به گزارش ۸دی نیوز، حجت الاسلام هامونی حقیقت به مناسبت سالگرد بازگشت آزادگان به میهن اسلامی ،متنی را به زیور طبع آراستند که در زیر باهم میخوانیم :

اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود

امام خمینی(ره)

همه منتظر بودند و انتظار چقدر سخت است اما زیباست چون تمام حقیقتش در تار و پود امید نقش گرفته است.کسانی می آمدند که از جنس امید بودند . وقتی آمدند بر خاک پاک میهن سجده کردند. اشک ریختند. چون سجده گاه را پاک و سالم یافتند . برای سلامت این سجده گاه از تمام سلامت خود گذشتند . بهتر است بگوییم از تمام آرزوهای خود چشم پوشی کردند .چرا ؟چون دنیا را دوست نداشتند ؟ چون به همسر و فرزند و پدر و مادر و …. علاقه نداشتند ؟ چون نمی دانستند لذت چیست ؟ یا که می دانستند اما توان چشیدنش را نداشتند؟ یا که زرنگ نبودند که اگر هم بودند پاهای قدرتمندی نداشتند تا در ماراتن دنیا شرکت کنند ؟ کدامیک از اینان دلیل رفتنشان بود تا با آمدنشان احساس دین نکنم !

تازه اگر دلائل بالا نیز توجیه گر رفتنشان نباشد با کمال صلابت می گویم وظیفه اشان را انجام دادند. بنابراین تافته جدا باقته ای نیستند تا سهم جداگانه ای به آنان داده شود ، که مثلا فرزندشان سهمیه دانشگاه بگیرد یا در سازمانی مشغول بکار شود و چه بگویم از امتیازات بسیار دیگری که من یا توانستم با تلاش خود بدست آورم و یا نتوانستم آنها را بدلیل تلاش بیشتر دیگران بدست آورم ، اما با پذیرش قانون های مشارکت و تعاونشان ، سهام دار بازار سود افزوده اشان شدم .اما آنان در این هنگام با برادران عراقی اشان والیبال یا گل کوچک بازی می کردند!

من نمی گویم آنان که رفتند کار حسینی نکردند ،اما آنان که ماندند نیازی به کار زینبی ندارند ! چون اساسا جهان امروز تفاوتی اساسی با جهان کهن دارد و تحقیقا آنچه که آنروز بایسته پنداشته می شد امروز موضوعا منتفی است.امروز آنچه که می تواند به انسان قدرت تاثیرگذاری بدهد فهم مشترک است آنهم برای بدست آوردن سهم مشترک .و آزادگی در این شرائط یعنی به دست آوردن سهم بیشتر برای زندگی آزادتر و صد البته با لذت بیشتر و آسوده تر! زیرا اگر این مهم تحقق پذیرد، دیگر تو مسخر دیگران نیستی بلکه تسخیر کننده خواهی بود .سیاستمدار هم که نباشی مسلم بدان قدرت سایه خواهی شد .آنوقت می توانی برای انقلاب هم تعریفی دیگر ارائه دهی و از مرزها و شاخص های جدید پرده برداری و بگویی آنچه را که تاکنون بر سر زبان نگه داشته بودی، اما کسی را یارای فهم آن نبود یا بگویی آنچه را که امروز فهمیدی و دیروز بدلیل عدم آشنایی ات با جهان اشتراک گستر سود افزا، درک نمی کردی ! که عقب مانده بودی و تو را یارای نفوذ در این استدراج نبود .

حالا تو ای مدعی آزادگی خود بگو تو بیشتررنج بردی یا من که برای به بار نشستن هدفم از همه چیز خود حتی هفت سنگ بازی کودکانه ام گذشتم تا معنای آزادگی و آزادی را مطابق با جهان امروز به تصویر بکشانم .پس دیگر منتی بر من نخواهی داشت و من از این بابت آسوده خاطر خواهم زیست و باکمال خرسندی پیام امامت را که همیشه به فکرت بود به تو انتقال خواهم داد.اما توقعم از تو اینست که اینگونه پیام ها و کلمات را با اقتضای فهم نوین و دستاوردهای معنوی جدید که در راستای ساختن انسان برتر و جامعه پویاتر پی ریزی شده ، درک نمایی .که در اینصورت هم سهم خویش را در راه اعتلای آزادی اداء نمودی و هم سهم بیشتری را از پس این سهام کاری بدست آورده ای !