هفتِ «سینمانروها»؛ چرا هفت افخمی در مسیر درستی است؟

این اولین‌بار است که مدیری فرهنگی برای پاسخگویی در قبال عملکردش اینچنین به گفتگویی صریح روی آنتن دعوت می‌شود و ظاهرا راه فراری هم از آن ندارد.

هفتِ «سینمانروها»؛ چرا هفت افخمی در مسیر درستی است؟
به گزارش ۸دی، «هفت»ِ گبرلو، در طول چند سال پخشش از تلویزیون، تقریبا هیچ‌گاه نتوانست بحثی جدی در فضای سینمایی ایران به راه بیندازد. هیچگاه موفق نشد برنامه‌ای «جذاب» برای مخاطب باشد. مخاطب عام هیچگاه شاهد گفتگویی صریح و چالشی و دیدنی از هفتِ گبرلو نبود و مخاطب نخبه نیز نمی‌توانست دغدغه‌های جدی‌تر سینمایی‌ش را در آن بیابد. هفت در زمان گبرلو در اتفاقی قابل تامل برای جذب مخاطب بیشتر رویکردهایی کاملا زرد داشت اما درعین حال بی‌مخاطب بود و بی‌بازخورد، و در نهایت مخاطب سری اول هفت را هم به یک‌دهم کاهش داد.
این البته خواسته‌ی مدیرانِ آن روز رسانه‌ی ملی بود. برنامه‌ای که پخش آن به هیچ‌کس برنخورد. هیچ ابراز نارضایتی از سمت هیچ فرد و دسته و گروه و طیفی به مدیران سازمان ابراز نشود و در ظاهر همه خوشحال باشند و راضی. اما خب احتمالا خودشان هم می‌دانستند که عدم واکنش به چنین برنامه‌ای از رضایت نیست، از دیده نشدن آن است.
«هفت»ِ جیرانی اما به دلیل سابقه‌ی مجری-سردبیرش، در انتخاب رویکردهای درست ژورنالیستی موفق‌تر بود و پربیننده‌تر و همچنین پربازخوردتر. جیرانی می‌توانست با گفتگوهایش هم مخاطبان بیشتری را پای برنامه‌اش بنشاند، هم برنامه‌ و مباحثش را تبدیل به یکی از سوژه‌های اصلی رسانه‌ها کند.
اما با وجود این تفاوت عمده در سری اول و دوم هفت، آنها یک ویژگی مشترک مهم داشتند که تفاوت اصلی‌شان با سری سوم هفت؛ «هفت»ِ افخمی، هم هست. فصل مشترکی که باعث می‌شد آن دو برنامه با تمام تفاوت‌های ساختاری و محتوایی‌شان هردو برنامه‌های بدی باشند و سری سوم «هفت»، یک برنامه خوب سینمایی اما با اشکالات ساختاری قابل رفع.
تفاوت بزرگ دو سری اول هفت با برنامه‌ی فعلی- که از قضا مشکل بسیاری از رسانه‌های تخصصی سینمایی ایران هم هست- این بود که گبرلو و جیرانی هردو برخلاف ذات برنامه‌ای تلویزیونی برای مخاطب عام، به جای آنکه هفت را تبدیل به تریبونی برای بیان و پیگیری مطالبات «مردم» از سینما کنند، آن را تبدیل کردند به تریبون اهالی سینما برای بیان نظراتشان خطاب به حداکثر یک میلیون مخاطب سینماروی ایران.
به یاد بیاورید که هفتِ جیرانی هم تمام صراحتش در مقابل گروه خاصی از سینماگران بود و در بسیاری از مواقع، از جمله؛ هنگام حضور یک مدیر سینمایی، همان لحن رپرتاژی و آرام و خنثی را به خود می‌گرفت که برنامه‌ی گبرلو همواره و در تمام لحظات از آن برخوردار بود. هرچند هفت جیرانی حداقل در بخش نقدفیلم منتقدی داشت که در ظاهر سمت مخاطب ایستاده بود نه فیلمساز، و همین آن برنامه را برای مخاطب عام جذابتر می‌کرد.
این- فارغ از تمام معایب و محاسن دیگر که همگی قابل بحث‌اند- بزرگترین تفاوت هفتِ افخمی با دوسری پیشین است. او به درستی درک کرده است که ذات چنین برنامه‌ای- مانند هر رسانه دیگری- پیگیری مطالبات مردم/مخاطبان از سینماست، نه در اختیار قرار دادن تریبونی به سینما برای بیان حرف‌های تکراری مدیران و بسیاری از سینماگران. افخمی حداقل این را فهمیده است که نباید به یک میلیون سینماروی ایرانی دلخوش کند و به آنها چشم بدوزد، بلکه باید حرف بیش از هفتاد میلیون «سینمانرو»یی را به گوش مدیران و سینماگران برساند که به «فیلم دیدن» و «سینما رفتن» علاقه دارند، اما وضعیت فعلی سینما انگیزه‌ای برای هزینه کردن و وقت گذاشتن آنها برای دیدن آثارش را ایجاد نمی‌کند.
این روزها حاشیه‌های جدل‌ ایوبی- افخمی یکی از بحث‌های اصلی سینمای ایران است. فارغ از بحث‌های حاشیه‌ای و زرد حولِ این ماجرا، این از آن جاهایی است که تفاوت برنامه‌ی افخمی با دو سردبیر قبلی به خوبی مشخص می‌شود. در هفتِ جیرانی با تمام صراحت و جسارت ظاهری‌ش هیچگاه شاهد گفتگوی چالشی یک مدیر و پاسخگویی‌ش در قبال عملکردش نبودیم، گبرلو هم که اساسا توان و تصمیم چالش با هیچ‌کس در سینمایی ایران را نداشت. این برای اولین‌بار است که مدیری فرهنگی برای پاسخگویی در قبال عملکردش اینچنین به گفتگویی صریح روی آنتن دعوت می‌شود و ظاهرا راه فراری هم از آن ندارد. مدیری که سیاست اصلی‌ش در سینما حمایت از آثار محفلی روشنفکران و گسترش سینمای غیرمردمی است، درست در نقطه مقابل هدف درستی که افخمی دنبال آن است؛ «بازگرداندن عامه‌ی مردم به سینما». و این برگ بنده‌ی هفت جدید است.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه