امر به معروف و نهی از منکر درقیام امام حسین (علیه السّلام)

یکی از اهداف امام حسین (علیه السلام) طبق وصیت نامه ای که به برادرش محمد بن حنفیه نوشته بود، امر به معروف و نهی از منکر بود؛ که هدفشان از این کار احیای سیره ی جدّشان محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و پدرشان امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بود.

امر به معروف و نهی از منکر درقیام امام حسین (علیه السّلام)

به گزارش ۸دی، مهدی نیک خواه در یادداشتی نوشت:
یکی از اهداف امام حسین (علیه السلام) طبق وصیت نامه ای که به برادرش محمد بن حنفیه نوشته بود، امر به معروف و نهی از منکر بود؛ که هدفشان از این کار احیای سیره ی جدّشان محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و پدرشان امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بود.
امام حسین از روز نخست با شعار امر به معروف و نهی از منکر از مدینه حرکت کردند. این امر آنقدر مورد اهمیت است که در دین اسلام، پیامبر، ائمه اطهار، کتاب قرآن خیلی به آن پرداخته اند از این رو امام حسین (علیه السّلام) با اطّلاع کامل از مصیبت ها و بلاهایی که بر سر خودشان، خانواده شان، اصحابشان خواهد آمد، لحظه ای هم درنگ نکردند و رفتند، رفتند تا به امت یاد بدهند که همیشه در راه حق بمانند حتّی اگر هفتاد و دو نفر باشند، حتی اگر قدرت کافی نداشته باشند، باید ایستاد و از اسلام دفاع کرد؛ زیرا امام می دانستند و اعلام کردند: جایی که یزید لعنه الله بخواهد حکومت کند باید با اسلام وداع کرد؛ امام در ادامه فرمودند: جایی که یزید لعنه الله هست، اسلام نیست و جایی که اسلام است یزید لعنه الله نیست. پس امام حسین (علیه السّلام) بر خویش فرض میدانست که برود و مقابل استکبار بایستد و نگزارد که به اصل اسلام خدشه ای وارد شود.

۱. علّت قیام
امام حسیی (علیه السّلام) خطاب به برادرش محمد بن حنفیه می فرماید: «أن آمُرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرَۀ جدّی و أبی علی بنِ أبی طالب» (مقتل عوالم، ص۵۴) می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سنّت جد و پدرم عمل نمایم. بنابراین یکی از اهداف امام حسین احیای سنّت و سیره ی پیامبر و از بین بردن بدعت ها بوده است؛ این سخن جایگاه اصلی امر به معروف و نهی از منکر را نشان می دهد.
سه عامل در پیدایش نهضت و قیام امام اثر داشت:
۱. درخواست بیعت از امام حسین (علیه السّلام) برای یزید و وارد آوردن فشار بر آن حضرت به این منظور.
۲. دعوت مردم کوفه از امام حسین به عراق.
۳. امر به معروف و نهی از منکر که امام حسین از روز نخست، از مدینه با این شعار حرکت کرد.
امام حسین از روز نخست از مدینه با شعار امر به معروف و نهی از منکر حرکت کرد. از این نظر مسئله این نبود که چون از امام حسین بیعت خواسته اند و او بیعت نکرده پس قیام می کند، بلکه اگر بیعت هم نمی خواستند باز هم قیام را لازم می دانست. و نیز مسئله این نبود که چون مردم کوفه او را دعوت کرده اند، قیام می کند از این دیدگاه منطق امام حسین منطق اعتراض و تهاجم بر حکومت ضد اسلامی بود، منطق او این بود که چون جهان اسلام را منکرات و فساد و آلودگی فرا گرفته، و حکومت وقت به صورت سرچشمه ی فساد در آمده است، او به حکم مسئولیت شرعی و وظیفه ی الهی خود باید قیام کند.
۲. وصیت نامه اعتقادی، سیاسی امام
امام حسین (علیه السّلام) پیش از حرکت از مدینه، وصیت نامه ای خطاب به برادرش محمد بن حنفیه نوشت و طیّ آن علّت قیام و نهضت خود را اصلاح امت اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر و زنده کردن سیره ی جدّش پیامبر و پدرش علی معرّفی کرد.. امام در این وصیت نامه پس از بیان عقیده ی خویش درباره ی توحید و نبوّت و معاد، چنین نوشت:
«… من نه از روی خودخواهی و سرکشی و هوسرانی(از مدینه) خارج می گردم، و نه برای ایجاد فساد و ستم گری، بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح مفاسد امّت جدّم و منظورم امر به معروف و نهی از منکر است و می خواهم سیره جدّم پیامبر و پدرم علی بن ابی طالب را در پیش گیرم. هر کس در این راه به پاس احترام حق از من پیروی کند، راه خودم را در پیش خواهم گرفت تا خداوند میان من و این قوم داوری کند که او بهترین داوران است…» (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۹)
چنانکه می بینم امام در این وصیت نامه انگیزه قیام خود را چهار چیز اعلام می کند:
۱. اصلاح امور امت.
۲. امر به معروف.
۳. نهی از منکر.
۴. پیروی از سیره ی جدش پیامبر و پدرش امام علی و زنده کردن سیره ی آن دو بزرگوار.
۳. توضیح و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
اصل امر به معروف و نهی از منکر در تمام ادیان ابراهیمی مطرح و وظیفه ی تمام پیغمبران، رسولان، ائمه و مؤمنان می باشد. این مسئله یک وظیفه ی شرعی و فقهی صرف نیست، بلکه ملاک، معیار و علت فرستادن رسولان الهی است؛ زیرا عالم عادی، عالم اختلاط خوبی ها و بدی ها، حق و باطل، خوش آیندها و بد آیند ها، ظلمت و نور، فضایل و رذایل و به دنبال آن دستور به انجام معروف ها و بازداشتن از منکرات، هدایت الهی را به آدمی می آموزند و وی را به صراط مستقیم رهنمون می شوند.
ما یک تشبیه ساده و در عین حال دقیق و عمیق درمورد این دو فریضه داریم. توجّه فرمائید:
مزرعه ی بزرگی را در نظر بگیرید. این مزرعه به دو چیز مهم نیاز دارد، تا سرپا بماند و مفید باشد:
– نخست آبیاری منظّم و کافی و به موقع در غیر این صورت همه ی محصولات باغ و درختان می خشکند.
– دوم دفع آفات مختلف که دامنگیر محصول می شود.
امر به معروف حکم آبیاری مزرعه ی عظیم را دارد، و نهی از منکر حکم آفت زدایی آن است. اگر مزرعه ی دین به وسیله ی امر به معروف و نهی از منکر و به هنگام، آبیاری نگردد محصولات آن نابود می گردند، همانگونه که چنانچه پس از بارور شدن محصولات، با نهی از منکر آفت زدایی صورت نگیرد، محصولی از مزرعه باقی نخواهد ماند. بدون این دو، بقیه ی واجبات به بار نمی نشینند.
۴. امر به معروف از دیدگاه قرآن
آیات قرآنی امر به معروف و نهی از منکر را از نماز و زکات و اطاعت از خدا و رسولش مقدم می سازد. (توبه: ۹/۷)
لازم است بحث بیشتری در مورد خود این اصل بکنیم. اساساً مورد احتیاج ماست که این اصل را بشناسیم اصلی که پیامبر اینچنین بر آن تکیه می کند، اصلی که فقط اگر به قرآن مراجعه کنیم و فقط قرآن را در نظر بگیریم، متوجه می شویم که این موضوع در این کتاب مقدّس آسمانی چقدر تکرار شده است و چه اندازه بدبختی ملل گذشته را مستند می کند به این که امر به معروف و نهی از منکر نداشته اند: « فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّهٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَساد» (هود: ۱۱/۱۱۶) (چرا در نسل های گذشته یک عده مردم صاحب مایه نبودند تا با فسادها مبارزه کنند) تا در نتیجه این ملّت ها در اثر فسادها تباه نشوند، منقوص و هلاک نشوند. درباره ی قوم دیگر می فرماید: «کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُون»‏ (مائده: ۵/۷۹) (آنها هیچ گاه یکدیگر را از کار زشت خود نهى نمى‏کردند، و آنچه مى‏کردند بسى قبیح و ناشایسته بود) اینها بدبخت و بیچاره شدند، به هلاکت رسیدند، از میان رفتند، چرا؟ چون نهی از منکر نمی کردند و با فساد مبارزه نمی کردند و بسیار بد می کردند.
در جایی دیگر خداوند خطاب به مسلمانان می فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران: ۳/۱۰۴) (و باید برخى از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به نیکوکارى و نهى از بدکارى کنند، و اینها [که واسطه هدایت خلق هستند] رستگار خواهند بود)
امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه ی عمومی است برای همه ی مردم و وظیفه ی خاصی است برای یک طبقه معیّن که از حدّ عامّه مردم بیرون است. باید از میان شما چنین جمعیتی باشد «و اولئک هُمُ المُفلِحون» تنها چنین امتی که در میان آنها دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد می تواند رستگار، سرفراز، سعادتمند و مستقبل باشد، صلاح و رستگاری داشته باشد.
۵. امر به معروف از دیدگاه معصومین (ع)
رسول خدا می فرماید: کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خدا در روی زمین و جانشین کتاب خدا و جانشین رسول خداست (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمۀ، ج۳، ص۸۰)
حضرت علی می فرمایند: قوام شریعت (دین) امر به معروف و نهی از منکر است. (عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ج۲، ص۴۰۰)
باز در جایی دیگر می فرمایند: بدانید تمام اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همچون قطره ایست در مقابل یک دریای پهناور (نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۷۴)
امام باقر (ع) در حدیثی می فرماید: امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران است، برنامه ی افراد صالح و شایسته است. واجبی است که سایر واجبات در گرو آن اقامه می شوند . امنیت راه ها در سایه ی آن حاصل می شوند و حلّیت کسب ها در سبب آن است. در سایه ی امر به معروف و نهی از منکر است که دشمنان را به رعایت انصاف وادار می سازد و … و کارها در سایه ی امر به معروف و نهی از منکر به سامان میرسد (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۵، ح۱، ص۵۵)
۶. تحلیل و بررسی شرایط امر به معروف و نهی از منکر در قیام عاشورا

الف) از شرایط امربه معروف و نهی از منکر، ایمن بودن از خطر است
از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، ایمن بودن از خطر و ضرراست. این شرط نه تنها موجود نبود بلکه با پیشینه و عملکرد یزید و حکومت بنی امیّه با آن وضعیت استبدادی و کشتار بی رحمانه ی انسان ها ی بی گناه روشن بود که چنین موقعیتی پیش نمی آید و اقدام امام حسین یا هر کس دیگر، با مخاطرات جدّی روبرو است.
پس چگونه آن حضرت با این وضعیت اقدام به نهضت و امر به معروف و نهی از منکر نمود؟ ما شرایط احکام و خصوصیات و فروع آن را باید از روش امامان فرا بگیریم و دلیل بر جواز شرعی هر عمل این است که به وسیله ی امامان انجام گرفته باشد. به عبارت دیگر گفتار و رفتار آن بزرگواران از ادلّه شرعی است. ما باید اهمیت مصلحت امر به معروف و نهی از منکر را با ضرر و مفسده ی احتمالی آن بسنجیم؛ اگر مصلحت آن اهمّ و شرعاً لازم الاستیفاء باشد (مثل بقای دین) تحمل ضرر لازم و ترک امر به معروف جایز نیست.
فرق است بین امر به معروف و نهی از منکر های عادی و معمولی که غرض بازداری اشخاص از معصیت و وادار کردن آنها به اطاعت و انجام وظیفه است و بین امر به معروف و نهی از منکری که جنبه ی عمومی و کلی دارد و احیای دین و بقای احکام و شعائر، به آن ها وابسته باشد و ترک آن موجب خسارت و مصایب جبران ناپذیری بر مسلمانان شود.
درست مانند آنکه در عصر حکومت یزید جامعه ی اسلام در خطر تغییر و تبدیل به کفر واقع شده بود و اوضاع و احوال نشان می داد که به زودی دین از اثر و رسمیت افتاده و فاتحه ی اسلام خوانده می شود. در صورت اول امر به معروف و نهی از منکر مشروط به امن از ضرر است و در صورت دوم وجوب آن، مشروط به امن از ضرر نیست و باید دین را یاری کرد و خطر را از اسلام دفع نمود اگر چه به بهای به خطر افتادن مال و جان باشد. امام حسین کاملاً از خطری که متوجه دین شده بود، آگاه بود، از این رو در همان آغاز کار که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند فرمود:
(وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ‏ یَزِید) (ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص۲۵) (باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به راعی شبانی مثل یزید مبتلا شده است). یعنی وقتی یزید زمامدار مسلمین شود، معلوم است که اسلام به چه سرنوشتی گرفتار می شود. آنجا که یزید است اسلام نیست و آنجا که اسلام است یزید نیست.
در مقابل چنین خطری و منکری، امام حسین باید پا خیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالی نگزارد، هرچند خودش و عزیزانش را بکشند و خواهر و دخترانش را اسیر کنند زیرا آن حضرت بقای اسلام و بقای احکام اسلام را از بقای خودش مهمتر می دانست، پس جان خویش را فدای اسلام کرد و با آنکه اطفال و خاندانش در سختی و گرفتاری شدید بودند از برنامه ی خود و انجام وظیفه منصرف نشد.
ب) از شرایط امربه معروف و نهی از منکر، قدرت است
یکی از شرایط عمومی تکلیف شرعی، داشتن قدرت است و در روایات اهل بیت عصمت و طهارت، بیان شده است که این فریضه صرفاً بر عهده کسانی است که قدرت بر این کار داشته باشند؛ در حالی که در نهضت حسینی آن حضرت به دلیل جهالت یا سست عنصری یا عافیت طلبی مردم یا به انگیزه های دیگر، از پشتبانی مردم محروم بود و توانایی براندازی یک حکومت سفّاک تا دندان مسلّح را نداشت. پس چگونه آن حضرت قیام مسلّحانه کرد و آن را امر به معروف و نهی از منکر اعلام کرد؟
استاد مطهری در این باره می فرماید: شرط دیگری برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده به نام قدرت «انّما یَجِبُ علی القَوِی المطّلِع» (همانا امر به معروف و نهی از منکر بر شخص قادر مطلع واجب می گردد) (محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج۵، ص۵۹) یعنی شخص ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر کند این یعنی نیروی خود را حفظ کن و نتیجه بگیر اما آنجا که ناتوانی و نیرویت هدر می رود اقدام نکن.
اینجا هم یک اشتباه بزرگ برای بعضی پیدا شده که می گویند: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام دهم؛ اسلام هم گفته اگر قدرت نداری انجام نده پس تکلیف از من ساقط است. در جواب باید گفت: خیر. اسلام می گوید برو و قدرت به دست بیاور این شرط وجود است نه شرط وجوب، یعنی ناتوانی دست به کاری نزن، ولی باید بروی تا قدرت و توانایی کسب کنی تا به نتیجه برسی.
تحصیل قدرت برای این اصل به قدری مهم است که گاهی کار حرام، واجب می شود با مثلاً پست و مقام گرفتن از خلفای جور و ظلم و خدمت در حکومت آنها و می بینی این مقام تو وسیله ای می شود که بر امر به معروف و نهی از منکر قدرت پیدا می کنی، حتماً این کار را انجام بده.
در حدیث دیگر از امام باقر آمده است: «إن الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر- سبیل الأنبیاء و منهاج الصالحین فریضه عظیمه بها تقام‏ الفرائض‏ و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر» (ملا محسن فیض کاشانی، وافی، ج۱۵، ص۱۷۰)
فریضه ای که چنین ارزشی دارد، آیا ممکن است در باره ی آن بگویند: اگر ی روز اتفاقاً و تصادفاً نیرویی داشته انجامش بده؛ وگرنه تکلیف ساقط است. این بدین معنی است که بگویند: اگر تصادفاً دیدی می توانی اسلام را نگه داری، نگه دار و اگر دیدی نمی توانی، دیگر لازم نیست. در مورد احتمال تأثیر هم همینطور است؛ یعنی نمی توانیم بگوییم: چون احتمال تأثیر وجود ندارد، پس تکلیف ساقط است (مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۳۰۴-۳۱۲)
پ) از شرایط امربه معروف و نهی از منکر، احتمال تأثیر است
یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر ، احتمال تأثیر است و این وضعیت در نهضت موجود نبود؛ چه این که معلوم بود یزید و پیروانش نه از حکومت کنار می روند و نه از روش خود دست بر می دارند.. پس امام حسین با چه حجّت شرعی به این کار اقدام کرده و این امر را یک وظیفه ی واجب و مقدس می دانست؟
چنانچه پیشتر گفتیم استوارترین دلیل جواز شرعی هر عمل این است که امام حسین (علیه السّلام) آن را انجام داده باشد و به عبارت دیگر گفتار و رفتار آن حضرت از ادلّه احکام شرعی است.
احتمال تأثیر بر دو نوع است: گاهی شخصی که اکنون آماده یا مشغول معصیتی است، می خواهیم نهی کنیم، اگر احتمال تاثیر ندهیم نهی از منکر واجب نیست و گاهی نهی المنکر می کنیم و بالفعل احتمال تاثیر نمی دهیم ولی نمی دانیم در آینده موثر واقع می شود. در این صورت نهی از منکر واجب است و با صورت احتمال تاثیر فعلی فرقی ندارد.
مثل آنکه احتمال بدهیم اگر با فرقه های ضالّه یا موسسات فساد مبارزه کنیم، معایب و مقاصد و مفاسد سوء آنها در اجتماع کمتر خواهد شد و یا حداقل از گسترش بیشتر تبلیغات یا فسادشان جلوگیری به عمل خواهد آمد و چنانچه کارگردانان آنها دست از خیانت برندارند، در اثر نهی از منکر تبلیغات سوء آنها باعث گمراهی نخواهد شد. در این مورد امر به معروف و نهی از منکر با احتمال تاثیر آن در آینده واجب است.
مردان خدا نیز برای هدف های عالی انسانی و الهی خود گاهی چنین مبارزاتی دارند، یعنی با این که می دانند دشمنان خدا خونشان را می ریزند و سرشان را بالای نیزه می کنند؛ ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید پیکار و جهاد می کنند تا عکس العمل قیام آنها به تدریج مردم را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کند.
از طرفی سید الشّهداء می دانست که شهادت و اسارت اهل بیت، ماهیت بنی امیه و عداوت های آنها را با اسلام و شخص پیغمبر آشکار می سازد و عکس العمل قتل او، ریشه های اسلام را دل ها استوار کرده و حسّ تمرّد و سرپیچی از اوامر امویان را در همه ایجاد می کند و احساسات اسلامی و شعور دینی مردم را بیدار و زنده می سازد.

 

نتیجه گیری
خون امام حسین و فرزندان و یارانش هم مزرعه ی اسلام را آبیاری نمود و هم آن را آفت زدایی کرد. اگر قیام امام حسین نبود و بنی امیّه و بازماندگان عصر جاهلیت رسوا نمی شدند معلوم نیست چه بر سر اسلام می آوردند، و اگر اسلام باقی بود، همچون مزرعه ی بد آفتی بود که ثمره ی چندانی نداشت.
یکی از مسائل مهم تاریخ اسلام قیام های پس از واقعه ی کربلا بود، قیام هایی نظیر قیام توّابین، قیام مختار و مانند آن، تمام این نهضت ها یک شعار داشتند و آن: الرّضا لِآلِ محمّد (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۷۴و ۱۷۵ و ۱۷۸ و ۱۹۹ و ۳۰۲) حتی ابو مسلم خراسانی هم با این شعار سر کار آمد و موفق شد حکومت بنی امیه را منقرض کند.
بنابر این امر به معروف و نهی از منکر یکی دیگر از اهداف قیام امام حسین بود، و حضرت برای رسیدن به این هدف با اهدای خون خود موفق شد، و آثارش تدریجاً ظاهر گشت، و آن حرکت جاهلی متوقّف شد.
در عصر و زمان ما هم مزرعه ی دین نیازمند آبیاری به وسیله ی امر به معروف و آفت زدایی به وسیله ی نهی از منکر است و اگر از این دو اصل مهم غافل شود، خطرات و آفات جامعه ی اسلامی را با هجوم فرهنگ ضد دینی غرب تهدید خواهد کرد.
بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین اینست که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
حسین مظهر آزادگی و آزادی است خوشا کسی چنین مرام و آئین است
نه ظلم کن به کسی و نه زیر ظلم برو این مرام حسین است و منطق دین است
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. نهج البلاغه.
۳. ابن نما حلى، جعفر بن محمد، ۱۴۰۶ق، «مثیر الأحزان‏»، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى علیه السلام‏، قم،
نوبت چ سوم‏.
۴. پیشوایی، مهدی، ۱۳۸۶، سیره پیشوایان، قم، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، چ نوزدهم.
۵. علیان ن‍‍‍ژادی، ابو القاسم، اهداف قیام حسینی (مجموعه بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، چ سوم.
۶. فیض کاشانى، محمد محسن، ۱۴۰۶ ق، «الوافی»، اصفهان، نشر: کتابخانه امام أمیر المؤمنین على ، چ اول.
۷. گروه مولّفان ، ۱۳۸۹، پرسش و پاسخ های دانشجویی ویژه محرّم، چ شانزدهم.
۸. مطهّری، مرتضی، ۱۳۷۷، مجموعه آثار شهید مطهّری (حماسه حسینی) ، ج ۱۷،. تهران، نشر صدرا، چ اول.

 

—————————-

محقق : مهدی نیک خواه

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه