پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
منجی بنی اسرائیل پادشاه جهان می شود/ آزادی بشریت در گرو نابودی “حلقه” دینی و اسلامی جهان+ تصاویر
این مجموعه فیلمها اقتباسی از کتاب های هابیت و ارباب حلقه ها نوشته ج. ر. ر. تالکین بوده و البته متناسب با نوع قصه و اقتباسی بودن داستان توازن کامل نداشته و تغییراتی زیرکانه در نماد گرایی روند داستان توسط کارگردان اعمال شده است.
به گزارش سرویس سینمایی ۸دی، در راستای نقد سه گانه های پیتر جکسون در قسمت قبل به نقد و بررسی فیلم هابیت/The Hobbit 2014 ساخته کارگردان صاحب نام هالیوودی پرداختیم و در این قسمت به سه گانه ای دیگر از این کارگردان خواهیم پرداخت، فیلمی که گرچه ادامه داستان هابیت است اما قبل از آن تولید شده است.
این مجموعه فیلمها اقتباسی از کتاب های هابیت و ارباب حلقه ها نوشته ج. ر. ر. تالکین بوده و البته متناسب با نوع قصه و اقتباسی بودن داستان توازن کامل نداشته و تغییراتی زیرکانه در نماد گرایی روند داستان توسط کارگردان اعمال شده است.فیلم سینمایی ارباب حلقه ها/ ۲۰۰۳ The Lord of the Rings در ژانر ماجرایی و علمی تخیلی هم از این قضیه بی بهره نبوده است.
نویسنده معروف انگلیسی جی. آر. آر. تالکین است در قسمت قبل مورد بررسی کوتاه هویتی قرار گرفت تا محتوای فیلمها را برایمان قابل درک تر کند.
در فیلم هابیت شاهد این بودیم که دروف ها به کمک هابیتی کوچک به نام بیلبو موفق می شوند که سرزمین خود را پس بگیرند که در روال این داستان بیلبو به طور اتفاقی حلقه قدرت سائرون، پادشاه شیطانی منطقه خطه میانی را پیدا می کند و از موجودی عجیب می رباید که در واقع اشاره کوچک به این داستان در حقیقت درون مایه اصلی همه ی این سه گانه های پیترجکسون را شامل می شود چرا که داستان ارباب حلقه ها تمام به موضوع حلقه ها می پردازد و آن حلقه قدرت و شیطانی از بیلبو به برادر زاده اش فرودو می رسد.
در فیلم سینمایی ارباب حلقه ها سائرون قدرت خود را افزایش می دهد اما برای اینکه بتواند کاملا خطه میانی و کل جهان را تصرف کند نیاز به آن حلقه قدرت دارد و در تکاپو است تا آن را به دست آورد و از طرفی فرودو ، دوستانش به همراه دیگر افرادی که در جبهه خوب ماجرا هستند سعی در نابودی حلقه دارند که فقط در آتش کوهی امکان پذیر است که از آنجا ساخته شده است.
نقد فنی فیلم:
فیلمنامه و روند قصه ارباب حلقه ها بر خلاف هابیت دارای جذابیت و رابطه علت معلولی منطقی تری بوده و فارغ از کشش های بیخودی و پراکندگی در قصه گویی بود.
دکوپاژ فیلم بسیار دوره ی سخت و نفس گیری را طی نموده است که شاید خستگی کار باعث سریع تر شدن و بریده بریده شدن قسمت سوم فیلم شده است.
پایان بی منظور از ضعف های فیلم است و مشخص نیست که به چه دلیل پایان باز برای آن انتخاب شده است با اینکه هدف رسیدن به جهانی با آرامش بود اما تفاوتی و آرامش چشمگیری در قبل و بعد از نابودی سائرون مشاهده نمی شود و شاید منظور کارگردان این بوده که سائرون مشکل اصلی دنیای کنونی نبوده است و با توجه به پایان باز، این قصه در دنیای واقعی و نه بر روی پرده نقره ای ادامه دارد.
به مانند هابیت نیز در استفاده از جلوه های ویژه بصری و انیمیشنی، vfx،طراحی صحنه و سیستم فیلمبرداری تقریبا نقطه های مشترکی دارند با این تفاوت که در ارباب حلقه ها از دکور و گریم های بیشتر و پیچیده تری استفاده شده است.
موسیقی فیلم هم که در نوع خود بی نظیر است و دارای ملودی های بسیار عمیق و ماندگاری در تاریخ سینما محسوب می شود.
همانطور که در تصویر می بینید نحوه ساخت موسیقی فیلم ارباب حلقه ها بسیار حساب شده است
نقد محتوایی فیلم:
فیلم سینمایی ارباب حلقه ها یکی دیگر از فیلمهای ساخته شده در جهان هالیوودی است که به موضوع آخرالزمان و نبرد پایانی جبهه حق و باطل در ژانرهای تخیلی اشاره می کند.
گرچه سبک و صحنه آرایی این فیلم بیشتر مناسب سنین نوجوان و جوان طراحی شده است اما با اینکه داستان تخیلی را روایت می کند منتهی در پی القای قوانین و چهارچوب های اعتقادی مکاتب اسلام هراسانه جهان غرب است که نه به طور واضح و شفاف بلکه با ارائه کدها و مفاهیم لایه ای سعی در گسترش این مفهوم دارد که با شکافتن و ریزتر شدن بر روی همین کدها و نمادهای گنجانده شده در فیلم به مضامین اصلی و اعتقادی ذهن نویسنده و کارگردان فیلم پی خواهیم برد.
در این فیلم شاهد نبرد دو جبهه هستیم که توسط فیلم یکی از آنها دشمن و دیگری حق معرفی می گردد. با بررسی کدهایی که فیلم و کارگردان به مخاطبان عرضه می دارد به مفاهیم قابل تاملی می رسیم.
خصوصیات جبهه حق:
-در جبهه حق هابیت ها حضور دارند که در داستان هابیت حامی قومی بوده اند که قصد پس گرفتن سرزمین خود را داشتند که در نقد قبل، آنان را به اسرائیل امروزی تشبیه کرده بودیم.
-همینطور افراد دیگری که در جبهه حق حضور دارند شبیه به قوم یهود هستند، مثلا کارکتر گاندوف که چوب دستی جادویی او همیشه همراهش است شبیه به حضرت موسی(ع) طراحی شده و البته چوب دستی آن شبیه به کارکردهای عصای حضرت موسی(ع) است.
– افرادی دیگری هم حضور دارند با گوشهای کشیده و توانایی هایی که شبیه به اجنه هستند و الف نامیده می شوند اما چیزی میان آدمی و اجنه طراحی شده به عنوان یک الگو و مخلوقی برتر ؛ منتهی برتری این افراد شبیه به نظریه اومانیسم است.
از آنجایی که این مخلوقات همیشه در میان درختان تنومند و جنگلها زندگی می کنند در واقع کنایه به قضیه درخت زندگی است که مورد اعتقاد کابالیست هاست.
درخت زندگی از داستان آدم و حوا می آید و معتقدند که تفاوت انسان و خدا تنها در علمی است که در آن درخت بوده و شیطان قصد داشت تا انسان را به جایگاه خداوندی و جاودانگی برساند که آن قضایا به وقوع پیوست.
و در اینجاست که ارتباط بین عقاید اومانیسم ها و کابالیست ها و این کارکترهای فیلم را متوجه می شویم چرا که حتی در سکانسی از فیلم می بینیم که این افراد در حال هجرت به سرزمینی هستند که در انجا عمری جاودانه خواهند داشت و مسیر حرکتشان از میان درختان است.
-بانویی در میان آنها حضور دارد که بسیار عاقل و دانا است و خصوصیات برتری دارد به نام بانو گالاردیئل/ Galadriel و یا شمشیری شکسته که متعلق به آراگورن پادشاه سرزمین میانه با خصوصیات انسانها است، که نزد آنان مرمت می شود با نام الندیل/Elendil است که همه این نام ها ریشه عبری دارد و با قرار دادن کلمه ایل El در این اسم ها آن ها را شبیه به نام فرشتگان درگاه خداوند می کند!
حال فیلم سعی می کنند آنان را فرشتگانی برتر و جاودانه با خصوصیات انسانها معرفی کند که مسیر آنها از میان اعتقادات اومانیسم و کابالیست ها می گذرد. درواقع برگرداندن چهره حقیقی فیلم به نفع عقاید کارگردان.
-لازم است که یادآوری شود که در فیلم هابیت و در نبردی تن به تن میان این بانو و سائرون نشان داده می شود که بانوی الفی با دیالوگ های دستوری موفق به طرد شیطان و غلبه بر او می شود!
-همچنین در جبهه حق کارکتری به نام گیملی که آخرین بازمانده از نسل دروف ها است، انان را همراهی می کند، دروف هایی که در نقد و بررسی فیلم هابیت به آن پرداخته بودیم!
خصوصیات جبهه دشمن:
-سپاهیان سائرون سال به سال در پی گسترش و فراگیری هستند و در سکانس نبردهایی شاهد حمله های استشهادی که شبیه به عملکرد مسلمانان است در آنها به تصویر کشیده شده است.
-سائرون حلقه هایی می سازد و آنها را به ۳ الف، ۷ دروف و ۹ انسان هدیه می کند و اما با ساختن آن تک حلقه قدرت آنها را فریب داده و دشمن همه آنها می شود.
او از شرق ظهور کرده است و در جنگی توسط همین سپاهیان حق نابود می شود و ناپدید اما دوباره بر می گردد و توسط محافظان سرزمین میانه شکست می خورد و برای دومین بار اما طولانی تر ناپدید می شود و در نهایت برای سومین بار می آید برای تصاحب جهان که در نهایت با نابودی حلقه ، او نیز نابود می شود.
– ۹ انسان او را همراهی می کنند که در حقیقت با دریافت آن حلقه های هدیه داده شده شبیه به ارواح هستند و نازگول نامیده می شوند.
حال با استفاده از کدهایی که فیلم در اختیار مخاطبان قرار می دهد و بررسی کوتاهی که صورت گرفت می توان بار دیگر با رویکرد مفهومی و مضمونی به این فیلم نگاه کرد.
در فیلم ارباب حلقه ها سائرون با آن خصوصیاتی که بیان شد یک غیبت صغری دارد و یک غیبت کبری که ظاهرا کنایه به امام مهدی(ع) می کند و همچنین با چشمی که آن را در راس ملک پادشاهی خود قرار داده است ، قادر بوده که تمام افراد و سوژه ها را در سرتاسر جهان بنگرد بدون ذره ای محدودیت که با توجه به این مورد در فیلم ، و با توجه به احادیث و روایات امامان معصوم(ع) در زمانی که امت مسلمان در زمان غیبت امام مهدی(ع) زندگی می کنند، تمامی اعمال آنها نزد حضرت برده می شود و به تعبیری به ایشان لقب عین الله داده شده است یعنی دیدگاه خدا/ چشم خدا ؛ که حضور چشم و خصوصیات صاحب چشم در فیلم برای ما واضح می شود.
حال جبهه حق که سعی در نابودی این پادشاه را دارد همراه خود نمادهایی از کابالا، یهود، اومانسیم را به یدک می کشد و با یک شخصیت پردازی و صحنه سازی در فیلم این افراد توجیه و کاملا موجه جلو داده می شوند و قصد دارند که زندگی آزاد و آرام را برای مردم به دست آورند.
اما حلقه در فیلم حکایت از چه مفهومی دارد که تمامی کش مکش های داستان بر سر این حلقه کوچک است؟!
در رابطه علت و معلولی مضامین این فیلم و همینطور طبق دیالوگ های ردو بدل شده در روند قصه ، این حلقه متعلق به سائرون(با آن مشخصات) است و تمامی خصوصیات ذاتی خود را در آن گنجانده است و سعی در اغوای دیگران می کند.
در واقع حلقه نماد دین و باورها است. حتی در فیلم قدرت گسترش و ترویج خصوصیات حلقه به دیگران نشان داده می شود به طوریکه در سکانس هایی فرودو سعی در تصاحب حلقه و مجذوب شدنش داشته، همچنین در جنگ اول وقتی می توانستن حلقه را نابود کنند اما پادشاه آن دوره تحت تاثیر روح اغوایی حلقه قرار گرفته و خودخواه و پلیدگونه حلقه را برای خود برداشته که باعث زنده ماندن سائرون می شود. در سکانسی دیگر نشان داده می شود که یک هابیت به طور اتفاقی حلقه را پیدا کرده اما دوستش تحت تاثیر حلقه او را به قتل می رساند و تبدیل به موجودی زشت به نام گالوم می شود.
حال می بینیم که حلقه باعث خبیث شدن همه افراد به جزء صاحب اصلی آن که خود ذاتا خبیث است می شود و اگر حلقه را نماد دین و باورهای اسلامی بدانیم، به طور شفاف توهین کارگردان به جهان اسلام مشخص می گردد.
و جالب اینکه تمام این اتفاقات در منطقه ای به نام خطه میانی رخ می دهد که در حقیقت منظور همان خاورمیانه امروزی با همه فعل و انفعالاتش هست.
نقشه خاورمیانه
نقشه به کار برده شده در فیلم( خطه میانی)
اتفاقاتی که سعی در بازگرداندن دوران پادشاهی است. در واقع حکومتی را که تورین در هابیت موفق به انجامش نشد اکنون با حمایت ها و همراهی همان قوم یهود و الف ها( با ویژگی هایی که بیان شد) و مهمتر از همه تحت رهبری گاندولف(با آن خصوصیات) به سرانجام می رسد که در سکانس پایانی هم تاج پادشاهی از دست گاندولف بر روی سر آراگورن نهاده می شود.
آراگورن هم شخصیتی است که می تواند شفا پخش باشد، مردگان را زنده کند و تمامی اقوام گذشته را که اکنون مرده بودند را تحت فرماندهی خود بگیرد و در نبرد پایانی پیروز گردند ، کسی است که اگر در مقابل سائرون و حلقه قرار بگیرد اغوا نمی شود و در نهایت تمام خصوصیاتی که در قهرمان فیلم هابیت یعنی تورین گنجانده شده بود با تمثیلی از مسیح(ع) ، اکنون به نوعی دیگر در آراگورن معرفی می کند و او را منجی بشریت نشان می دهند که این نکته بارز فیلم است.
از آنجایی که در سالهای اخیر دین اسلام در سرتاسر جهان به خصوص در جهان غرب رو به گسترش است ، این خطر توسط سران هالیوود احساس شده و توانسته اند با بزرگترین ابزار فرهنگی خود یعنی سینما به تولید چنین فیلمهایی دست بزنند که کاملا مضامینی اسلام هراسانه و دین گریز را در خود جا داده است. مفاهیمی که آن را نه به طور واضح بلکه کاملا به طور القایی انجام می دهند تا علاوه بر نشاندن همه ی مخاطبان در پای فیلم خود بتوانند از این طریق بر ضمیر ناخداگاه مخاطبان سلطه داشته باشند.
آنها سعی می کنند هرآنچه که از نظر خود یک باور محسوب می شود را به طور یک سویه و نژادپرستانه به بینندگان فیلمهایشان بقبولانند و باورهای غلط را درست و نیز حقایق جهان را با رویکردهای اسلام هراسانه به طور زشت و نامطلوب نشان می دهند و همانطور که از اسمش پیداست هراس آنان از حقایق حق جویانه و زیبای اسلام به دلیل بَرده بودنشان مقابل شیطان ، در فیلمهایشان نیز قابل رویت است.
همچنین فیلم سینمایی ارباب حلقه ها به دلیل اینکه مضامین اسلام هراسانه خود را در لایه های پنهان فیلم گنجانده است و به طور واضح از آن یاد نمی کند به همین منظور هیچگاه مورد تحریم جهان اسلام هم قرار نگرفته است و برعکس بارها در آن سرزمین ها نیز به نمایش درآمده است.
اما در سالهای اول اکران فیلم مفهومی کاملا متفاوت و ۱۸۰ درجه ای را می رساند به طوریکه این باور پدید آمده بود که آراگورن نمادی از صاحب الزمان است که عمری طولانی داشته و بر همه حکومت می کند، گاندولف نیز حضرت مسیح(ع) است که بعد از مرگش زنده می شود و او را همراهی می کند و در نهایت چشم بزرگ و یا تک چشم که نماد حل حاظر کابالیست ها و شیطان پرستان است به طور واضح نابود می شود.
اما با در نظر گرفتن همه ی این مسائل کاملا به طور واضح در فیلم ارباب حلقه ها کارگردان در مقام بی طرفی خود را قرار می دهد و با وجود نابودی شیطان اما نشان داده می شود که مشکلی رفع نشده و به جاودانگی و آرامشی که در پی آن بوده اند به طور کامل نرسیده اند منتهی با پروژه هابیت این بی طرفی از کارگردان سلب می شود.
آیا این مفهوم دوگانه فریب کارگردانی و قصه سازی کارگردان بوده و یا به طور غیر عمد و از روی ضعف شکل گرفته است؟! مشخص نیست ولی یک نکته مشخص است که از اهداف اصلی و منظور مستقیم کارگردان نبوده است ، به این دلیل که همین مفهوم دوگانه دلیلی شد تا پیتر جکسون در دیگر کاری دشوار که کمتر کارگردانی در جهان دست به آن میزند، پیش نیاز ارباب حلقه ها را به دنیا معرفی می کند که سه گانه فیلم هابیت است و این پیش نیاز است که تمام مفاهیم اسلام هراسانه ارباب حلقه ها را شکل می دهد که بدون هابیت این فیلم یک قصه خنثی جلوه می داد.
واضح است که ضعف مفهومی ارباب حلقه ها فشاری را به کارگردان وارد کرد که سه گانه ای دیگر به نام هابیت را کارگردانی کند چرا که فیلم هابیت روایت اتفاقات قبل از ارباب حلقه ها است و اگر بنا به ساختش بود مسلما از همان ابتدا و به ترتیب ساخته می شد.
حال ارباب حلقه ها به تنهایی یک روایتی است حتی با حالتها و برداشتهایی متفاوت اما اتصال فیلم هابیت به آن کمک بزرگی می کند تا مضمون واقعی و واحد این مجموعه فیلمها به مخاطبان عرضه شود.
البته لازم به ذکر است که تمام این نمادگرایی ها و برداشت ها به طور قطعی و ثابت شده نبوده و فقط از طریق بررسی کدها و مضامین و سابقه ی فیلمسازی که فیلم و کارگردان در اختیار مخاطبان قرار می دهند به این مفاهیم می رسیم.
همچنین این فیلم در نوع خود روایتی جامع از مفاهیم و رخدادهای امروز جامعه است اما برای جلوگیری از طولانی شدن ، برداشتهای مفید و اصلی و مورد توجه فیلم را به نقد و بررسی کشانده ایم و از بررسی دیگر مسائل فیلم صرف نظر کرده ایم.
در مجموع تماشای فیلم های سه گانه هابیت و ارباب حلقه ها با دانستن مضامین درونی آنها و جهت آموزش نحوه فیلمسازی هالیوود ، توصیه می شود.
منتقد: محمد جواد فلاح
نظرات