لطفا به خود نبالید! شیفت یعنی فاجعه

کلاسهای شیفت ابتدایی هم که قوز بر سر قوز است . معلمی که صبح تا ظهر با هزار مشقت یک کلاس ابتدایی بعضا چند پایه طاقت فرسا را اداره کرده برداشته و گفته اند نوبت عصر هم باید یک کلاس دیگر را تدریس کنی ؟ با کدام رمق ؟ با کدام انگیزه؟ با کدام وقت؟

لطفا به خود نبالید! شیفت یعنی فاجعه

به گزارش ۸دی نیوز به نقل از رودبار ما، این روزها همه فریاد می زنیم . از امام جمعه شهرمان گرفته تا پیشکسوتان آموزش و پرورش ، گویا دیگر کارد به استخوان رسیده است، دیگر  اینجا کسی سکوت  راجایز نمی داند. سخت است که با گذشت قریب ۳۵ سال از انقلاب شکوهمند اسلامی در جایی از همین سرزمین اساس تعلیم و تربیت به دلیل کمبود معلم به جد تهدید شود و مدیر کل آموزش و پرورش  استان از عیان شدن واقعیتها هراس داشته باشد. آیا جناب ایشان می داند امسال کسی تمایلی به بازدید از مدارس رودبار ندارد آخر  در مقابل چشمان پرسشگر اولیا و دانش آموزانی که سراغ معلم را از آنان می گیرند شرمسارند! دردآور است وقتی بغض دختری که در قلب جازموریان  کمی –فقط کمی – جسارت کرده ورشته علوم تجربی را انتخاب کرده  به دلیل نداشتن دبیر تخصصی میشکند و با اشک و گریه  می گویند :- چرا آن دهها دبیری که در مرکز استان از ناراحتی  نداشتن کلاس درس دست به تحصن زده اند نمی آیند به ما درس بدهند ؟  چرا بهترین همکلاسی ما به دلیل نبودن دبیر تخصصی رهسپار شهر و دیار دیگری شده است ؟  چطور از ما انتظار رتبه های آنچنانی و قبولی در رشته پزشکی را دارند؟ با این شرایط ۳۵ سال که سهل است ۱۳۵ سال هم که بگذرد داشتن چند پذیرفته شده پزشکی نیازمند  اتفاقی شبیه معجزه است. لابد به زعم تصمیم گیران ما جاه طلب بوده ایم که علوم تجربی را انتخاب کردیم؟ همان ادبیات از سرمان زیاد است ؟ نه؟   و بازهم هم همان پرسش همیشگی : بِاَیِ ذَنبٍ قُتِلَت ……………………….

کلاسهای شیفت ابتدایی هم که قوز بر سر قوز است . معلمی که صبح تا ظهر با هزار  مشقت یک کلاس ابتدایی بعضا چند پایه طاقت فرسا را اداره کرده برداشته و گفته اند نوبت عصر هم باید یک کلاس دیگر را تدریس کنی ؟ با کدام رمق ؟ با کدام انگیزه؟ با کدام وقت؟ آیا این معلم نیاز به یک بازسازی روحی و جسمی ندارد؟ آیا نباید زمانی را برای نماز ، استراحت و صرف نهار اختصاص دهد؟ اگر برای همه اینها یک ساعت هم که وقت بگذارد ببینید در طول سال تحصیلی چه بر سر آن دانش آموزان بی گناه خواهد آمد؟

شاید در سال جاری بحرانی ترین وضعیت نیروی انسانی در کل کشور از آن شهرستان رودبار جنوب باشد. به راستی ظلمی که به این سرزمین رفته است را باید به کدام قلم نوشت . هر سال ده ها نیروی غیر رودباری را با ردیف استخدامی رودبار  جذب کرده و با فاصله یکی دو سال به شهر و دیار خودشان منتقل کردند. هی آمدند ، رسمی شدند و رفتند ، آمدند حقوق بگیر شدند و گریختند . به هر بهانه ، به هر شکل ، از هر راه و طریق . رفتند به شهرستانهایی که حتی در آزمایشگاه و کارگاه و کتابخانه هم جایی برایشان خالی نیست و کودکان سرزمین من ، آینده سازان این دیارِ مهر بر لب در حسرت  داشتن معلم اشک می ریزند.آخر ای صاحبان انصاف ، خدا را خوش نمی آید . بترسید از روزی که این بیغوله نشینان در محضر عدل ، اعاده حق کنند. چه بگویم از شما که فاجعه را می بینید و به آن دامن می زنید.آخر چگونه مروتتان اجازه داد ۱۶۰ نفر نیروی نهضتی را سال گذشته با ردیف استخدامی رودبار بی پناه استخدام کرده و بلافاصله به ۱۴۰ نفرشان انتقالی بدهید. چگونه بدون هماهنگی و با  استفاده ازاختیاراتی که باید در محضر خدا بابتش پاسخگو باشید نیروی تازه استخدام این شهر را به منطقه ای که از ازدیاد نیرو در آستانه انفجار است می فرستید؟ آیا این رفتار بر مدار عدالت است؟

اگر هم کسی فریاد بزند او را متهم به دروغ می کنید ، ولو اینکه یک روحانی دردآشنا مثل امام جمعه فهیم شهرمان باشد.

با افتخار ادعا می کنید در رودبار کلاس بدون معلم ندارید . بلکه کلاس شیفت دارید و همه کلاسها معلم دارن….بزرگوار: کلاس شیفت اگر عمیقا به آن نگاه شود یعنی فاجعه ، یعنی خیانت.  خیانت به کودکانی که شما احتمالا آنان را شهروند درجه ۲ و ۳ به حساب می آورید. اگر نه لطف کنید و در کرمان خودتان چند کلاس شیفت داشته باشید؟ آیا حاضرید فرزند خودتان در کلاس شیفت درس بخواند؟ چرا فکر کردید چون دولت تغییر کرده باید برای جلب رضایت مراجعینتان آستین همت بالا زده و در این وانفسای خدمت همه را راضی نگه دارید؟چرا هر کس خواست از رودبار بانگ الرحیل سر دهد با او همنوا شدید؟ لحظه تصمیم انصاف در کدام دخمه ذهنتان چنبر زده بود؟ چرا در نظر شریفتان همه دلایل و مشکلات و تمایلات متقاضیان و پارتی هایشان مهمتر از زندگی و فردای کودکان رودبار جلوه کرد؟

آیا امسال سری به رودبار زده اید؟ وضعیت مدیران و معاونین مدارس و مجتمع های شهر خودتان را با رودبار قیاس کرده اید؟ اینجا مدیر مجتمع هم که باشی باید حداقل یک کلاس چند پایه را اداره کنی . اصلا شرط معاونت داشتن تدریس است، اصلا هر کس هر چه می تواند باید تدریس کند و هنوز هم کلاسهایمان روی زمین مانده است. چه باک که دبیر تربیت بدنی جغرافیا درس بدهد. مهندس کشاورزی شیمی تخصصی را بردارد؟  دبیر مردریاضی و کامپیوتر دختران معصوم دبیرستانی را تدریس کند و سرایدار  آموزگار باشد. اما جنگ جنگ نابرابر است . اصلا کدام یک از مسئولین آموزش و پرورش استان می تواند تعداد دقیق نیروهای استخدامی رودبار که طی ۵ سال گذشته از این دیار به نقاط برخوردار و بی درد کوچانده شده اند را بشمارد؟ به نظر شما آه بچه های رودبار دامن چه کسی را خواهد گرفت؟اینها را گفتیم تا به سهم خویش فریادی زده باشیم ….برای چاره جویی زخمهایی که بر گرده این شهر و دیار سالهاست جا خوش کرده و امروز در اثر بی توجهی ها چرکین و جانفرسا شده است، هر چند به آشفته شدن خواب خوگوشی برخی ها امیدی نیست اما همچنان به فردا امیدواریم .

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه