بی انصافی مسئولین عامل تفرقه اجتماعی

آیا پس از گذشت چهار دهه از انقلاب شرم آور نیست که اطرافیان و نوچه های یک مسئول بدون داشتن کمترین شایستگی بر مقدرات مردم حاکم باشند و بر این استیلا فخر بفروشند؟

بی انصافی مسئولین عامل تفرقه اجتماعی

به گزارش ۸دی، مجتبی یوسفی نژاد در یادداشت خود نوشت:

آیا پس از گذشت چهار دهه از انقلاب شرم آور نیست که اطرافیان و نوچه های یک مسئول بدون داشتن کمترین شایستگی بر مقدرات مردم حاکم باشند و بر این استیلا فخر بفروشند؟ آیا اگر افرادی صرفا به خاطر نسبت خویشاوندی با وکیل و فرماندار و وزیر و … بر منصبی تکیه بزنند می توانیم دم از حکومت عدل بزنیم؟ آیا جز این است که به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام ریشه همه این اختلافات و چند دستگی ها در جامعه، عدم رعایت انصاف علی الخصوص از سوی مسئولین و زمامداران نسبت به مردم و خدا در مورد خود و اقوام و نزدیکان است؟ آیا پس از گذشت ۳۷ سال از آغاز انقلاب هنوز زمان آن نشده تا دست مسئولین و زمامدارانی که عامل اختلاف و چند دستگی در جامعه هستند از مناصب و موقعیت ها کوتاه شود؟

مقدمه

نظام جمهوری اسلامی، که بر پایه قیام و انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ به بار نشست ثمره خون هزاران شهید و مجاهدتهای مردمی است که مهم ترین خواسته آنان تحقق آموزه های اجتماعی اسلام و قرآن و سیره معصومین علیهم صلوات الله بوده است. علیرغم تمامی تلاشهای صورت گرفته در طول سالیان گدشته از انقلاب اسلامی و پیشرفت های بعضا چشمگیر؛ متاسفانه هنوز مشکلات و نارسایی های فراوانی به چشم می خورد که بایستی ضمن قبول و درک این مشکلات، برای درمان و بهبود وضع موجود تلاشی بیش از پیش نمود. این مشکلات نشانگر این است که هنوز تا مقصد که ایجاد جامعه نمونه اسلامی بر پایه عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه فرصت ها است فاصله معناداری داریم.

بدون شک آموزه های امیرالمومنین علی علیه السلام به اعتبار تجربه حکومت و مدیریت جامعه؛ ضمن داشتن تناسب جدی با شرایط کنونی جامعه ما الگوی مناسبی برای یافتن راهکارها و اصول اساسی حکومت و مدیریت خواهد بود. عهدنامه مالک اشتر بیانگر مطالب و رهنمودهای جدی در این زمینه است. در این مجموعه مقالات به فراخور حال، برخی از این موضوعات و اصول برای تدبر بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

انصاف در عهدنامه مالک اشتر

نسبت‏ به خداوند و نسبت ‏به مردم از جانب خود،و از جانب افراد خاص‏خاندانت،و از جانب رعایائى که به آنها علاقه مندى،انصاف به خرج ده!که‏اگر چنین نکنى ستم نموده‏اى!و کسى که به بندگان خدا ستم کند،خداوند پیش‏از بندگانش دشمن او خواهد بود.و کسى که خداوند دشمن او باشد دلیلش راباطل مى‏سازدو با او بجنگ مى‏پردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند.(و بدان!)هیچ جیزى در تغییر نعمتهاى خدا و تعجیل انتقام و کیفرش،از اصرار بر ستم سریعتر و زودرس‏تر نیست.چرا که خداوند دعا و خواسته مظلومان را مى‏شنود و درکمین ستمگران است.

حضرت در این بخش به رعایت انصاف نسبت به خدا و مردم از جانب مسئول و کارگزار جامعه اسلامی در سه فصل مهم اشاره می نمایند:

  1. انصاف از جانب خود
  2. انصاف از جانب افراد خاص خاندان و اقوام
  3. انصاف از جانب آنها که مسئول و حاکم به آنها علاقه مند است

معنای لغوی انصاف

« انصاف» در روابط و مناسبات اجتماعی و امور سیاسی و اداری به مفهوم نصف کردن سود و زیان میان خود و دیگران و پاس داشتن « داد» و حفظ حقوق دیگران همانند حفظ حقوق خود، و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن است.
انصاف در این وادی، بدین معناست که هرکس حقوق دیگران را رعایت کند و آن را چون حقوق خود بداند و برای دیگران حقوقی برابر خود قائل باشد و آن چه برای خود می خواهد، برای دیگران نیز بخواهد و مزایا و بهره های زندگی را میان خود و مردمان برابر تقسیم نماید (۱) همچنین به معنای دادخواهی و گرفتن حق و دادن آن است.

جایگاه انصاف در جامعه

امام علی علیه السلام در جای دیگری در نهج البلاغه می فرمایند: «عدالت یعنی انصاف».(۲) و عدالت را که مهم ترین فضیلت در برپایی جامعه است همان داشتن انصاف معرفی می نمایند. همچنین می فرمایند «الإنصافُ أفضَلُ الفَضائلِ»(۳) (انصاف با ارزش ترین فضائل است) اهمیت و جایگاه انصاف به قدری در نگاه امیرمومنان رفیع و مستحکم است که آن را با ارزش ترین فضیلت ها و همسنگ عدالت در جامعه می دانند در جای دیگری به تعبیری دلیل این ارزشمند بودن را مطرح می کنند: «الإنصافُ یَرفَعُ الخِلافَ، و یُوجِبُ الایتِلافَ»(۴)(انصاف اختلافات را در جامعه از بین می برد و موجب الفت و یکپارچگی در جامعه می شود). به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام ریشه اختلافات و چند دستگی در جامعه عدم رعایت انصاف است. انصاف نسبت به خدا و نسبت به مردم. به عبارت دیگر اگر چند دستگی و اختلاف در جامعه دیده می شود یا بر اثر عدم رعایت انصاف نسبت به خدا یا عدم رعایت آن نسبت به مردم است.

به کجا می رویم؟

در جامعه ای که مسئولین آن برای خود و اقوام و نزدیکان و دوستان خود سهم ویژه طلب نکنند، جایگاه ویژه نخواهند، از رانت و سوء استفاده برحذر باشند؛ بدون شک یکپارچگی مردم ایجاد خواهد شد و اختلافات برطرف خواهد شد. اما آیا واقعا در جامعه کنونی ما وضع اینگونه است؟ آیا مسئولین ما برای خود، اقوام و خویشاوندان خود و دوستان و نزدیکان منافع ویژه ایجاد نمی کنند؟ آیا خودخواهی و خودرایی و بی انصافی در رفتار و کردار مسئولین ما وجود ندارد؟ هر از گاهی در اخبار رسمی و غیر رسمی میشنویم که نزدیکان فلان مسئول و نماینده و وزیر و ..از رانت بهره می برند، در مناطق آزاد نفوذ دارند و ….

آیا پس از گذشت چهار دهه از انقلاب شرم آور نیست که اطرافیان و نوچه های یک مسئول بدون داشتن کمترین شایستگی بر مقدرات مردم حاکم باشند و بر این استیلا فخر بفروشند؟ آیا اگر افرادی صرفا به خاطر نسبت خویشاوندی با وکیل و فرماندار و وزیر و …بر منصبی تکیه بزنند می توانیم دم از حکومت عدل بزنیم؟ آیا جز این است که به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام ریشه همه این اختلافات و چند دستگی ها در جامعه، عدم رعایت انصاف علی الخصوص از سوی مسئولین و زمامداران نسبت به مردم و خدا در مورد خود و اقوام و نزدیکان است؟ آیا پس از گذشت ۳۷ سال از آغاز انقلاب هنوز زمان آن نشده تا دست مسئولین و زمامدارانی که عامل اختلاف و چند دستگی در جامعه هستند از مناصب و موقعیت ها کوتاه شود؟

 

پی نوشت ها:

  • نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص ۵۷۱
  • نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱
  • غرر الحکم: ۸۰۵
  • غرر الحکم: ۱۷۰۲

 

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه