پایگاه خبری تحلیلی 8دی نیوز
https://www.8deynews.com
آیا دستگاه های نظارتی حرکات خزنده احزاب افراطی در گیلان را رصد میکنند؟
آنچه که هست ظاهرا نهادهای نظارتی مسئول، فعلا قصد برخورد و جلوگیری از برگزاری جلسات عمومی ساختارشکنانه احزاب حامی فتنه و بدسابقه اصلاح طلب را در گیلان ندارند.
به گزارش سرویس سیاسی ۸دی نیوز، به لطف انقلاب اسلامی ایران، در عصر تفکر خدا و معنویت، بازگشت به دین گرایی در تمامی حوزه ها من جمله احزاب سیاسی ضروریست و استقبال از ارائه بحث هایی اینچنین از سوی احزاب به منظور شفافیت و پختگی نشان از بلوغ سیاسی و اخلاقی آنان و تمایل به تنفس و رشد و نمو در فضای معطر آموزه های اسلامی دارد. کارویژه ی احزاب با نگاه اسلامی به احزاب، رنگ دیگری می گیرند و بسترسازی برای رشد افراد، آموزش و جهت دهی به افکار عمومی، تدوین سیاست ها، بازتاب نیازها و همه و همه در قالب بسترسازی برای شکوفایی جامعه اسلامی و مدینه فاضله مهدوی (ع) شکل می گیرند.
اما آیا فعالیت های غالب احزاب طی دو دهه اخیر برگرفته از چنین الگویی بوده است؟ متاسفانه ناظران سیاسی قادر نیستند پاسخ مثبت به این پرسش بدهند. بی تردید به علت کم تجربگی و ساختار جوان احزاب در ایران و عدم تبیین دقیق مرزهای احزاب اسلامی با احزاب لیبرال وگونه های دیگر، احزاب ما گاهاً با نوعی الگوگیری ناصحیح نیز روبرو بوده اند. وگاها مشاهده میشود که برخی احزب، به جای خدمت به منافع عمومی کشور، خواسته یا ناخواسته راه خیانت به مردم و نظام سیاسی را پی گرفته اند.
اصلاح طلبان یکی ازجریانها و گروههای فعال درنظام سیاسی اجتماعی کشور محسوب میشوند که احزابی در کشور، زیر چتر این جریان در حال فعالیت هستند اما آن چیزی که هست اینکه احزاب متمایل به این جریان تاکنون چه خدمتی را به مردم وانقلابشان در راستای منافع ملی نموده اند.
برخی احزاب اصلاح طلب طی ۱۵ سال گذشته با فعالیت شدید سیاسی که داشتند و با اینکه در یک دوره دو قوه اصلی حاکمیت (دولت و مجلس) راهم به طور مطلق در اختیار گرفته بودند به همان میزان که در مقام اثبات مشروعیت خود به قانون اساسی و قوانین عادی استناد می کردند، در مقام اثبات مشروعیت رفتار تشکیلاتی اعضا و سازمان خود، پا در وادی گریز از قانون گذاشتند وبی قانونی هایی را مرتکب شدند که منجر به فرار برخی آنان از کشور یا محکومیت به اقدام جهت تغییرنظام سیاسی کشورشدند.
نمونه بارز آن را میتوان فعالیت دو حزب منحله ی سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت در اواخر دهه ی ۷۰ تا حوادث غم انگیز سال ۸۸ دانست که این رفتارها چنان کدورتی را در مردم نسبت به آنان ایجاد نمود که منجر به تجمع سراسری وده ها میلیونی در روز۹دی، علیه افراد واعضای وابسته به این دوحزب درجامعه شد.
چندی است که حامیان فتنه ۸۸ از گوشه و کنار درباره احیای احزاب منحله ی خود سخن می گویند و به نوعی به دنبال فشار وارد کردن به دولت یازدهم و بهره برداری از شعار اعتدال رئیس جمهور منتخب هستند. شاید ذکر نمونه ای از افراطی گری های این دو حزب بدسابقه که اخیرا با تغییر نام، به دنبال از سرگیری فعالیتهای انتخاباتی خود در کشورهستند لازم و ضروری باشد وشاید این یادآوری ها بتواند پرده از چهره ی پنهانی افراد وابسته به این احزاب که همین اینک در برخی از شهرها و استانها، به خصوص استان گیلان، در حال جولان هستند بردارد.
تحلیلگران غربی پس از شکست کودتای ۱۸تیر۷۸، به این نتیجه رسیدندکه خاتمی نتوانسته نقش موثری را در کودتا بازی کند. سال ۱۳۷۹، یک سال پس از حادثه ۱۸تیر ۱۳۷۸که اعضای حزب مشارکت اصلی ترین نقش را در آن ایفا نمودند، در استندفورد ایالت متحده آمریکا، کنفرانسی با حضور تعدادی از استراتژیستها، پالسیمیکرها و برخی از چهرههای برجسته اتاق فکر آمریکا مثل برژینسکی، کونتی مدمن و خانم رایس برگزار شد. یکی از سخنرانان این کنفرانس که خانم گیلی لاپیدوس از طراحان فروپاشی شوروی سابق بوداینگونه عنوان کرد که: «آنچه در این مدت از ریاستجمهوری محمد خاتمی در ایران دریافتهایم این است که او نمیتواند در پیشبرد پروژه اصلاحات در ایران موفق باشد! محمد خاتمی میخواهد در ایران هم پاپ باشد و هم مارتین لوتر. اینها با هم جمع نمیشود، بنابراین باید از خاتمی عبور کنیم». همزمان با این تصمیم، حزب مشارکت که به عنوان افراطیون این جریان محسوب می شدند این پروژه را در دستور کار خود قرار دادند و به مخالفت های گسترده با خاتمی پرداختند به طوری که روزنامههای زنجیرهای «جامعه»، «توس» و «خرداد» به طور رسمی طرح عبور از خاتمی را کلید زدند.
همچنین حزب مشارکت، چه قبل و یا بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری سال ۸۸ بیانیههایی را صادر کرده که تلاش و فعالیتش در راستای القای جعل و تقلب در انتخابات، تشویش و تحریک مردم به آشوب و مقابله با نظام بوده که میتوان به بیانیه ها ۲۱/۱/۸۸ ، ۲۴/۳/۸۸ ، ۲۶/۳/۸۸ ، ۶/۴/۸۸ ، ۱۱/۴/۸۸ ، ۱۷/۴/۸۸ ۳۰/۴/۸۸ اشاره نمود
امینزاده ازافراد اصلی حزب مشارکت در اظهارات خود قبل از انتخابات میگوید: «فضا خوب است و ما دردوره اول انتخابات پیروزیم، اگر غیر این شد، داریم برنامهریزی میکنیم تا مردم بیرون بریزندواعتراض کنند.» وی در بخش دیگری از اظهارات خود عنوان می کند: «موسوی نظرش این است که با راهپیمایی و اگر نشد تحصن در مرقد امام… اعتراض شود.»
دربعداز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز، ایجادبینظمی وتحریک به آشوب و مقابله با نظام ازجمله اقدامات مجرمانه سران حزب مشارکت بود که تعدادی از اعضای مؤثر و سران «حزب مشارکت» را نهایتا به دادگاه کشاند. سعید حجاریان، از سران حزب مشارکت در تحقیقات به عمل آمده در مورد یکی از اطلاعیههای حزب مشارکت مینویسد: “این بیانیه موجب شد تا عدهای تحریک شوند و شعار بدهند، بلوا درست بکنند، شیشه بشکنند و هر کار غیرقانونی دیگر انجام دهند، اغتشاشات را پدید آورند و رسانهها و بیگانگان نیز موضعگیری و جوسازی کنند.
این افراطی گری های حزب مشارکت ایران اسلامی! نهایتا توسط کمیسیون ماده ۱۰ احزاب در تاریخ ۲۸ فروردین ۸۹ به علت «اقدامات خلاف قانون اساسی، قوانین موضوعه و خلاف اساسنامه و مرامنامه، توسط حزب مشارکت» توقیف پروانه و سپس منحل شد.
اما پرونده سران سازمان منحله ی مجاهدین انقلاب اسلامی که این روزها دوباره درحال فعال شدن میباشند، اگر از پرونده مشارکتی ها سیاه تر نباشد، روشن تر نیست. از اعضای این ارگان برای نمونه؛ باید به محمد قوچانی سردبیر روزنامه های توقیف شده شرق و هم میهن که با نشریه «عصرما»، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب، کار رسانه ایش را آغاز کرد و تا سال ۱۳۷۷ در دفتر این نشریه کار می کرد اشاره نمود، وی هاشم آغاجری ومحسن آرمین را به عنوان دو بال فکری سازمان مطرح مینمود. اظهارات هاشم آغاجری در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۱ همدان و توهین وی به پیامبر و دیگر مقدسات نیز از سوابق سیاه این سازمان میباشد. نزدیک به دو هفته پس از اظهارات هاشم آغاجری در همدان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای از آقای آغاجری به عنوان یکی از اعضای ارشد خود دفاع کرد!! و نوشت: «به داشتن اعضایی چون آقای آغاجری افتخار می کند»! این قبیل واکنشها سرانجام منجربه انتشار بیانیه ای از سوی «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» خطاب به «مردم» شد که در آن، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را «فاقد مشروعیت دینی» دانسته و از «متدینین» خواسته بود «از همکاری با آن بپرهیزند.»
در ماجرای فتنه ۸۸ نیزاین سازمان همانند حزب ضد انقلاب مشارکت، با صدور بیانیه ها وبرنامه های تشکیلاتی متعدد، ضمن نادیده گرفتن رأی اکثریت مردم که متضمن جمهوریت نظام بود، با زیر سؤال بردن اصل انتخابات بدون ارائه دلیل و سند و ضمن حمله به رهبری نظام که حافظ جمهوریت واسلامیت نظام است، با همنوایی با دشمنان نظام و حمله به ارکان جمهوری اسلامی همچون قوه قضائیه و شورای نگهبان،با تشویق به اردو کشی خیابانی، وحدت ملی را مورد هجمه قرار دادند.
سیدامیرحسین مهدوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این رابطه میگوید: گروههای حامی میرحسین موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب که من عضو شورای مرکزی آن هستم در قالب ۲ یا ۳ بیانیه با رفتاری مشابه رفتار کاندیدای مورد حمایت خود، نسبت به روند قانونی بیان اعتراضات و ارائه آنها به شورای نگهبان بیاعتنایی کرده و پس از آن با منتفی شدن زمان قانونی اعتراض و به ویژه پس از خطبههای ۲۹ خرداد رهبر انقلاب، با تهییج مردم و صدور بیانیههای مختلف و با تشویش اذهان عمومی ملت ، تلاش داشتهاند تا مطالبه خود را پیگیری کنند.
بنابراین باتوجه به اقدامات خلاف قانون اساسی و قوانین موضوعه و خلاف اساسنامه و مرامنامه توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و تقاضای کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و گزارش وزارت اطلاعات و اقدامات مجرمانه تعداد قابل توجهی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب در جهت فعالیت در تشویش و تحریک مردم به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه و … و همچنین اقدام علیه امنیت کشور و احکام محکومیت اعضای سازمان، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران مستنداً به بند ب، ه، و، ز، ج ماده ۱۶ و ماده ۱۷ قانون فعالیت احزاب، جمعیتهای سیاسی … مصوب شهریور ۱۳۶۰ حکم انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را صادر مینماید که این حکم به استناد ماده ۲۳۲ آئین دادرسی کیفری قطعی است.
دو جریان مذکور(مشارکت و سازمان مجاهدین) که در بین سالهای ۷۸ تا۸۸ چشم ودهان خود را بر توهین ها، افتراها ، هجمه ها و حمله های همه جانبه دوستان و هم حزبی هایشان به امام (ره) و انقلاب و اسلام بسته بودند، این روزها در چرخشی عجیب و تامل برانگیز، ناگاه به یاد امام(ره) و مملکت ومشکلات کشورافتاده اند و با انتساب جملات جدید به حضرت امام(ره)-که البته معلوم نیست چرا پس از ۶ سال به خاطرشان آمده!- عقاید خود را به بنیانگذار جمهوری اسلامی نسبت میدهند. از این منظر، تحرکات پیچیده ای با هدف راه اندازی دوباره فعالیتهاو هجمه های سیاسی درجهت زمینه سازی دوباره علیه اصول و آرمانهای انقلاب درشهرهای مختلف توسط برخی لیدرهای ناشناخته و دست چندم این جریان در حال شکل گیری است. برای نمونه در هفته ی اخیر شاهد همایش شورای مشورتی اصلاح طلبان در رشت بودیم که متاسفانه از سوی سخنران این جلسه شیخ محسن رهامی، والبته در حضور معاون سیاسی فرمانداری رشت که مجری انتخابات نیز میباشد!، سخنانی درجهت حمایت و قبح شکنی از اقدامات خیانت آمیز موسوی و خاتمی ایراد نمود که شوربختانه با تشویق معدود حاضرین درجلسه همراه شد.
از سویی شنیده میشود که محمدرضا عارف نیز این روزها در حال تدارک سفر به گیلان است. در همین رابطه احمدرمضانپور نرگسی رییس سابق جبهه اصلاحطلبان گیلان، گفته است: شورای مشورتی اصلاحطلبان گیلان قویترین شورای مشورتی در کشور است. ظاهرا باتوجه به رفت و آمدهای اعضای افراطی احزاب اصلاح طلب، میرود که گیلان به حیاط خلوت افراطیون نبدیل شود.
آنچه که هست ظاهرا نهادهای نظارتی مسئول، فعلا قصد برخورد و جلوگیری از برگزاری جلسات عمومی ساختارشکنانه احزاب حامی فتنه و بدسابقه اصلاح طلب را در گیلان ندارند.
همانگونه که در ابتدای متن اشاره شد در جامعه ی اسلامی احزاب همچنانکه در عرصه های سیاسی با هم رقابت میکنند اما هدف اصلی شان باید خدمت به خلق و حفظ منافع عمومی در راستای رساندن افراد جامعه به تعالی سیاسی و اجتماعی و پرورش نیروهای مومن و متعد برای ساختن آینده بهتر مدینه ی فاضله مهدوی باشند. حتی اگر به احزاب سیاسی سکولار در جوامع غربی هم نگاهی بیندازیم آنها هم همگی در راستای حفظ منافع عمومی و نهایتا در راستای محکم نمودن پایه های تئوریک نظام سیاسی خود گام برمیدارند (مانند دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا).
در جوامع لیبرال غربی هم نمیتوان حزبی را پیدا نمودکه علیه منافع ملی مملکت و مردم خود اقدام نموده باشد، بیماری بدخیمی که در این دو دهه گریبانگیر احزاب افراطی اصلاح طلب مانند سازمان مجاهدین و حزب مشارکت شده است.
این جریانات با نام مقدس حزب پا به عرصه سیاسی جامعه میگذارند اما کاملا برخلاف رسالتهای حقیقی احزاب عمل نموده و به جای خدمت به ملت و مملکت راه خیانت را در پیش میگیرند و تامل برانگیز آن که با این همه سوابق سیاه ضدانقلابی و ضدامنیتی، فعالیتهای انتخاباتی خود را در استانها و شهرستانها به ویژه شهرستان رشت در پیش گرفته اند، و در این میان باید دید که آیا برخورد نهادهای مسئول نظارتی و امنیتی استان با این حوادث،(حوادثی نظیر تشویق و ادای احترام به یکی از سران فتنه در یک جلسه حزبی، در یک مکان دولتی با حضور افراطیون مشارکتی و همراهی برخی مسئولین دولتی شهرستان رشت ) در آینده نیز همچنان با اغماز و سازش خواهد بود؟!
نظرات