اگر قرار است صدای زن حرام باشد،هیچ پسری نباید صدای مادرش را بشنود/ امام هم کف می‌زد /فقهای ما به روز شوند

در هفتاد و نهمین جلسه عصر شعر و ترانه مطرح شد: در طول این ۳۰ سال گذشته از انقلاب همواره بحث نمایش یا عدم نمایش سازها بوده است،در حال حاضر هم بحث خواندن یا نخواندن آواز از سوی خانم ها مطرح است.

اگر قرار است صدای زن حرام باشد،هیچ پسری نباید صدای مادرش را بشنود/ امام هم کف می‌زد /فقهای ما به روز شوند

هفتاد و نهمین جلسه «عصر شعر و ترانه» با اجرای عبدالجبار کاکایی و با حضور شاعران و ترانه سرایان و اهالی موسیقی برگزار شد. هرمز علی پور، عباس سجادی، همایون حسینیان، محمد سلمانی، سید عبدالله حسینی، حمیدرضا صمدی و… میهمانان ادبی این مراسم بودند.گروه موسیقی جانا، گروه موسیقی مانوها، علی شوکت و رهام رحیمی اجراهای موسیقی نشست آبان ماه «عصر شعر و ترانه» بودند.

 3531_843

عبد الجبار کاکایی پس از ترانه خوانی یکی از ترانه سرایان در خصوص لزوم ورود روحانیت به عرصه ادبیات،خاصه تران سرایی و شعر خوانی گفت:ای کاش این اعترافات دینی در حوزه ادبیات ما وجود داشت و خوب است آقای حسینی به این نکات اشاره کنند.در طول این ۳۰ سال گذشته از انقلاب همواره بحث نمایش یا عدم نمایش سازها بوده است،در حال حاضر هم بحث خواندن یا نخواندن آواز از سوی خانم ها مطرح است.چند روز پیش هم وزیر ارشاد گفته بود اگر مفسده ای وجود نداشته باشد،خواندن زنان ایرادی ندارد.

حجت السلام حسینی،از پایه گذران شعر اجتماعی در دهه ۶۰ از استان خراسان شمالی پس از قرار گرفتن پشت تریبون به شوخی گفت:مسلمان نیست کسی که وایرلس داشته باشد و همسایه اش بی اینترنت بخوابد.

موضوع صدای زن سوالش خنده دار است.یکی از مشکلات ما همین سوالاست.مثلا کف زدن حلال است یا حرام.موسیقی حلال است یا حرام.یا صدای زن برای مردم حرام است یا خیر.اصل این سوال اشتباه است.همین امروز خیلی از عزیزان خانم آمدند اینجا شعر خواندند،هیچ کسی هم با این صداها،حالی به حالی نشد..بعضی اوقات ما سوال نابجا می پرسیم.مثلا می روند از مراجع می پرسند بین صلوات و کف کدامش را انتخاب می کنید؟خوب مرجع تقلید هم معلوم است جوابش چیست!

حالا که صحبت کف شد،من دو هفته پیش از دختر حضرت امام(ره) پرسیدم که شادترین لحظه حضرت امام کی بود؟گفتند دو سه روز قبل از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن که پادگان ها سقوط کرد،امام روی کف زمین خوابیده بود و گوشش را آورده بود بغل رادیو ترانزیستوری و خودشان را کج کرده بودند که صدای رادیو را بشنوند.تا خبر پخش شد من یکهو دیدم که امام کف زدند.گفتم اینرا بگویم یا نه.وقتی حضرت امام (ره) قبل از انقلاب کف می زنند باید امروز برویم بپرسیم که این کف زدن آیا درست است یا نادرست.شکی نیست که صدای زن اصلش هیچ اشکالی نباید داشته باشد و ندارد مگر اینکه مفسده داشته باشد.بعضی وقت ها صدای مرد هم مفسده دارد،اینجا تکلیف چیست؟بعضی وقت ها صدای برخی مرد ها هم آدم را حالی به حالی می کند.

در این بین کاکایی گقت:«چه گویم که قلم در کف دشمن است.»

حسینی در بیان دلایل حرام بودن صدای زن گفت:یکسری از فتاوای ما مربوط به گذشته است و اگر ما معتقدیم که فقه ما فقه پویاست و با زمان و مکان باید عوض شود،باید در خیلی از موضوعات ما فقه را تغییر دهیم.مثلا در زمان سابق احتکار روی ۴ جنس بود،مثل برنج و گندم و غیره که می گفتند غلات اربعه.ما هنوز هم درباره اینها داریم صحبت می کنیم.در حالی که الان احتکار روی نرم افزار است.مثلا سیستم عامل را طراحی می کنند و بیل گیتس می گوید آقا چقدر میگیری که بروی کنار از بازار.این می شود که درآمد این آقا می شود ۸۰ میلیارد دلار.

الان ۹۰ درصد وقت ما صرف شنیدن موسیقی می شود.پس ما باید موسیقی خوب را تامین کنیم نه اینکه جلوی شنیدن آنرا بگیریم.در رابطه با صدای خانم ها هم باید فقهای ما به روز شوند.فقهای ما باید بیایند در کشور های خارجی تا ببینیم حکم نجاست کفار را می خواهند چیکار کنند.واقعا چه تدبیری می خواهند داشته باشند؟ نجاست به معنای کثیف بودن نیست،به معنای پلید بودن است.مثلا خون نجس نیست.الکل خودش نجس نیست.الکل خودش پاک کننده میکروب است.یا سگ نجس نیست ولی نباید جای انسان را در خانواده ها بگیرد.ما باید فضا را برای حضور آدم های متخصص فراهم کنیم نباید آنها را از راه به در کنیم.یک زمانی دوستی تعریف می کرد که بعد از انقلاب برخی از موسیقی کاران را بیکار کردند.این به گوش امام رسید.ایشان با پرخاش گفت:«بروند بزنند،بروند بخوانند،برای انقلاب بخوانند،چه ایرادی دارد.» چهار ماه طول کشید من اینها را جمع کردم و بردم پیش حضرت امام و کاری را اجرا کردند.حالا ما داریم بحث می کنیم که آیا می شود آلات موسیقی را نشان داد یا خیر.اینها تاریک بینی است.

کاکایی در پایان خطابه حسینی گفت:خود حضرت امام کسی بود که در خصوص فقه پویا نظر داد،راجع به موسیقی و شطرنج و غیره.آقای حسینی هم با قطعه شعری سابقا نشان داد که به موضوع فقه پویا توجه خاصی دارد.

هرمز علی پور از سینا بهمنش دعوت کرد تا برای ترانه خوانی حضور پیدا کند.وی در زمینه شعر آزاد ترانه و شعر می خواند.وی یاد مرحوم قیصر امین پور را زنده نگاه داشت و با اشاره به روزهای آتی و سالگرد درگذشت امین پور گفت:قیصر رفت،قیصر جایش خالی است.قیصری که بعد از قیصر،خیلی ها ملک الشعرا شدند.

وی این سه شعر سپید را در این جلسه ارائه کرد و خواند:

– با تو به دنیا آمده بود،کوچک برای همراهیت.دست که بر شانه ات گذاشت دیگر برای خودش مردی شده بود.

– دیوارهای سلول را چرخاندی.حالا تو آزادی و جهان زندانی.

– بر عکس هر چیز گرم،مرگ سرد است.این درس را از زندگی آموختم.هیچ کس زنده از دنیا نمی رود و یک عمر باید مرگ را فوت کنیم،تا وقتی که وقتش شد،دهانت را نسوزاند.

کاکایی صابر قدیمی،ترانه سرا و طنز پرداز را دعوت کرد،صابر قدیمی هم گفت:اگر اجازه بدهید ترانه بخوانم چون خیلی وقت است که ترانه نخوانده ام.

منو سگار تو همدرد بودیم/تو خندیدی و مارو دود کردی

نفس بودی بهت وابسته بودم/تو خندیدی منو نابود کردی

روزای بودنت بی تو گذشتن/با تنهاتر شدن با قاب عکست

شروع روز تو با آینه بود و /شروع روز من با قاب عکست

یه لحظه هم برنگشتی و پریدی/یکی دلواپس بال و پرت بود

یه لحظه هم بر نگشتی و ندیدی/دعای خیر کی پشت سرت بود

رو قلبم پا گذاشتی و گذشتی/تو عابر بودی و من راه بودم

به هر چیزی میخواستی میرسیدیم/مگه من مثل تو خودخواه بودم

ته قصه همین امشب رقم خورد/تو رفتی و دیگه فردا مهم نیست

بسوزم یا بسازم یا بمیرم/دیگه بعد تو چیزی مهم نیست

وی در ادامه یک کار طنز هم خواند:

در آن مورد من اصراری ندارم/نترس از من که آزادی ندارم

در آن دیدار دور از چشم محمود/بدان با مادرت کاری ندارم

وی یک کار طنز دیگری خواند با این ترتیب:

من یه شاعرم که هر چیزی بخواد همون میشه/از مداد قرمزش دریای خون رون میشه

من یه شاعر که مرده ها رو زنده می کنه/خورشیدو مثل یه سیب زمینی رنده می کنه

میتونم تو میدون آزادی فریاد بزنم/میتونم تو زندونم بنزین آزاد بزنم

میتونم هرکی شمارشو نوشت داد به زنم/ببرم توی حموم تو سرش داد بزنم

پس از ترانه خوانی و طنز خوانی صابر قدیمی ، کاکایی از رهام رحیمی دعوت کرد تا برای اجرای یک قطعه ای که ترانه آن از خود کاکایی بود به صورت زنده برای حضار اجرا کند و عبدالجبار کاکایی نیز در ابتدا این ترانه را دکلمه کرد:

حاجب به اشارت و زبان نیست مترسک/پیداست که در جسم تو جان نیست مترسک

با باد به رقص آمده پیراهنت اما /در عمق وجود تو جان نیست مترسک

شبهای زمینی و زمین سفره خالیست/این بی هنری نام و نشان نیست مترسک

تا صبح در این مزرعه تاراج ملخ بود/اما چشمان تو حتی نگران نیست مترسک

میثم بهاران ترانه سرای بعدی بود که کار جدیدی را خواند که قدری هم از نظر موضوعی متفاوت بود:

شهرمون دوباره بارون خورده/چه ترافیکی به راه افتاده

تو کنار من نشستی انگار/همه دنیا پشت من ایستاده

کاکایی در خصوص ایجاد رابطه بین عاشقی و رانندگی را گفت:احمد عزیز می گوید:

منکر عشق اند از راه وقوف/این شتر صوفان که خوانی فیلسوف

گر ز راه عشق استنباط بود/اول پیغمبران سقراط بود

این که میگویم حدیث و نقل نیست/یکنفر حتی شهید عقل نیست

می رود دنیا به روی کول عشق/بنگری میلیاردها معلول عشق

عشق اینجا یک چراغ روشن است/دختر همسایه یک چشمک زن است

می روی و غیرتت تف می کند/عشق با عقلت تصادف می کند

یک نفس آیینه گر نبود نظر/عقل می مالد به دیاور و به در

قله مغرو معنا را ببین/عقل آهن پاره ی مارا ببین

وی همچنین برای احمد عزیزی آرزوی سلامتی کرد.شاعری که ۵ سال است در کما به سر می برد.

مهدی قهرمانی دیگر ترانه سرای حاضر در جلسه درباره حضرت امیر المومنین یک رباعی خواند:

در پیش قدوم تو مسیحا آمد/با آمدنت عشق به معنا آمد

حس می کنم العیذا بالله/خدا در روز تولدت به دنیا آمد

رسول یونان هم شعری خواند و گفت:«تا ابد قرار نیست اینجا بمانیم،اینقدر به ابرها فکر کن.بلند شو،این تخت خواب را به قایق بدل کنیم.از پیراهن های سفید تو بادبان خوبی می شود درست کرد.می دانم دریا دور است و ساختن قایق کار ما نیست.با اینهمه بلند شود،تا به خیالی بودن این بازی پی ببریم،عمران تمام شده از اینجا رفته ایم.تا ابد قرار نیست اینجا بمانیم.»

وی در خاطره ای گفت:یک روز پیمان قاسمی به من زنگ زد در حالی من در تاکسی ای بودم که او هم بود.بعد نگاهمان به هر گره خورد.این اتفاق نادر با تعجب و خنده حاضرین مواجه شد.

سامی تحصیلداری ،ترانه سرا که کتابش با عنوان “شاید برای شما هم اتفاق بیافتد” به تازگی منتشر شده ترانه ای خواند به این ترتیب:

با اینکه دردامو نمیدونی/اما دلت از من خبر داره

با اینکه دوری از دلم انگار/فکر تو رو دنیام اثر داره

وقتی به آخر میرسه فکرم/رویای تو تازه شروع میشه

من تحت تاثیرم تو ام وقتی/ دست دلم پیش تو رو میشه

کاکایی در ادامه شعری از مولانا خواند و اشاره کرد که شعر محتسب و مست پروین اعتصامی بازنویسی است از این شعر مولانا:

محتسب در نیم شب جایی رسید/در بن دیوار مستی خفته دید

گفت هی مستی چه خوردستی بگو/گفت ازین خوردم که هست اندر سبو

گفت آخر در سبو واگو که چیست/گفت از آنک خورده‌ام گفت این خفیست

گفت آنچ خورده‌ای آن چیست آن/گفت آنک در سبو مخفیست آن

دور می‌شد این سؤال و این جواب/ماند چون خر محتسب اندر خلاب

گفت او را محتسب هین آه کن/مست هوهو کرد هنگام سخن

گفت گفتم آه کن هو می‌کنی/گفت من شاد و تو از غم منحنی

آه از درد و غم و بیدادیست/هوی هوی می‌خوران از شادیست

محتسب گفت این ندانم خیز خیز/معرفت متراش و بگذار این ستیز

گفت رو تو از کجا من از کجا/گفت مستی خیز تا زندان بیا

گفت مست ای محتسب بگذار و رو/از برهنه کی توان بردن گرو

گر مرا خود قوت رفتن بدی/خانهٔ خود رفتمی وین کی شدی

من اگر با عقل و با امکانمی/همچو شیخان بر سر دکانمی

پایان برنامه اجرای گروه مانوها بود که دو تن از افراد این گروه در این جلسه عصر شعر و ترانه حضور داشتند و اجرایی متفاوت را رقم زدند.عباس سجادی در خصوص اجرای مانوها گفت:این ترکیب از موسیقی در واقع یک نوع تجربه جدید است و من هم از این اجرا خوشم آمد اما نمی توان در این خصوص نظر خاصی را ارائه کرد،چرا که باید صبر کرد و کارهای دیگر این گروه را هم دید./ نکات پرس

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط پایگاه خبری تحلیلی 8دی در وبسایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
در حاشیه