو داد ، انشالله روز قیامت هم جزء کسانی باشیم که در باب الحسین امام حسین دور امام حسینی ها جمع شویم و به هدف اصلی مان برسیم.

انتهای پیام/

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه