زمان و عشق دو ابزار گیج کنندگی مخاطبان/ سوال بی پاسخی که چه چیز در “میان ستارگان” وجود دارد؟!+ تصاویر

این فیلم روایت سالهای آینده کره زمین است و زمانی را به تصویر می کشد که حیات بر روی آن در حالی نابودی است و دانشمندان در پی مکانی جدید برای زندگی کردن هستند و ظاهر فیلم شبیه به داستانهای صرفا علمی تخیلی است اما..

زمان و عشق دو ابزار گیج کنندگی مخاطبان/ سوال بی پاسخی که چه چیز در “میان ستارگان” وجود دارد؟!+ تصاویر

به گزارش سرویس فرهنگی ۸دی، فیلم سینمایی Interstellar و یا ” میان ستارگان ” به کارگردانی کریستوفر نولان با بودجه ۱۶۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴ در ژانر ماجرایی، معمایی، علمی و تخیلی تولید شد و چیزی در حدود ۶۷۳ میلیون دلار در گیشه و بر روی پرده سینماها به فروش رسید.

داستان میان ستارگان روایت سالهای آینده کره زمین است و زمانی را به تصویر می کشد که حیات بر روی آن در حالی نابودی است و دانشمندان در پی مکانی جدید برای زندگی کردن دست به اکتشافات عجیبی در فضا می زنند و….

گرچه ظاهر فیلم آن را شبیه به داستانهای صرفا علمی تخیلی می کند اما گنجاندن مفاهیم فلسفی و اعتقادی در لایه های فیلم به شکل ماهرانه ای ماهیت فیلم را دستخوش تغیراتی کرده است.

interstellar-content

نقد محتوایی فیلم:

حیات بر روی کره زمین مختل شده است و دائما همه جا را از ساختمان ها تا محیط اطراف زیر گرد و خاک ها قرار می گیرند و دانشمندان در پی یافتن محیطی جدید در کهکشان هستند و کوپر با بازی ( متیو مک کانهی) قهرمان این فیلم است. او دانشمند سفینه های فضایی بوده اما هیچگونه دخالتی در این اکتشافات ندارد که در ابتدا نشان می دهد با خانواده اش زندگی آرامی را سپری می کند.

int4

کوپر دختر باهوشی به نام مورف دارد که در اتاق خواب دخترش کتابهای کتابخانه در اثر ضرباتی به زمین می خورند که به اعتقاد مورف این کار ارواح است ولی پدرش اعتقادی به روح ندارد.

در تمام طول فیلم کارگردان در پی القای جهان غیب است که مداوم در حال تلاش به برقراری ارتباط با آدمیان می باشند که در اثر همین ارتباطات مکرر و نشانه های نامفهوم از جهان غیر است که کوپر در جریان اکتشافات فضایی و سفر به فضا قرار می گیرد.

در اکثر فیلمهایی با مضامین آخرالزمانی و نابودی زمین همیشه منطقه جغرافیایی امریکا آخرین مکان باقی مانده نشان داده می شود و آنان هستند که به مانند منجی( نه خود منجی) در جستجوی نجات بشریت هستند.

استفاده از نظریه های تخصصی زمان و مکان در علم فیزیک و دیالوگ های متفاوت بازیگران باعث سنگین شدن فیلم شده و آن را از حالتی که بتوان ساعاتی را جهت سرگرمی در تعطیلات با خانواده سپری کرد، خارج می سازد.

در فیلم گفته می شود که در مسیر این سفر فضایی باید از داخل کرم چاله ای عبور کنند که قرار گرفتن چند ساعته در آن مصادف است با چندین سال بر روی زمین خواهد بود که در واقع این همان شکل تکامل یافته ای از قانون نسبیت انیشتین است.

7c936d3f9bda43eeda3d9a8ad93caeaa_XL

در سکانسی معناگرا وقتی که گروه در حال عبور از این کرم چاله هستند ناگهان فضای داخل سفینه تغییر شکل می دهد و دستی از غیب آمده و سعی در برقراری ارتباط دارد و کارگردان فیلم همچنان در پی برآوردن اعتقاد جهان غیب و ارواح دیگر است. این در حالیست که بعد از رسیدن گروه به سیاره مورد بررسی و توقفی کوتاه و بازگشت به سفینه اصلی متوجه می شوند که تفاوت زمانی بسیار بیشتر شده است به طوریکه در یک سکانس تماشایی کوپر مشغول تماشای فیلمهای فرستاده از زمین می شود. فیلمهایی که مدت ۲۳ سال را نشان می دهد و در آن دخترش که غریب به ۱۰ سال داشت اما نشان می دهد که بزرگ  شده و دختر بالغی است.

interstellar1-1

این سکانس تماشایی به نوعی تعبیری مترادف با دین ما را دارا می باشد و همانگونه که در روایات و آیات قرآنی ما آمده، زندگی در این جهان را تشبیه به یک چشم بهم زدن کرده است و در این قسمت کارگردان به خوبی نشان می دهد که عمر چقدر کوتاه است.

پس از کش و غوس های فراوان داستان به آخرش می رسیم و کوپر در یک حادثه ای به قسمتی از کرم چاله هدایت می شود که شبیه به پشت کتابخانه اتاق دخترش است. او در آنجا دخترش را می بیند که کودک است و با زدن ضربه ها به کتاب و انداختن آنها سعی دارد که به دخترش بفهماند که مانع رفتن پدرش به فضا شود و جالب تر اینکه از آن موقعیت خاص خودش را نیز می بیند و همچنین در جایی دیگر نشان می دهد که آن دستی که از غیب وارد سفینه آنان شده بود در اصل خود کوپر است که همزمان در دو جا قرار دارد!

451252

در واقع فیلم از موضوع اصلی خود که انتخاب جایی برای زندگی آدمی است خارج شده و آهسته مقوله های اعتقادی را باز می کند.

کلام خداوند در سوره ۵۶;, آیات ٧ ۵ تا ٧٩
سوگند به جایگاه‏هاى [ویژه و فواصل معین] ستارگان, اگر بدانید آن سوگندى سخت بزرگ است…

به راستی در میان ستارگان چه می گذرد که خداوند از آن به عنوان سوگندی بزرگ یاد می کند.

اما فیلم میان ستارگان فارغ از مسائل اعتقادی الهی بود و نگاه و اشارات را تا حد مادیات نگاه داشته است. این فیلم شامل دو محوریت و دو مفهوم بود. محوریت ها: ۱- عشق بی نهایت کوپر به خانواده اش ۲- زمان و مکان متفاوت.

مفاهیم: ۱-اعتقاد به جهان موازی و همزاد ۲- رد مسئله جهان ابدی

روند پیچیده و معمایی فیلم از اول داستان تا پایان حفظ می شود و آنقدر مفاهیم فیلم تحت تاثیر این دو مقوله قرار می گیرند که می توان به سبب پیچیدگی تعابیر گوناگونی را از آن استخراج کرد. شاید هم اینطور به نظر برسد که کریستوفر نولان کارگردان فیلم قصد برداشتن چندین هندوانه با یک دست را داشته که سرآخر همه ی آنها نقش زمین شده است.

اما چیزی که واضح است اصرار بیش از حد به عشق انسانی در پیچیدگی زمان مکان اطراف ما است که به وسیله این دو گزینه کاملا فیلم را مادی می کند.

اعتقاد به همزاد انسانی و رد جهان ابدی مجموع عقاید است که از سوی فرقه های نوظهور و گاها تحریف شده یهود و کابالیست ها پیگیری می شود و در حقیقت معتقدند که همزمان با تولد انسان همزادی در قالب اجنه نیز متولد می شود و دائما در زندگی او همراه و شریک است.

در آموزه های اسلامی چیزی به نام همزاد یا موجود دیگری شبیه انسان که همیشه همراه او است، وجود ندارد و در نصوص دینی هم از آن خبری نیست. اما به هر حال اعتقادات این چنینی در میان فیلمسازان غربی تعجب برانگیز نبوده و این یک فرهنگ فیلمسازی در هالیوود است.

422073_117

اگر فرمول های فیزیک و قوانین بی شمار زمان و مکان به کاربرده شده در داستان را فاکتور بگیریم کاملا به طور واضح مشاهده می کنیم که فیلم قصد دارد به مخاطبانش بفهماند که موجودات و یا مخلوقاتی در کنار انسانها حضور دارند و دخیل در امور زندگیش هستند. و یک روند همیشگی ارتباطی را در این بین شاهد هستیم که سرآخر می بینیم که کوپر در واقع کپی شده و در مقابل خود است که در حقیقت این چنین نیست زیرا با پیچیدگی زمان و مکانی فیلم است که کپی شدن کوپر توجیه می شود و مسئله همزاد را در لایه های مادی و  درونی فیلم پیش روی مخاطب قرار می دهد.

در تمام طول فیلم و با مشاهده عظمت ستارگان در فضا نه تنها هیچگونه اشاره ای به نحوه خلقت آن از جانب خدا نمی شود بلکه قهرمان داستان دوباره به فضا بر می گردد و می تواند راهی را پیدا کند که آدمی به طور جاودانه زندگی مادی خود را ادامه دهد.

اصل جاودانگی برای انسان همیشه در صنعت فیلمسازی جهان غرب مورد کندکاو بوده است. اعتقاد به اصل جاودانگی انسان بدون گذر از دنیای فانی را می توان نقطه مقابلی در برابر اراده خداوند و مرگ تلقی کرد که رسیدن به این مفاهیم را با استفاده ی ابزاری از دو مقوله عشق و فرمول های فیزیکی زمان و مکان به سرانجام می رساند و کارگردان با دکوپاژ هنرمندانه خود طوری رویکرد فلسفی و تخصصی قوانین فیزیک و عشق را پیش می برد که مخاطب را اول گیج می کند تا از حقایق تخصصی داستان دست بردارد و اینگونه در آخر ضربه نهایی با استفاده از مفاهیم مورد هدف را به بیننده وارد می سازد.

13930819101544900612564

در نظر اول و با گلچین کردن بعضی از سکانس ها شاید از دیدگاه عده ای این فیلم مفهومی نزدیک با آموزه های اسلامی دارد اما این یک نقطه انحرافی است. زیرا اولا به دلیل فراگیر بودن دین اسلام در همه زمینه ها و اشتراکات و باورها در ادیان دیگر این خطا رخ داده است و ثانیا شیوه فیلمسازی این کارگردان به طوری است که با نهایت احترام و به دور از نمادگرایی های افراطی مفاهیم فلسفی فیلم خود را پیش می برد.

اما به تعبیری شکل نگرفتن مناسب پیرنگ داستان و نقص در اتمام ماجرا باعث چندگانگی برداشت در این فیلم شده است. به نحوی می توان اینگونه برداشت کرد که کوپر به دونفر تبدیل نشده است و در واقع این نور انسان است که به واسطه تفاوت زمانی قابل رویت بوده همانطور که بعضی از ستارگان در آسمان مرده اند اما به نسبت فاصله زیاد ما آنها را می بینیم.

حتی می توان مسئله جاودانگی انسان را تحت عنوان یک نماد و فارغ از جسم مادی در نظر گرفت و همینطور در آخر ماجرا در جایی شبیه به برزخ با دختر خود که بسیار مسن شده است دیدار می کند که می توان این دیدار را نماد یاد و خاطره پدر عنوان کرد.

به هرحال مطرح شدن نظریه ها و برداشت های گوناگون به دلیل پیچیدگی افراطی داستان و در واقع ضعف نتیجه گیری فیلم است که کارگردان این سردرگمی و پیچیدگی در فیلم را تا نظرات مخاطبان و منتقدان کشیده است و می توان از این فیلم هر برداشتی را مطرح نمود.

484659_849

نقد فنی فیلم:

می توان اینگونه گفت که فیلمنامه ای قوی در دست کارگردان بوده است اما با احتساب ضعف های آن خواهیم دید که در روند اتصالات حوادث و داستانها دچار ضعف نارسایی به مخاطبان بوده است.

یکی از ضعف ها این است که اگر سکانس ابتدایی فیلم را از آن حذف کنیم هیچ ارتباطی با کل داستان پیدا نمی کنیم. منتهی در سرآخر داستان اصل غافلگیری به زیبایی اجرا می شود.

in23224ff3

نوع دکوپاژ و کارگردانی فیلم هنر نولان را می رساند. او توانسته با استفاده از لوکیشن هایی متفاوت و خاص پیچیدگی ای به فیلم تزریق کند که در واقع نوعی راه فرار از رساندن مفهومی خاص است. اما تخصصی شدن بیش از حد فیلم و فرو رفتن عمیق در محاسبات فیزیکی باعث تفکیک مخاطبان شده است. شاید این اصل درست باشد که فیلم به لحاظ سینمایی از چاشنی جذابیت و سرگرمی استفاده کرده باشد اما درگیری ذهن مخاطب با بعضی از قوانین و معماها در اواسط فیلم باعث خستگی و بی حوصله گی می گردد.

13930819101636556612604

موسیقی و جلوهای ویژه که در میان جوایز اسکار جایی برای خود باز کرده بود.

ابراز احساسات در بازی متیو مک کانهی در نقش کوپر از زمانی که دخترش بزرگ می شود ، یک طرفه جلو می کرد و گاها دیگران نمی توانستند نقطه مقابلی خوب برای او باشند.

در بعضی موارد حضور در خارج از جو زمین نمی توانست باورپذیر جلوه کند و گاها از آن سختی حضور و تفاوت زمانی احساس باور پذیری به مخاطب عرضه نمی شد.

در اواسط فیلم و در صحنه های سفینه همگام با خستگی در روند رو به جلو داستان گاها شلوغی های بیش از اندازه و جزئی باعث از دست رفتن جذابیت بود.اما در کل استفاده از جلوه های ویژه تصویری و صوتی در این فیلم در سیستم های پیشرفته صدا و تصویر ماهیت واقعی خود را نشان می دهد.

در پایان تماشای این فیلم نه برای گذراندن تعطیلات و سرگرمی بلکه به عنوان درگیری با موضوعی عمیق و فلسفی و تماشای ماهرانه فیلمسازی و کارگردانی کریستوفر نولان ، توصیه می شود.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
فیلم دوست
سلام ممنون از نقد فیلمها خیلی دقیق و مفیده فقط لطفا یک روز خاص در هفته را اختصاص بدید به نقد فیلم تا ما بتونیم همون روز رجوع کنیم و استفاده ببریم با تشکر
underline
سلام و تشکر بابت نقد فیلمهایی که حرفی برای گفتن دارند. به نظر میرسد این فیلم در نوع خود، القای مفهوم امانیسم یا انسان محوری را به حد اعلی می رساند و البته از روشی بسیار خطرناک . روشی که بر تلاش در جهت ایمان آوردن بیننده به مفهمومی متافیزیکی و غیرمادی بنا شده است. البته تا این بخش از داستان با مفاهیم الهی اشتراکاتی بسیار نزدیک دارد و شاید یکی از دلایل معرفی این فیلم به عنوان فیلمی ارزشی توسط برخی از بینندگان نیز همین باشد. اما خطر بسیار بزرگ نهفته در آن این است که نهایتا به بیننده چنین القا میکند که اگر هم مفهومی متافیزیکی و غیرمادی در جهان وجود داشته باشد آن مفهوم نیز چیزی جز خود انسان و اراده ی او نیست. و این همان بخش وهم انگیز داستان است که البته می توان گفت اکثر فیلم های معناگرای هالیوودی بر مبنای آن شکل میگیرند. خوب است بدانیم هالیوود یا Holly wood به معنای چوب مقدس یا همان چوب جادو ابزاری برای سحر کردن افراد توسط جادوگران است. و شاید امروز چوب جادو برای مسخ بر پایه ی وهم جای خود را به تصویر داده است. پس قبل از دیدن فیلم هایی اینچنین که البته زیرزمینی هم به حساب می آیند ولو برای نقد شاید لازم باشد بگوییم اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم!
در حاشیه